جاسوس پروری آکادمیک


محمد پور خوش سعادت

اگر هرکدام از واژه های " بورس تحصیلی" ، " بورس دکترا " و یا "بورس در مقطع دکترا" را در موتورهای جستجو گر اینتر نتی مثل google و یاyahoo سرچ کنید، یکی از رکورد هایی که موتور جستجو گر نشان خواهد داد عبارت :

" قابل توجه متقاضیان درخواست بورس تحصیلی در مقطع PHD " است . پس از باز کردن این رکورد وارد سایت ‌‌‌‌"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) " در ایران خواهید شد .

در سایت ‌‌‌‌"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) " مطالب ذیل راخواهید خواند:

"از سال 2003 در تهران نیز یک مرکز اطلاع رسانی IC دایر است. کلیه خدمات DAAD رایگان می باشد. متذکر می شویم که این مرکز کاملاً غیر انتفاعی است و هیچ گونه همکاری با مراکز خصوصی- تجاری در زمینه اخذ پذیرش ندارد.

خدمات DAAD در تهران :

"ارائه اطلاعات درباره دانشگاه ها ورشته های تحصیلی در آلمان ، پاسخ گوئی به سوالات کوتاه تلفنی ،پاسخ به سئوالات کتبی از طریق پست الکترونیکی ,کمک در تهیه درخواست پذیرش ،برگزاری همایش های اطلاع رسانی ،ارائه مشاوره به منظور انتخاب دانشگاه و رشته تحصیلی مناسب ،اطلاع رسانی درباره بورسیه های DAAD و مدارک مورد نیاز ،کمک برای ارتباط بااستاد راهنمای مناسب در آلمان برای مقطع دکترا ، معرفی منابع اطلاعاتی جامع تر ،حمایت ازراه اندازی پروژه های علمی مشترک ، همکاری با انجمن های بورسیه شدگان محلی "

"پروژه جهانی IC (مرکز اطلاع رسانی) از طریق قرارداد همکاری بین انستیتو گوته وDAAD در سال 1999راه اندازی شد. وظایف اصلی IC : اطلاع رسانی در مورد چگونگی تحصیل درآلمان، مشاوره و حمایت از دانشجویان ومحققان به منظور تحصیل یا پژوهش در آلمان. مسئولین مراکز اطلاع رسانی اساتید DAAD می باشند که علاوه بر فعالیتشان در این مراکز به تدریس در دانشگاه های محل خدمت مشغول می باشند. "

"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) امکانات زیر را در اختیار محققان، فارغ التحصیلان و دانشجویان ایرانی قرار می دهد:

1- بورس تحصیلی دوره دکترا: بورس های دوره دکترا برای فارغ التحصیلان جوان دوره های کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است. دوره بورس کامل برای آلمان سه سال و در موارد استثنایی چهار سال می باشد. علاوه بر این امکان استفاده از دوره های تحقیقاتی طی نوشتن رساله تحصیلات دکترا به مدت یک تا ده ماه وجود دارد.

2- بورس های تحصیلی رفت و برگشت (ساندویچ) : این نوع بورس تحصیلی امکان نوشتن بخشی از رساله دکترا در یکی از دانشگاه های آلمان و بخشی دیگر را در یکی از دانشگاه های ایران به وجود می آورد. دانشجویان دکترا در این برنامه تحت نظر یک استاد ایرانی و یک استاد آلمانی کار می کند.

3- بورس های تحقیقاتی برای محققان ایرانی و دعوت مجدد از دارندگان قبلی بورس های تحصیلی (DAAD): در این برنامه دوره های تحقیقاتی یک تا سه ماهه برای محققان ایرانی و دارندگان قبلی بورس های DAAD در نظر گرفته شده است.

4- موسسه DAAD با همکاری سازمان های تحقیقاتی آلمان برنامه های ویژه زیر را نیز شامل می شود: بورس های DAAD-لایب نیتس، برای دانشجویان دوره دکترا و فوق دکترا: این برنامه برای تمام فارغ التحصیلان، دانشجویان دکترا و فوق دکترای خارجی می باشد که مایلند در یکی از انستیتوهای لایب نیتس کار کنند. این بورس 6 تا 36 ماه است و امکان گذراندن دوره دکترا در آلمان وجود دارد.

5- بورس های DAAD- هلم هولتس : این برنامه ویژه مشترک بین DAAD و انجمن هلم هولتس برای دانشجویان بسیار متبحر و قابل دوره دکترا و فوق دکترای خارجی است. بورسیه ها در یکی از مراکز انجمن هلم هولتس در زمینه خاک و محیط زیست، بهداشت، فن آوری های کلیدی، ساختار ماده، رفت و آمد جاده ای و فضایی تحقیق می کنند. دوره بورس ها 12 تا حداکثر 36 ماه می باشد."

" بورس های مذکورفقط ویژه متقاضیان دوره دکترا بوده و پژوهشگران برای بورسیه شدن باید سنشان بیش از 32 سال نباشد "

"بورس DAAD مربوط به زمان اقامت در آلمان و مخارج سفر می باشد."

"دانشمندان ایرانی و بورس شدگان دراز مدت سابق (بیش از 1 سال) به انضمام رشته های موسیقی و هنرهای تجسمی می توانند درخواست اقامت پژوهشی کنند به این شرط که تا زمان بورسیه، حداقل 3 سال در کشور مبدأ اقامت داشته و با مدرک دکترا در دانشگاه ها و یا سازمان های پژوهشی ایرانی، مشغول به فعالیت باشند. تعیین یک برنامه کاری وتحقیقی روشن 1 الی 3 ماهه با یک متخصص آلمانی الزامیست."

"برنامه تبادل دانشمندان: در چهارچوب قراردی بین DAAD و یک دانشگاه ویا مؤسسه علمی ایرانی، تبادل دانشمندان ایرانی و آلمانی به منظور اقامت تحقیقاتی کوتاه مدت حمایت می شود."

"همکاریهای دانشگاهی: همکاریهای درازمدت در زمینه های مختلف( بطور مثال : اساتید میهمان، تبادل دانشجو، کنفرانس هاو سمینارهای مشترک، رشته های مشترک و غیره) همکاریهای 2 یا3 جانبه در سطح مؤسسات" (1)

اظهارات خانم پترا کوپل مایر ، مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان

خانم دکتر پترا کوپل مایر (Petra Köppel Meyer) مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان(DAAD)در ایران ، در چهارشنبه 21 آذر ماه 1386 در سخنرانی خود , با موضوع" چشم‌انداز همکاری علمی ایران و آلمان" که در گروه علمی تخصصی انسان شناسی فرهنگی انجمن جامعه‌شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شده بود مطالب جالبی را در خصوص موسسه تحت مدیریتش در تهران بیان می کند .

ایشان در خصوص موسسه DAAD می گوید :

"مرکز مبادلات علمی آلمان یا DAAD در سال‌های میان دو جنگ جهانی با هدف ارائه تسهیلاتی برای ادامه تحصیل دانشجویان آلمانی در آمریکا تاسیس شد و امروزه DAAD نه به عنوان یک نهاد تولید کننده علم، بلکه بیشتر به عنوان یک نهاد تسهیل‌گر با هدف ایجاد شرایط برای مبادلات علمی در سطح بین‌المللی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد."

DAAD یک مرکز بین‌المللی است که برنامه اصلی آن برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش ‌آن‌ها در ای کشور است.

DAAD یک سازمان غیر انتفاعی است اما نه در معنایی که از این واژه در ایران فهمیده می شود به این معنا که این مرکز از وزارت خانه های دولتی مستقل است ولی به وسیله این وزارتحانه ها تامین مالی می شود.

وی در همین زمینه ادامه می دهد : "دوره‌های دکتری در آلمان 3 تا 4 ساله هستند و به دو شیوه می‌توان از این تسهیلات استفاده کرد

1- برنامه بین‌المللی دکتری(international postgraduate programme) یاIPP:

این شیوه سنتی اخذ درجه دکتری است. برنامه بین‌المللی دکتری از طرف DAAD و هیات تحقیق آلمان DFG برگزار می‌شود. DFG یک نهاد دانشگاهی تحقیقاتی است که از سوی وزرات علوم و دولت فدرال آلمان حمایت می‌شود و به ارائه تحصیلات تکمیلی می‌پردازد. این موسسه بیشتر در زمینه همکاری شاخه‌های مختلف علوم یا تحقیقات بین رشته‌ای به فعالیت می‌پردازد.

2ـ انستیتو ماکس پلانک: ماکس پلانک موسسه‌ای تحقیقاتی است که به عنوان یک نهاد مستقل و با همکاری DAAD به ارائه تحصیلات دکتری در زمینه علوم پایه بیولوژی، پزشکی، فیزیک، شیمی، فنی و علوم انسانی می‌پردازد. بورس های تحصیلی بورس‌های که از سوی DAAD ارائه می‌شود شامل دوره دکترا و پژوهش های تحقیقاتی است."

وی در خصوص بخش مالی بورس مافزاید : "بورس تمامی هزینه‌های رفت و آمد و سکونت را تامین می‌کند."

وی در خصوص تمایل به عدم استفاده از بورس می گوید:

"متقاضی تحصیل در آلمان در صورت عدم برخورداری از بورس باید حداقل سالانه معادل 8000 یورو برای تامین مخارج خود در نظر بگیرد. کارکردن در آلمان برای دانشجویان برای ساعات محدودی ممکن است اما نباید دانشجویان بر درآمد حاصل از چنین کارهایی حساب کنند زیرا کارهایی نه چندان با ثبات و موقی هستند و در نهایت می توانند هزینه های حاشیه ای را پوشش دهند." خانم مایر تا کید می کند که :هدف نهایی آلمان از این کمک ها گسترش فرهنگ خود و ایجاد زمینه هایی برای همکاری های میان دو کشور در اینده است و به همین جهت نیز تمایل دارد که دانشجویان پس از اتمام تحصیل خود به ایران برگردند و در این کشور به کار و فعالیت بپردازند. " (2)

تشریح بورس های تحصیلی در سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de)

سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شبکه‌ی برون‌مرزی آلمان که به زبان آلمانی و ۳۰ زبان‌ دیگر به تولید و پخش برنامه‌های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی می‌پردازد درخصوص ادامه تحصیل درآلمان , اعطای اینگونه بورسها را اینگونه شرح می دهد :

1- بورس‌های مؤسّسه‌ی تبادلات دانشگاهی آلمان "دِآآدِ" (DAAD) , مؤسّسه‌ی تبادلات آکادمیک آلمان "دِآآدِ" (DAAD) در چهارچوب بیش از ۱۰۰ برنامه‌ی گوناگون دانشجویان خارجی را برای ادامه‌ی تحصیل در مقاطع گوناگون و یا برای انجام فعالیّت‌های تحقیقاتی بورسیه می‌کند. بورس‌های "دِآآدِ" (DAAD) به دانش‌آموختگان واجد شرایط همه‌ی رشته‌ها تعلّق می‌گیرد.

2- بورس‌های ۶ تا ۳۶ ماهه‌ی DAAD“ـ لایب‌نیتس“ ویژه‌ی دانشجویان دکترا و فوق دکترا

3- بورس‌های ۱۲ تا ۶ ماهه‌ی“ DAADـ هلم هولتس“ ویژه‌ی دانشجویان برجسته‌ی خواستار گذراندن دوره‌های دکترا و یا فوق دکترا

4- بنیاد کُنراد آدِناوئِر (Konrad Adenauer) این بنیاد، که به حزب دموکرات مسیحی وابسته است، با پشتیبانی مالی خود از دانشجویان خارجی، برای آنان امکان تحصیل در آلمان را فراهم می‌کند و به آنان این فرصت را می‌دهد که معلومات خود را در رشته‌ی مورد نظر گسترش دهند و حتّی در رشته‌ی خود رساله‌ی دکترا بنویسند. هدف این نهاد از اعطای بورس به دانشجویان خارجی این است که این دانشجویان پس از پایان تحصیل و بازگشت به کشورهای خود، در زمینه‌های علمی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در رسانه‌های گروهی و نهادهای بین‌المللی به فعالیّت بپردازند.

5- بنیاد هاینریش بُل , این بنیاد وابسته به حزب سبز آلمان است و در زمینه‌های گوناگونی مانند گسترش دموکراسی، مسائل زیست‌محیطی، خشونت‌ستیزی و همبستگی در سطح بین‌المللی به فعالیت می‌پردازد. با در نظر داشتن این برنامه‌ها، این بنیاد سالیانه ۸۰ تا ۱۰۰ دانشجو را بورسیه کرده و به پشتیبانی آن‌ها در طول تحصیل می‌پردازد. این پشتیبانی مالی به دانشجویان آلمانی و خارجی واجد شرایط از تمام رشته‌های تحصیلی تعلّق میگیرد. راندمان بسیار خوب تحصیلی و تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی دانشجو، دو شرط لازم برای دریافت بورس از این بنیاد هستند. بورسیه‌شوندگان می‌باید آمادگی خود را برای تقبّل مسئولیّت نشان داده و فعالانه در جهت اهداف نهاد قدم بردارند. دانشجویانی که خواستار دریافت این بورس هستند، باید در یکی از مراکز آموزش‌عالی آلمان ثبت‌نام شده و تحصیلات مقدّماتی را به پایان رسانده باشند.

6- بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) , بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) وابسته به حزب سوسیال‌ـ دموکرات آلمان است و از دانشجویان و پژوهشگران خارجی که در یکی از مراکز علمی آلمان قصد تحصیل دارند، پشتیبانی مالی می‌نماید. دانشجویان همه‌ی مقاطع تحصیلی سوای مقطع دکترا که مایل به دریافت بورس از این بنیاد هستند، تنها به شرطی این بورس را دریافت می‌کنند که ابتدا در یک دانشگاه آلمانی نام‌نویسی شده‌ و در حال تحصیل باشند. پس از اعلام موافقت با ادامه‌ی تحصیل در مقاطع تکمیلی و دکترا از سوی یکی از دانشگاه‌ها، متقاضیان می‌توانند برای دریافت بورس اقدام نمایند. به درخواست‌ دریافت بورس از خارج از کشور ترتیب اثر داده نمی‌شود. تنها پس از نام‌نویسی و آغاز تحصیل در مراکز آمزش عالی آلمان، می‌توان برای دریافت این بورس اقدام کرد. این نهاد سالیانه ۴۰ بورس تحصیلی به دانشجویان اعطا می‌کند و دانشجویان کشورهای افریقایی، آسیایی، آمریکای لاتین و اروپای شرقی از شانس بیشتری برای دریافت این بورس برخوردارند.

7- بنیاد فریدریش نُویمان (Die Friedrich- Neumann- Stieftung) به حزب لیبرال (FDP) آلمان نزدیک است و به دانشجویان خارجی در مقاطع گوناگون تحصیلی بورس اعطا می‌کند. دانشجویان دکترا هم می‌توانند بورس این نهاد را دریافت کنند مشروط براین‌که موضوع رساله‌ی دکترای آنان هم از لحاظ علمی جالب توجّه و هم برای جامعه ارزشمند باشد. شرایط لازم برای دریافت این بورس عبارتند از:1- استعداد بالاتر از حدّ معمول در رشته‌ی انتخابی 2-قابل اطمینان بودن و آمادگی به عهده گرفتن مسئولیّت‌های اجتماعی3- داشتن تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی نشأت گرفته از طرز فکری آزادی‌خواه 4- انتظار این بنیاد از بورسیه شوندگان این است که این افراد پس از پایان تحصیل به سرزمین خود بازگشته و دانش آموخته را در راه رفاه هموطنان خویش به کار گیرند.

8- بنیاد هانس زَیدِل (Die Hanns-Seidel-Stiftung) این بنیاد به حزب سوسیال‌ـ مسیحی آلمان(CSU) در ایالت بایرن وابسته است. بورس این بنیاد به دانشجویان فوق دکترا که دارای شرایط زیر هستند تعلّق می‌گیرد: جوان‌تر از سی ودو سال , معدّل بالا,معلومات زبان آلمانی خوب, فعال بودن در زمینه‌های اجتماعی‌ـ سیاسی, جهان‌بینی مسیحی (3)

شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان

کاوه بهرامی گزارشگر سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شرایط دریافت بورس را در مطلبی با عنوان " شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان" اینگونه شرح می دهد :

در آلمان هشت موسسه وجود دارد که عمده فعالیتشان مربوط به حمایت مالی از دانشجویان خارجی است. این موسسات ممکن است، وابسته به یک حزب سیاسی در آلمان باشند یا گروهی مذهبی را نمایندگی کنند.

از شرایط دریافت بورسیه تحصیلی در آلمان، می‌توان به نمرات خوب در مقطع کارشناسی، اتمام تحصیل در موعد مقرر و همچنین شرکت در سمینارهایی که از سوی موسسه مورد نظر برگزار می‌شود، اشاره کرد. علاوه بر این، نامه پذیرش از استاد راهنما، بخصوص برای دانشجویان مقطع دکترا الزامی است. آنچه برای اکثر موسسات اهمیت دارد، اطمینان از بازگشت متقاضی به کشورش پس از اتمام دوران تحصیل در آلمان است، تا از این طریق علاوه بر انتقال تجربیاتش به سایرین، وجهه مثبتی نیز از جامعه و فرهنگ آلمان به مردم کشور خود منتقل کند.

هشت موسسه مربوط به بورسیه تحصیلی برای دانشجویان خارجی، بورسیه خود را تنها در اختیار دانشجویانی قرار می‌دهند، که حداقل یک مقطع تحصیلی را در آلمان به اتمام رسانده باشند. اما موسسه دیگری با نام موسسه "تبادلات آکادمیک آلمان" با دفتر نمایندگی در تهران وجود دارد که شرایط دریافت بورسیه در آن متفاوت است. به طور مثال مدت اقامت متقاضی در آلمان به هنگام درخواست بورسیه نباید از یک سال بیشتر باشد.

دتلف پرویسه، از مسئولان موسسه "کنراد آدناور"، یکی از افرادی است که بدون موافقت آنها، بورسیه تحصیلی به دانشجویان خارجی تعلق نخواهد گرفت. او در ارتباط با شرایطی که امکان دریافت بورسیه تحصیلی را آسان می کند، می‌گوید: «آنچه در کنار نمرات خوب در رشته تحصیلی اهمیت دارد، شخصیت فرد متقاضی است. ما تنها به دنبال افراد تحصیل کرده نیستیم، بلکه برای ما افرادی در اولویت قرار دارند که به لحاظ شخصیتی علاقه مند به بهبود اوضاع در کشورهایشان هستند».

از آنجا که موسسه تبادلات آکادمیک آلمان، تنها بنیاد مرتبط با بورس تحصیلی است که در تهران نمایندگی دارد، توجه به این نکته لازم است که دریافت بورسیه تحصیلی از این موسسه برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد امکان پذیر نیست.

متقاضیان دانشجو در مقطع دکترا، عمده ترین مراجعه‌کنندگان به این موسسه هستند. این محدودیت از طرف سایر موسسات در آلمان وجود ندارد و متقاضیان خارجی می‌توانند حتی در ترم‌های اول تحصیل نیز بورسیه درخواست کنند. (4)

انگیزه های لازم برای دریافت بورس

سایت (http://cairo.daad.snoopmedia.com) وابسته به موسسه DAAD در مطلبی با عنوان "اطلاعات عمومی" , دریافت بورس را به عواملی همچون هوش سرشار و یا نمره های خوب مربوط نمی داند بلکه , انگیزة شخصی و اجتماعی را جزو شرایط اعطاء بورس قلمداد می کند این نوشتار اینگونه ادامه پیدا می کند که : بعضی از بنیاد ها و انجمن ها از سوی دولت و یا اقتصاد حمایت مالی می شوند و بعضی دیگر تحت حمایت کلیساها می باشند.

بسیاری از برنامه های اعطاء بورس مخصوص دانشجویان خارجی و یا دانشجویان دکترا Graduierte دارند, می باشند. بطور کلی باید به موقع کسب اطلاع کرده و تقاضای بورس داد, چرا که تعداد متقاضیان بسیار می باشد.

بطور کلی مقدار بورسی که به دانشجویان در آلمان اعطاء می شود, طوری تنظیم شده است که جوابگوی نیاز های روزمرة آنان باشد. گرچه مقدار آن به نظر زیاد می رسد, در آخر ماه چیزی زیادی از آن باقی نمی ماند. اگر دانشجوی بورسیه از طریق کار دانشجویی درآمد کسب می کند, باید به اطلاع مؤسسة اعطای بورس برساند. معمولاً مقدار درآمد از هزینة بورس کسر میشود.

برای حزبهای دموکراتیک در آلمان روشن شده است که نیروهای علمی امروز تصمیم گیرندگان فردا هستند. بنابراین کمکهای مالی به دانشجویان خارجی و دکترا در راستای اهداف سیاسی آلمان می باشد. زیرا کسی که در آلمان تحصیل کرده است و با بازار و فرهنگ این کشور آشنایی دارد, بعد از تحصیل به دنبال برقراری ارتباط با شرکتهای آلمانی می باشد. این مؤسسه ها بخصوص به دانشجویان مستعد یاری می دهند. دارا بودن انگیزة شخصی و اجتماعی داوطلبان همواره جزو شرایط مهم بوده است؛ همچنین آمادگی وارد کردن معلومات کسب شده در آلمان به کشور خود بعد از تحصیل. به جز حمایت مالی بورسیه ها کمک های دیگر دریافت می کنند, بطور مثال در دانشگاه توسط استاد راهنما حمایت علمی می شوند و امکان شرکت در گردهمایی های مؤسسه شرکت کنند. (5)

متصل کردن دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان

در سایت سفارت آلمان در تهران در خصوص شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان اینچنین آمده است.

"آیا در آلمان تحصیل کرده اید یا فرصت مطالعاتی خود را در آلمان گذرانده اید؟ ما مایل هستیم پس از بازگشت شما به ایران، با شما ارتباط داشته باشیم. شما می توانید در شبکه ی فارغ التحصیلان ایرانی از دانشگاه های آلمان در تهران فعالیت کنید." (6)

· GIAN شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان

"از پاییز سال 2003 اعضای شبکه فارغ التحصیلان ایران-آلمان (German-Iranian-Alumni-Network, GIAN) یکدیگر را به طور مرتب ملاقات کرده و چندین همایش در ایران برگزار کرده اند. پنجمین سمپوزیوم ژیان "دانش مدیریت و نوآوری در تحصیلات عالیه" در تاریخ 3 تا 6 شهریور 1387 در دانشکده ی کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار شد." ارتباط با ژیان (GIAN): آقای دکتر مصطفی رضوی gian@ut.ac.ir

· VIATUB، جمعیت فارغ التحصیلان دانشگاه فنی برلین

"انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین (VIATUB) بیش از 20 سال است که فعالیت می‌نماید. اعضای VIATUB بطور مرتب در تهران در اولین جمعه هر ماه ایرانی با یکدیگر ملاقات می‌نمایند. VIATUB با حمایت فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین اقدام به تشکیل سمینار و سمپوزیوم می نماید. اعضای VIATUB می توانند در دیگر سمینارهای فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین شرکت نمایند."

VIATUB خوشحال خواهد گردید، چنانچه شما تماس بگیرید: viatub_ir@yahoo.de

اهداف آشکار و پنهان

· مختصری در خصوص جمهوری فدرال آلمان

آلمان هم اکنون یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان است و موتور اقتصادی حوزه‌ی پولی یورو محسوب می‌شود.جمهوری فدرال آلمان یکی از اعضای سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای گروه هشت و گروه پنج بوده و از بنیانگذاران اتحادیه اروپا است. این کشور پرجمعیت‌ترین و ثروتمندترین عضو اتحادیه اروپا نیز هست.آلمان دارای نظام سیاسی جمهوری فدرال دموکراتیک پارلمانی بوده و دارای ۱۶ ایالت است. امور و مسائل سیاسی در آلمان در سطوح کشوری و ایالتی و تا حدی کمتر در سطح امور شهری از طریق حزبها و با جانبداری حزبی پیش برده می‌شود. احزاب نیرومند آلمان عبارت اند از حزب دموکرات مسیحی (CDU) و حزب سوسیال‌مسیحی (CSU)، حزب سوسیال‌ دموکرات (SPD)، حزب لیبرال (دموکراتهای آزاد FDP)، حزب اتحاد سبزها (Bündnis 90/Die Grünen) و حزب چپ (Die Linke).

آلمان پس از آمریکا و ژاپن سومین قدرت صنعتی جهان است. بهبود اقتصادی این کشور پس از جنگ جهانی دوم «معجزه اقتصادی آلمان» خوانده شده‌ است. صنایع مهم شامل الکتریکی، مکانیکی، خودروسازی، مواد شیمیایی، منسوجات، هوافضا، غذایی و وسایل نقلیه‌است. از آغاز دهه ۱۹۸۰، رشد کلانی در صنایع تکنولوژی پیشرفته روی داده‌است. آلمان ذخایر طبیعی نسبتاً کمی دارد و شدیداً به واردات مواد اولیه متکی است.

· سیاست خارجی آلمان

سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) در خصوص سیاست خارجی آلمان اینگونه می نویسد .

"آلمان در سیاست خارجی بازیگر تنها نیست. سیاست آن تقویت بلوکی است که "غرب" خوانده می‌شود. آلمان در این بلوک سیاست خود را پیش می‌برد. یک وجه اصلی سیاست خارجی آلمان فعالیت آن در صحنه‌ی اروپا و جهان در چارچوب اتحادیه‌ی اروپاست. آلمان نزدیکی ویژه‌ای با فرانسه دارد. همکاری و همراهی با ایالت متحده‌ی آمریکا رکن دیگری از سیاست خارجی آلمان فدرال است. آلمان با اسراییل روابط دوستانه‌ی ویژه‌ای دارد و تقویت مناسبات با کشورهای عربی را نیز همواره جزو اولویتهای سیاسی خود قرار داده است. در سالهای اخیر حقوق بشر به یک مفهوم راهنمای عمده‌ی در سیاست خارجی آلمان بدل شده است .(7)

· روابط آلمان و ایران

در سایت سفارت آلمان در تهران روابط آلمان و ایران چنین توصیف شده است:

«ایران و آلمان به تاریخی طولانی در روابط سیاسی خود می نگرند که تا به اوایل قرن هفدهم می رسد. در سال 1885 اولین نمایندگان سیاسی بین ایران و در آن زمان امپراتوری آلمان اعزام شدند. روابط دیپلماتیک بین ایران و جمهوری فدرال آلمان از سال 1952 وجود دارد. این روابط در سال های گذشته خالی از تشنج نبوده. به عنوان مثال اعلام رأی دادگاه معروف به میکونوس در آوریل 1997 بحرانی طولانی را به دانبال داشت. با سفر موفقیت آمیز ریاست جمهوری اسلامی ایران، آقای خاتمی به آلمان در ژوئن 2000 زیربنایی استوار برای روابط دو کشور گذاشته شد. اخیراً در کنار روابط بازرگانی و فرهنگی، مسئله حقوق بشر و به ویژه نگرانی جامعه بین المللی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران درکانون روابط قرار گرفته است.»

سایت سفارت آلمان در تهران برخلاف رسانه های دیپلماتیک و با استفاده از رسم میهمان نوازی ایرانی ها , اقدام به انتشار برخی از رکورد های ضد ایرانی پرداخته است که در وظایف یک رسانه دیپلماتیک نمی باشد (8) (9)

· سئوال های هم عرض ؟

1) هدف موسسات شبه دولتی آلمانی از اعطای چنین بورسهای تحصیلی چیست ؟

2) درشرایط بد اقتصادی حاکم بر کشور های اروپا یی چرا موسسات آلمانی حاضر به پذیرش دانشجویان ونخبگان ایرانی برای تحصیل در کشورشان هستند؟

3) هزینه هایی معادل چهل هزار یورویی برای یک دوره دکترا در آلمان به همراه هزینه های اجتماعی متصوره به چه دلیل در سیستمی که برخواسته از سیستم اقتصاد سرمایه محور و لیبرالی است و همه چیز را بر مبنای سود و زیان مادی می بیند برای داشجویانی خرج می شود که می خواهند به کشورشان برگردند و احیانا" قصد دارند در بهبود امور کشورشان موثر باشند.

4) براستی دانشجویان و نخبگان ایرانی از چه مزیتی برخوردارند که باعث شده است که موسسات اروپایی و خصوصاً آلمانی طرفدار پرو پا قرص جذب انها برای بورسهای کوتاه مدت و بلند مدت شده اند؟

5) چرا سفارت آلمان در صدد است تا از دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان , شبکه درست کند و به آنها انسجام بدهد؟

· تشریح یک اصطلاح ... (آسیمیله شدن)

در تماس شهروندان کشوری ضعیف با جامعه ای در یک کشور قوی (از نظر ثروت و سرمایه) افراد به سرعت آسیمیله شده و بعضا خود را در مقابل تمدن جدید باخته و به تقلید رفتار آنان می پردازند. فرد آسیمیله شده به طور ارادی یا غیرارادی سعی می کند خود را به آن شخص که متجددتر است شبیه کرده و نسبت به مدرنیسم و مظاهر زندگی کشور متجدد ، خود را حتی از آنان نیز متعصب تر نشان دهد. در حالی که یک شهروند کشور ضعیف ، گذشته اش را با بزرگنمایی می ستاید، فرد اسیمیله به دلیل دگرشیفتگی دربست از گذشته اش بریده و حتی آن را انکار می کند. برخی عوام که تنها مصرف کنندگان تولیدات غربی اعم از فرهنگی، اقتصادی و ورزشی اند، آسیمیله می شوند، جامعه را تنها به یک مصیبت اجتماعی گرفتار می کنند. اما اسیمیله شدن تحصیل کردگان مصیبت بزرگتری است که خواسته یا ناخواسته در ابعاد گوناگون گریبان جامعه ای را می گیرد.دگرشیفتگی تحصیلکردگان و روشنفکران که قشر آگاه و متعقل پیکره اجتماع خویشند، فاجعه ای است که خسارت های فراوانی را می تواند بر جامعه تحمیل کند. تاریخ نشان داده است که جهان سومی ها در مواجهه با تمدن جدید غرب، بعضا چنان مفتون و مسحور شده اند که بی درنگ شروع به تقلید از آنها کرده و به جای این که علل رشد و پیشرفت آنان را بیابند و خود نیز تلا ش کرده اند به درجات بالا برسند و به خلق تمدن و تکنولوژی بپردازند، به شبیه سازی های ظاهری بسنده کرده و در این راه افراط هم می کنند. آسیمیله شدن یا شبیه سازی از عوامل ثانویه تغییر رفتار اجتماعی در بورس شدگان و یا مهاجران به کشورهای غربی است . که گریبان کشورهای مبدا را می گیرد و به عنوان آسیبی جدی مطرح است. (10)

· شکست هیمنه استکبار

وقوع و ادامه حیات انقلاب اسلامی باعث شکسته شدن هیمنه استکبار(آمریکا) و همپیمانان غربی شان گردید، با در پیش گرفتن مشی استقلال طلبانه و عزت جویانه و ماهیت الهام بخش انقلاب اسلامی ایران، تحرکات و دشمنی های قدرت های بزرگ شکل جدیدی به خود گرفت . بلوک شرق و غرب تمام همت خود را برا ی نابودی انقلاب اسلامی بکار گرفتند ، خصوصا" ایالات متحده آمریکا به بزرگترین دشمن و اسرائیل نیز به عنوان مهمترین دشمن استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده اند ودر فرصت های متعدد در صدد ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران بر آمده اند و یک جنگ دائمی و فرسایشی را از فردای پیروزی انقلاب اسلامی برملت ایرا ن( اعم از سیاسی و نظامی وفرهنگی ) تحمیل نموده اند و عملا کشور ایران را در معرض همیشگی تهدیدهای سخت و نرم خود قرار داده اند ،با لحاظ نمودن جمیع جهات ، میطلبد با دوری از غفلت و ساده انگاری ،بصورت مداوم از توطئه های دشمنان ایران اسلامی جهت ضربه زدن به انقلاب اسلامی آگاهی پیدا نماییم .

دشمنان انقلاب از جمله بلوکی که اصطلاحاٌ "غرب" خوانده می‌شود از هرنوع وسیله و ابزاری جهت نابودی انقلاب مردمی ایران استفاده نموده و همکنون نیز پس از نتیجه نگرفتن از اقدامات تروریستی ومجموعه اقدامات سخت خود، متوسل به براندازی نرم گردیده اند .که با هوشیاری و مدیریت مدبرانه مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام اسلامی نتوانسته اند تا کنون به اهداف خود نائل آیند.

· تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران

بلوک غرب با توجه به شناختی که از پتانسیل های عقیدتی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بدست آورده است ، با واقع نگری , اقدام به طرح ریزی های بلند مدت نموده اند تا استحاله و براندازی جمهوری اسلامی طی دراز مدت محقق شود و در این راستا در صدد تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران برای اهداف بلند مدت خود از طریق شبکه های روشنفکری ، اپوزیسیون ، فعالان مدنی ، فعالان کارگری و دانشجویی نموده اند ، از انجایی که امکان دارد فعالان هریک از گروههای پیش گفته به نحوی دارای پتانسیل های آرمانی و یا میهن پرستانه باشند و در شرایط مبارزه علیه جمهوری اسلامی امکان گزینش نمودن فعالان سیاسی و مخالفان ایران وجود ندارد لذا بلوک غرب برای تربیت نیروی مطیع و هماهنگ با" جهان‌بینی مسیحی" سرمایه گذاری های گسترده ای انجام داده است تا پس از نابودی نظام اسلامی نیز دچار مشکل کمبود نیروی مطیع بلوک غرب ، نگردد.

فعالیت علمی پوششی برای جاسوسی

· جاسوسی

جاسوسی در لغت، جستجو کننده خبر، و خبرپرسی آمده است و مترادف با تجسس می‌باشد.

موضوع جاسوسی سوژه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلمهای و مقالات سیاسی و امنیتی در دنیا بوده است. این موضوع آنقدر قدمت دارد که به تاریخ پیدایش بشر برمی گردد. در قرن معاصر به دلیل بروز جنگ های متعدد ، سرویس های جاسوسی بر فعالیت های خود افزودند . در حین مبارزه های اطلاعاتی مابین سرویس های جاسوسی ، شگفت ترین ماجراها خلق شد . جنگ جهانی اول در زمینه جاسوسی مشحون از ماجراهای شگفت انگیزاست. در این جنگ، سرویس های اطلاعاتی غربی به اوج کارآمدی خود رسیدند. در جنگ جهانی دوم نیز، سرویس های جاسوسی بسیار قدرتمندتر و پیشرفته تر از گذشته نمایان شدند. در دوران اخیر، جاسوس ها به قلمرو اقدامات سیاسی و عرصه دیپلماسی، اقتصادی و تکنولوژی گام نهاده اند. هنگامی که یک دولت بر آن می شود تا عملی غیر قانونی را در خارج از کشورش برای تامین و یا حفظ منافع خویش اجرا کند طبیعتا دست یاری به سوی سازمان های جاسوسی دراز می کند تا این اقدام به صورت پنهانی انجام شود. سرویس های اطلاعاتی برای رسیدن به اهداف خود از تمام گروهها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده می کنند اما در این میان نقش نخبگان تحصیلکرده برجسته تر از سایر طبقات اجتماعی می باشد. سازمان های جاسوسی بیش از هر چیز در صدد شکار "جاسوسان مقیم " یعنی افرادی که در داخل یا پیرامون اهداف مورد نظر آنها قرار دارند بر می آیند. از این رو همیشه در صدد شناسایی و شکار سوژه جهت دستیابی به اهداف و برنامه های ترسیم شده خود می باشند . سیستم های اطلاعاتی و جاسوسی، در ابتدای هزاره سوم میلادی درصدد اطلاع از همه چیز در هر زمان و هر مکان و تحت هر شرایط است.توانایی جمع آوری اطلاعات فرهنگی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و امنیتی ، جزئی از قدرت ملی هر کشوری شناخته می شود و از پایه های اساسی امنیت ملی هر کشوری به شمار می آید.

جاسوسی به افراد زیرک و با جرأت نیاز دارد که توانایی ریسک پذیری بالایی داشته باشند. جاسوس به دست مأمورین اطلاعاتی آموزش می بیند تا برای انجام کاری به خارج از مرزها اعزام گردد، درحالی که مأمور اطلاعاتی در دفتر کار خود می نشیند و منتظر می ماند تا با وسایلی که در اختیار جاسوس گذاشته شده و اطلاعات رسیده از او به جمعبندی مفهومی و محتوایی برسد.

· چرخه اطلاعات

درمباحث امنیتی، کار اطلاعاتی سه جزء دارد:

۱ . جمع آوری اطلاعات (اعم از آشکار و پنهان)

۲ . تجزیه و تحلیل اطلاعات

٣. توزیع اطلاعات (انتشار اطلاعات)

در یک سازمان مدرن امنیتی جزء دوم است که اهمیت دارد.و اگر در یک سازمان امنیتی تجزیه و تحلیل اطلاعات و پردازش این اطلاعات دچار نقصان گردد ، جمع آوری گسترده اطلاعات نه تنها برای سازمان مفید نخواهد بود بلکه باعث پیدایش پدیده ای به نام" آوار اطلاعاتی" خواهد گردیدکه سازمان مزبور را فلج خواهد کرد. در همین راستا بایداولاٌ اطلاعات بصورت مشخص و حساب شده جمع آوری گردد و در زمینه تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز باید با استفاده از افراد مجرب از مشاوره های نخبگان سیاسی و اجتماعی و تحلیل گران مشرف به موضوعات متلابه استفاده بهینه نمود .

سازمان اطلاعاتی با شکار جاسوس از میان نخبگانی که هماهنگی کامل با جهانبینی خود دارند سعی می کند راهبرد های سیاسی و امنیتی خود را بصورت جهت دار به سر مزل مقصود برساند ضمن اینکه برخورد کشور جاسوس پذیر ، با جاسوس متفکر و پر آوازه وبه اصطلاح نخبه به مانند سایر جاسوسان نمی باشد و برخورد با چنین جاسوسانی هزینه های سیاسی و تبعات تبلیغاتی زیادی را برای کشور مورد هدف خواهد داشت.

· انگیزه جاسوسان

انگیزه جاسوسان برای ارتکاب این جرم متعدد است ،برخی مزدور هستند و به انگیزه های مالی و از روی حرص و آز دست به ارتکاب این جرم می زنند که شاید بیشتر تعداد جاسوسان را این افراد تشکیل دهند.

انگیزه دیگر جاسوسان برای ارتکاب این جرم به دلایل عقیدتی و ایدئولوژیک بر می گردد ، یعنی این که جاسوس خود را از لحاظ فکری و عقیدتی به کشور دیگری غیر از کشور محل تولد یا اقامت خود وابسته می داند و در نتیجه برای آن کشور جاسوسی می کند. جاسوسیهای حزب توده در ایران به نفع بلوک شرق سابق ، از جمله ، به این وابستگی فکری به اردوگاه شرق و طرز فکر مارکسیستی اعضای این حزب بر می گردد .

در مواردی دلیل مبادرت به جاسوسی گرفتار شدن در جریانات جنسی است . ( کا . گ . ب ) در این موارد مشهور بود که دختران زیبایی را بر سر راه ماموران خارجی که به اطلاعات آنان نیاز داشت قرار می داد و این دختران با برقراری رابطه با اشخاص مذکور اطلاعاتی را از آنها بدست می آوردند.

در برخی از مواقع این زنان هنگام روابط و مراودات جنسی ، عکسهای نامناسبی را به طور محرمانه از فرد مورد نظر گرفته و در اختیار سازمان جاسوسی متبوع خود قرار می دهندوسازمان مذکور نیز با در دست داشتن این عکسها به عنوان برگ برنده ، شخص مربوطه را مجبور به همکاری می کند. گاهی جاسوسی ناشی از فریب خوردن جاسوس است ، یعنی این که وی تصور می کند برای یک سازمان و یک کشور کار می کند در حالی که در واقع از اطلاعات او برای سازمان و کشور دیگری استفاده می شود. برخی از جاسوسان بطور علنی مثلاً با انتشار نشریه و کتاب ، اطلاعاتی را دراختیار بیگانگان قرار می دهند. این افراد معمولاً از سیستم خود ناراضی اند ولی برخلاف جاسوسان ایدئولوژیک ، لزوماً علاقه ای به سیستم خاص دیگری هم ندارند.

از آنجایی که فرستادن یک جاسوس رسمی درکشوری دیگر محتاج صرف هزینه های گزاف و شامل خطرات احتمالی می باشد در برخی موارد سرویس های جاسوسی سعی می کنند از جاسوسانی استفاده نمایند که از ماهیت کار و فعالیت خود خبر نداشته باشند و یا از اهمیت این فعالیت اطلاع کافی نداشته باشند.

باید اذعان نمود بسیاری از نخبگان و دانشگاهیانی که در سودای کسب علم بورسیه نهادهای شبه دولتی کشورهای بیگانه می شوند شاید حتی هرگز متوجه این موضوع نگردند که تحلیل هاوتحقیق ها و فعالیت های انها تا چه حد می تواند برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کشور بورس کنند مفید باشد و اصولا سرویس جاسوسی کشور منتفع از ارائه یک تحقیق دانشگاهی به دنبال چه چیز می باشد و باید این تحقیق ها را در راستای یک پازل در نظر گرفت که با جمع نمودن حلقه های این پازل( نیروهای شبکه) می توان نتیجه مطلوب را کسب نمود.

البته ناگفته نماند که مامور اطلاعاتی می تواند به این فکر کند که برای محقق شدن اهداف دولت و کشورش یک کار مهم و فداکارانه انجام می دهد ، اما شخص یا گروهی که برای یک کشور بیگانه جاسوسی می کند ، همواره با یک حس حقارت آمیز دست به گریبان است . (11) (12) (13)

· نقش گسترده جاسوسان آکادمیک در توزیع اطلاعات

اولین بار آلوین تافلر (Toffler) تغییرات جوامع بشری را به سه موج کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی تقسیم نمود .

پس از موج فناوری اطلاعات که باعث شد اطلاعات در دست همگان قرار بگیرد، دیگر نمی‌توان برتری اطلاعاتی را صرفاً داشتن اطلاعات دانست بلکه بشر به دنبال کسب دانش از اطلاعات است بطوری که ارزش‌ها و سرمایه‌ها به سمت کسب دانش سوق‌یافته و فرایند تبدیل اطلاعات به دانش، به عنوان یک ارزش اصلی محسوب می‌شود. در عصر حاضر شاهد آن هستیم که جوامع پیشرفته در حال استقرار سیستم‌های اطلاعاتی هستند و هر روز سرعت تبادل اطلاعات بیشتر و بیشتر می‌شود. این فرایند باعث شده است تا زیرساخت‌های اساسی بر اساس فناوری اطلاعات در این جوامع شکل بگیرد. همانطور که در جوامع کشاورزی، زمین و در جوامع صنعتی، کارخانه، بستر فعالیت بودند در جوامع اطلاعاتی سیستم‌های اطلاعاتی، زیرساخت‌های اساسی محسوب می‌شوند. سیستم‌های اطلاعاتی سیستم‌هایی هستند که داده‌ها را پردازش کرده و به اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری تبدیل می‌کنند.

در نتیجه برتری اطلاعاتی را می‌توان در قدرت پردازش اطلاعات و تولید راهبرد و دانش مبتنی بر اطلاعات ، دانست .

جاسوسان آکادمیک در این فرایند به مثابه فرماندهان در صحنه ای هستند که در جبهه نبرد اقدام به هدایت خط اتش برای نابودی دشمن خود و دشمن جهن بینی خو اقدامات موثری را انجام می دهند.

· هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان)

بعد از عنوان مقدمه ای طولانی می توان اینگونه ادعا نمود که ، هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان) می تواند موارد ذیل باشد.

2- ایجاد تغییر در ماهیت اسلامی حکومت ایران

3- پیشبرد اهداف سیاسی و تجاری و نظامی ، کشور آلمان و همپیمانان سیاسی و امنیتی کشور آلمان با استفاده از مدیران آینده

4- ضربه زدن به اهداف جمهوری اسلامی با استفاده از تحلیل ها و پژوهشهای نخبگان و تحصیل کردگان مقیم ایران ( در راستای اهداف کوتاه مدت )

5- تربت نیروی مناسب و هماهنگ با اهداف بلوک غرب برای استفاده در روز مبادا

6- شناسایی و شکار سوژه های مناسب برای جاسوسی

7- ایجاد شبکه ای از دوستداران بلوک غرب که منافع کوتاه مدت و بلند مدت بلوک غرب را تامین می نمایند.

نتیجه گیری

1- یکی از دلایل کمتر مهم بودن قبح چنین بورسهایی شاید به دلیل سبقه تاریخی و استعماری کشورهایی همچون انگلستان و آمریکا باشد شاید اگر انگلستان و آمریکا در ایران چنین موسساتی راه می انداختند در اندک زمانی مجبور به تعطیلی این مراکز میشدند در صورتی که کشوری همچون آلمان در این خصوص کمتر مورد توجه بوده و پس زمینه کمتری در خصوص ماهیت استعماریش وجود دارد .

2- سازمان اطلاعات و امنیت آلمان BND همانند سایر همپیمانان غربی خود در جستجوی راهکارهای «فروپاشی ایدئولوژیک» در جامعه ایران و براندازی نظام مبتنی بر اسلام عدالت محور است. وهمکنون نیز موضوع مذکور را با محوریت حقوق بشر و آزادی های سیاسی و مذهبی در جامعه ایران پیگیری می کند. می توان اینگونه ادعا نمود که سفارت آلمان در تهران همکنون جور لانه جاسوسی آمریکا در تهران می کشد و BND به نیابت از سایر سازمانهای جاسوسی بلوک غرب فعالیت های گسترده و آشکاری را علیه انقلاب اسلامی ایران پیگیری می کندو فعالان ضد انقلاب در تهران نیز پشتیبانی همچون سفارت آلمان در تهران دارند.

3- به طور قطع، مسئولان سیاسی و دیپلماتیک کشور از خطرات این قبیل اقدامات در همه جای جهان آگاهند، و ادامه فعالیت چنین موسسات در کشور مقوله دیگری است که باید بیشتر به آن توجه کرد.

منابع :

1- http://ic.daad.de/tehran/index_fa.html

2- http://www.fakouhi.com/node/1673

3-http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,2376490,00.html

4- http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3772736,00.html

5- http://cairo.daad.snoopmedia.com/fa/43.htm

6- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/06/Studieren__in__Deutschland/Studieren__in__Deutschland.html

7- http://www.dw3d.de/dw/article/0,2144,2387064,00.html

8- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/Startseite.html

9- روابط ایران و آلمان در پیج و خم تاریخ : http://rezaspaces.blogspot.com/2005/07/blog-post_12.html

10- ناتوی فرهنگی و رابطه آن با آموزش جامعه : http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=20980

11- جرم جاسوسی - دکتر حسین میر محمد صادقی: http://www.ghavanin.ir/PaperDetail.asp?id=137

12- روایت خسرو معتضد از جاسوسی در ایران : http://iraneconomist.com/content/view/12712/2/

13- جاسوسی منافقین : http://www.irandidban.com/master.asp?ID=02556

زایش نسل جدیدی از جهادی ها در عراق

 

مبارزینی هرچه تندروتر

نوشته Vicken CHETERIAN

دسامبر ٢٠٠٨ لوموند دیپلماتیک

هزاران جنگجوی اسلامگرا که زمانی برای جنگ با آمریکا به عراق رفته بودند، امروز در سراسر خاورمیانه و اروپا و آسیای مرکزی پراکنده شده اند. در رسانه های عرب زبان این افراد را «از عراق برگشته ها» می خوانند. این نسل جدید جهادگراها که عموماً جوان و فاقد سابقه ی سیاسی هستند، امروز با ایدئولوژی جدید و تندروانه یی به میهن خود و یا کشور های دیگر باز می گردند که در شرایط طاقت فرسای جنگ عراق آبدیده شده است. سرزمین هائی که در آنها اغلب فضای سیاسی کاملا خالی است.

ترسیم سیمای این نسل جهادی کار آسانی نیست. در تابستان گذشته در ده «مجدالانجار» واقع در «دره ی بقاع» لبنان با یکی از این افراد آشنایی پیدا کردم که خود را به نام ابوطلحه معرفی می کرد. ملاقات در شرایط حساسی صورت می گرفت چرا که چند روز قبل نیرو های امنیتی موفق به کشف یک سلول وابسته به القاعده در «بَرّ الیاس» شده و شماری «از عراق برگشته ها» را دستگیر کرده بودند. ابوطلحه قبل از هرچیز روشن کرد که:«من به این جهت حاضر به ملاقات با شما شده ام که حرف های ما به گوش خوانندگان تان برسد.» او بعد توضیح داد که چگونه پس از تهاجم نظامی آمریکا به عراق، به ندای ابومصعب الزرقاوی در مبارزه با اشغالگران پاسخ مثبت داده است. البته او اولین کسی از این روستا نبود که داوطلب رفتن به عراق و مبارزه می شد. او شش ماه پس از اینکه برای افرادی که در کار بسیج داوطلبان به عراق بودند، نسبت به پیوستن به جهاد اظهار علاقه کرده بود پیامی دریافت کرد و از او درخواست شد که به گروهی بپیوندد که در آستانه ی سفر به عراق بود. به نظر وی، ابوطلحه داشت « هویت او را شناسائی و پایمردی و توان رو در رویی اش با مشکلات راه» می آزمود. او با محمل تجارت خرما، همراه با چهار نفر دیگر به سوریه رفت و یک قاچاقچی با آنها قرار گذاشت که در ازای ۳۰۰ دلار آنها را از قامِشلی ِ سوریه به بغداد برساند. اما نیروهای امنیتی سوریه سر بزنگاه روستا را محاصره کردند و گروه آنها مجبور شد به کویر بزند و پس از روزها سرگردانی، زمانی به بغداد برسد که دیگر فرصت ملاقات با رابط از دست رفته بود. گروه آنها پس از چند روز این در و آن در زدن بالاخره موفق به ملاقات با «ابو انس شامی» یکی از معاونین الزرقاوی شد. ابو انس و الزرقاوی بعدها در عملیات نظامی کشته شدند.

ابوطلحه و تعدادی از داوطلبانی که از کشور های مختلف عربی آمده بودند، مدت یکماه در خانه هایی در بغداد و فلوجه در انتظار نوبت خود برای انجام عملیات انتحاری به سر بردند. اما تعداد کاندیداها زیاد و امکانات کار محدود بود. ابوطلحه پس از یک ماه به لبنان بازگردانده شد و از او تعهد گرفته شد که افکار القاعده را تبلیغ کند و برای آنها کمک مالی بفرستد. ابوطلحه در طول مصاحبه مرتب از الزرقاوی و شجاعت و بزرگواری او یاد می کرد و می گفت، «از روز شهادت او به این سو هیچکس قادر نبوده است جای خالی او را در رهبری پر کند.» وقتی که از رابطه ی او و القاعده سئوال کردم جواب او این بود که، «القاعده یک ایدئولوژی است نه یک سازمان

شکسته شده از نظر جسمی و روحی

ورود داوطلبان عرب به عراق برای دفاع از رژیم صدام، چندماه پیش از تهاجم ارتش آمریکا در مارس 2003 آغاز شده بود. سقوط سریع رژیم عراق، به نومیدی و سرگردانی این داوطلبان انجامید و بیشتر آنانی که به کشور های خود باز گشتند از نظر جسمی و روحی شکسته شده بودند. جای داوطلبان یاد شده را بزودی موج تازه یی پر کرد که هدفشان اینبار نه دفاع از رژیم بعثی، بلکه مبارزه با نیروهای آمریکایی بود. موج جدید از اسلامیونی متشکل می شد که به ایدئولوژی جهادی-تکفیری(۱) مسلح بودند و از نسل پیشین «افغان-عرب» الهام می گرفتند. تا سال ۲۰۰۶ هزاران نفر از این افراد از عراق خارج شده و به میهن و یا یک کشور سوم باز گشتند.

نسل گذشته و جهادی های معروف به «افغان-عرب»ی که برای جنگ با شوروی ها به افغانستان رفته بودند از حمایت و تشویق برخی دولت های عربی و دولت آمریکا برخوردار بودند اما امروز رابطه ی «از عراق برگشته ها» و دولت ها پیچیدگی خاصی یافته است. برخی از دولت ها آنها را اول تشویق، و بعضی سرکوب می کنند ولی رویهم رفته اکثراً به آنها به دیده ی ترس و بی اعتمادی نگاه می کنند. بیشتر اوقات این گروه ها توسط طرف های مختلف سیاسی به بازی گرفته می شوند. رقم این افراد به هزاران می رسد و از جمله بیش از دو هزار یمنی و دو هزار تونسی و هزار اردنی یافت می شود(۲). «افغان-عرب» ها در دهه ۱۹۸۰ در کشورهای حوزه ی خلیج فارس نمایند گی های نیمه رسمی داشتند و در پروازهای خود به مقصد پاکستان و پایگاه های مجاهدین در آن کشور، از تخفیف های مخصوص برخوردار می شدند. نسل جدید جهادی از چنین امتیازاتی بهره مند نیست. و بر عکس دولت های سوریه و اردن هزاران نفر از جوانان آنها را دستگیر و به کشور های متبوع بازگردانده که به زندانی شدن شان انجامیده است. از این افراد ۹۰۰ نفر در زندانهای تونس و ۴۰۰ نفر در زندان های الجزایر به سر می برند. برخی منابع غیر رسمی تعداد این افراد را در عربستان سعودی حدود ۲۰۰۰، در یمن ۲۰۰۰ و در اردن به حدود ۱۰۰۰ نفر تخمین می زنند(۳). سازمان سَلَفی-الجزایری «الجماعت السلفیه الدعوت و القتال» که از چند سال پیش در حال نزول بود به نام جهاد در عراق دوباره آغاز به عضوگیری کرد و توانست به شاخه القاعده در «مغرب» تبدیل شود .(۴). در مقایسه با «افغان-عرب» ها شمار این مبارزین خیلی بیشتر است. بر اساس یک تخمین، شمار عرب داوطلبانی که در سالهای دهه ۸۰ در افغانستان بر علیه شوروی می جنگیدند بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر بود. اینان در جبهه هایی کسب تجربه می کردند که سرنوشت آن از مدتها پیش مشخص شده بود.

جنبش جهادی تا روزی که آمریکا به عراق حمله کرد عموماً در حاشیه ی ارزش ها و آمال و کشمکش های درونی جهان عرب قرار می گرفت. جنبشی که از «اخوان المسلمین» الهام می گرفت و در سالهای ۱۹۸۰ در افغانستان آبدیده شده بود، در طول سالهای ۱۹۹۰ در بوسنی و تاجیکستان به جهاد خود ادامه داد و در سال ۱۹۹۵ دوازده نفر از آنها به رهبری ابن الخطّاب (نام واقعی او سامر الصوالم و دارای ملیت عربستان سعودی) وارد چچنی شدند. با وجود این، افغانستان و بوسنی و چچنی از نظر جهان اسلامی-عربی چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر نمادین، فرعی و در حاشیه باقی می ماند.

بحث در مورد نقش جنبش جهادی و فاصله گرفتن آنان از درگیری اعراب و اسرائیل و مبارزات اصلی جهان عربی-اسلامی، به دوران اشغال افغانستان توسط شوروی بر می گردد. «عبدالله عزام» رهبر و تئوریسین « افغان-عرب» ها و پیشوای فکری اسامه بن لادن خود اهل فلسطین بود و همیشه در این باره مورد سئوال قرار می گرفت که چرا به جای جهاد در افغانستان در خود سرزمین فلسطین به مبارزه نمی پردازد. «عبدالله اناس»(نام واقعی او بودجما بونوا) یار و داماد او که ساکن لندن است در اینباره توضیح می داد:«بارها در حضور خود من در این مورد از دکتر عزام سئوال شد. جواب او هر بار این بود که، هرچند که فلسطین سرزمین من است اما رژیم های عرب و جنبش های چپ، مبارزه در راه آن را برای ما قدغن ساخته اند. برای ما امکان انتخاب میان جهاد در راه فلسطین و یا در راه افغانستان وجود نداشت. هر زمان که امکان جهاد برای جوانان ما فراهم می شد که بروند به بوسنی، بروند به چچنی، آنها هم به بوسنی و چچنی می رفتند. این برخورد حاصل یک استراتژی و تصمیم قبلی نبود و شرایط خارجی آن را بوجود می آورد

بر سر مسئله ی فلسطین میان ابومصعب الزرقاوی و پیشوای فکری او ابو محمد مقدیسی، اختلاف شدید در گرفته بود. این دو در سال ۱۹۹۹ مشمول بخشودگی و آزادی از زندان های اردن شده بودند. الزرقاوی ابتدا به افغانستان و سپس به عراق رفت اما مقدیسی که متولد نابلُس در فلسطین است معتقد بود که جهادی ها از نظر مبارزاتی باید روی مسئله ی اصلی یعنی رهایی فلسطین متمرکز شوند.

برای درک ذهنیت جهادی ها، لازم است به دو نکته ی دیگر توجه کنیم. اول اینکه سفر به یک سرزمین خارجی برای یک جهادی، به معنای همان «هجرت»ی است که از نظر تاریخی و سیر اسلام و آغاز تقویم آن از اهمیت فراوان برخوردار است. به همین دلیل چنین سفری، از نظر یک جهادی، تجربه یی عرفانی تلقی می شود مشابه آنچه پیغمبر و اصحاب او از سر گذرانده بودند. بسیاری از جهادی ها واژه ی «مهاجر» را به آخر نام جنگی خود اضافه می کنند مانند ابوحمزه مهاجر، جانشین الزرقاوی در عراق. دومین نکته، اعتقاد به اسطوره ی انهدام امپراطوری توسط یک تعداد انگشت شمار جوان مسلح به سلاح های سبک است مانند ارتش اسلام در قرن هفتم که امپراطوری ایران را شکست داد. بسیاری از افغان-عرب ها بر این اعتقادند که مبارزه ی آنها نه تنها به شکست ارتش شوروی انجامیده بلکه باعث فروپاشی کمونیسم نیز شده است. امروز نیز یک افسانه ی قوی مشابه شایع است که، این الزرقاوی و سی نفر از یاران اولیه ی او بوده اند که با به راه انداختن یک مقاومت همه جانبه و پر هزینه باعث شکست پروژه ی آمریکا در عراق و منطقه گشته اند.

گروه الزرقاوی که در حاشیه جنبش افغان-عرب قرار داشت و به جریان غالب جنبش جهادی حاضر مبدل شد. هواداران الزرقاوی، برخلاف گروه هایی مانند القاعده که عموماً از سعودی ها و یمنی ها و مصری ها متشکل می شدند، بیشتر اردنی و سوری و فلسطینی بودند(۵).

الزرقاوی در سفر دوم خود به افغانستان، اردوگاه خود را در هرات و قسمت غربی افغانستان و به دور از پایگاه های مانوس جهادی های عرب (در جلال آباد و قندهار) بنا نهاد. این فرد اردنی هرچند که با بن لادن و ظواهری همکاری هایی می کرد اما گروه خود را «التوحید والجهاد» نام داده بود و به حفظ استقلال خود از القاعده ادامه می داد: هدف او از برنامه ی افغانستان، آماده سازی شبکه ی خود برای بازگشت به اردن بود. او به همین دلیل بود که در ایران و کردستان عراق روابط و خانه های امن مهیا ساخته بود و قبل از حمله ی نظامی آمریکا به عراق، در کردستان مستقر شده بود. و همین امر او را مناسب ترین افراد برای بسیج مبارزین اسلامی در جنگ با نیروهای آمریکایی ساخته بود و او در پر کردن خلاء رهبری رژیم بعثی نقشی اساسی بازی کرد. الزرقاوی در حقیقت جهاد مقدس را از مرزها و حاشیه های جهان اسلامی به بین النهرین یعنی پر منزلت ترین سرزمین اسلامی، پایتخت سلسله عباسی(۷۵۰- ۱۲۵۸ میلادی)، و باشکوه ترین یادگار تمدن اسلامی منتقل ساخته بود.

مقامات نظامی آمریکا دائماً اصرار ورزیدند که همین حضور زرقاوی در عراق را بعنوان سند همکاری رژیم صدام و القاعده به همه بقبولانند اما نهایتاً اقرار کردند که میان الزرقاوی و رژیم صدام حسین هیچ رابطه یی وجود نداشته است. رابطه ی میان الزرقاوی و القاعده پیچیدگی خاصی داشت. الزرقاوی گروه خود را مستقل از بن لادن می دانست و برخی مسایل باعث جدایی این دو گروه از یکدیگر می شد: الزرقاوی از موضع نرم القاعده در قبال برخی کشور های عربی و از جمله عربستان انتقاد می کرد، و از دخالت در اختلافات داخلی افغانستان و جنگیدن در صفوف طالبان خودداری کرد. زرقاوی در عراق یک جنگ تمام عیار علیه شیعیانبه استثنای هواداران مقتدی صدراعلام کرده بود و قتل محمد باقر حکیم در یک عملیات انتحاری، توسط یاسین جراد پدر زن (دوم) الزرقاوی صورت گرفته بود(۶). قابل توجه است که القاعده مسئولیت قتل حکیم را تکذیب کرد که خود به وجود شکاف هایی میان این دو گروه دلالت می نمود. به هر حال الزرقاوی شهرت رهبری مقاومت جهادی ها علیه اشغالگران آمریکایی را برای خود تثبیت کرد و گفته می شود که در اواخر اکتبر ۲۰۰۴ با بن لادن اعلام بیعت کرد.

بر علیه ترسو ها و عوامل بیگانه

بدین ترتیب صفوف ایدئولوژیکی نسل جدید جهادی در مکتبی شکل گرفت که به مراتب افراطی تر از طرز فکر افغان-عرب ها و القاعده یی های بر آمده از آن بود. بعلاوه شرایط جنگ عراق و سرکوب جهادی ها در کشورهای اسلامی و عربی قابل مقایسه با شرایط سالهای ۱۹۸۰ نبود. بدین معنی که آموزش ها و تجربه ی مبارزاتی نسل جدید بسیار سخت تر از گذشته بود و جهان بینی خشن آنان انعکاس همین شرایط بود. در سال ۲۰۰۲ زمانی که الزرقاوی به عراق رسید در اطراف او بیش از تعداد انگشت شماری هوادار یافت نمی شد. دقیقاً به دنبال حمله ی آمریکا به عراق بود که صدها و یا به عبارتی هزاران نفر داوطلب از کشور های عربی و اسلامی به آن کشور سرازیر شدند تا علیه اشغال یک سرزمین اسلامی بدست آمریکا بجنگند. همین ها نسل الزرقاوی به شمار می آیند.

«نسل الزرقاوی» باعث ایجاد شکاف نوینی در جنبش جهادی گشته است. این نسل که تندرو تر و جنگجو تر از گذشته است، شتاب فراوانی در انجام عملیات نظامی نشان می دهد و مبارزه اش بیش از هر چیز بر تاکتیک های ایجاد وحشت استوار است. فعالیت های آنان همانطور که وضعیت یمن نشان می دهد منشاء بی ثباتی های نوع تازه یی شده است.

یمن در پناه دادن به جهادی ها تاریخی طولانی دارد. جنگجویان یمنی در میان افغان-عرب ها مقام برجسته یی داشتند و تعداد آنها را حتی تا ۳۰۰۰ نفر تخمین می زدند(۷). به دنبال عقب نشینی شوروی از افغانستان، از آنجا که بازگشت افغان-عرب ها به کشورهای متبوع خود مسائل زیادی به همراه می آورد، مقامات یمنی نه تنها پذیرای یمنی-افغانی ها، بلکه جهادی های سایر کشور ها نیز شدند. هرچند که یمن شمالی و جنوبی در سال ۱۹۹۰ به یکدیگر ملحق شده بودند اما تناقض های میان علی عبدالله صالح و به اصطلاح «شرکای» سوسیالیست او در جنوب، کاملاً آشکار بود. افغان-عرب ها ابتدا برای ترور رهبران سوسیالیست مورد استفاده قرار گرفتند و بعد در سال ۱۹۹۴ در جریان جنگ داخلی نقش مهمی در سرکوب جدایی طلبان جنوب بازی کردند. یمن سرزمین اجدادی بن لادن نیز محسوب می شود. پدر بن لادن در منطقه ی حضر موت در جنوب شرقی یمن متولد شده و بعدها به عربستان سعودی مهاجرت کرده و از راه بازرگانی به ثروت رسیده بود.

به دنبال حمله ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا، کشور یمن شدیداً زیر فشار قرار گرفت. یمن از نظر مقامات آمریکایی نقش یکی از پایگاه های لجستیکی جهادی ها را بازی می کرد. به گفته ی یکی از کارشناسان شبکه های جهادی در صنعا، «هیچ عملیاتی از سوی القاعده صورت نگرفته بوده است که به نحوی به یمن مربوط نشده باشد: یا پول و اسلحه در آنجا رد و بدل شده، یا یکی از شرکای جرم یمنی بوده، و یا یکی از عوامل آن از این کشور گذر کرده است.» تا مدتها ترس این می رفت که آمریکا به خاک یمن حمله کند. در همین شرایط بود که صالح به واشنگتن پرواز کرد و در راه «جنگ با ترور» قول همکاری داد. در عین حال برخورد مقامات یمنی با جنبش جهادی چند جانبه بود(۸): آنها هرچند که پس از ۱۱ سپتامبر عده ی زیادی از جهادی ها و از جمله سید امام الشریف مصری معروف به دکتر فضل (۹) را دستگیر کردند اما به تحمل سایر جهادی ها ادامه دادند.

مقامات یمنی از جمله پروژه ی گفت و گو با زندانیان فعال جهادی ترتیب دادند. مبتکر این پروژه حمود الهتار قاضی سابق دادگستری و وزیر کنونی وزارت اوقاف یمن بود. او به من گفت:«پروژه ی گفت و گو از اصول سیاست رسمی یمن در جنگ با تروریسم به شمار می آید.» و ادامه داد، «ما دریافته بودیم که پراتیک سازمان های تروریستی بر ایدئولوژی استوار است، و تنها با یک ایده می توان به جنگ یک ایده ی دیگر رفت. توسل به زور در افغانستان و عراق، نتوانست برای آنها صلح و ثبات به همراه بیاورد. بینش القاعده بر دو چیز استوار است: تکفیر رژیم های عرب و جنگ با خارجی ها. ما در گفت و گو های خود با آنها روشن می کنیم که اولا دولت یمن یک دولت قانونی است و دوم اینکه تفاوت های عقیدتی و یا میزان دینداری فرد به خودی خود برای مبارزه کافی نیست.» هدف پروژه ی گفت و گو تصحیح این ذهنیت ها با استناد به مذهب بود.» الهتار می گفت که پروژه ی گفت و گو در اواخر سال ۲۰۰۵ متوقف شد و دلیل آن فشارهای دولتی بود که بکار گرفتن روش های دیگری علیه تروریسم را دنبال می کرد. او اضافه می کرد که این پروسه شامل حال افغان-عرب ها می شد نه از عراق برگشته ها. بزرگترین دستاورد پروژه ی گفت و گو «حفظ آرامش و ثبات» در یمن بود.

با اینهمه اخیراً صداهای اعتراضی فراوانی علیه یمن و سیاست «جنگ با ترور» آن بلند شده است که واشنگتن در صدر همه قرار می گیرد. مقامات آمریکایی از آزادی جمال بَدَوی به شدت خشمگین بودند. این شخص که گفته می شد از طراحان حمله به ناو جنگی کُل است در اکتبر سال ۲۰۰۷ از زندان آزاد شد. هر چند بعداً به زندان بازگردانده شد اما دولت آمریکا هنوز به دنبال استرداد اوست. یکی دیگر از عوامل اختلاف میان این آمریکا و یمن، فرار موفقیت آمیز ۲۳ عضو القاعده از یکی از زندان های مستحکم یمن در فوریه سال ۲۰۰۶ بود که گویا با همکاری نگهبانان زندان صورت گرفته بود. ناصر الوحیشی که گویا «امیر» جدید القاعده در یمن است یکی از همین فراریان بود.

دولت آمریکا یمن را متهم به سهل انگاری در مبارزه با جهادی ها می کند و ناخشنودی خود را از عدم دستگیری اعضای بالای القاعده و مصادره ی اموال آنها نشان داده است. واشنگتن مقامات بالای دولت صنعا را مظنون به همکاری و حمایت از القاعده و جنبش سَلَفی-جهادی می داند. یکی از موارد اختلاف شدید میان امریکا و یمن وضعیت شیخ عبدالمجید زیندانی است. گفته می شود که شیخ عبدالمجید از کسانی بوده است که در دوران جهاد افغانستان روی بن لادن تاثیر گذاشته است. او امروز مدیریت دانشگاه اسلامی الایمان در پایتخت یمن را به عهده دارد و در عین حالی که با مقامات یمنی روابط نزدیک دارد رهبر حزب مخالف «الاصلاح» نیز هست. نام این شیخ هم در لیست افراد مورد درخواست استرداد آمریکاست و هم در لیست اسامی «کمیته ی تحریم القاعده و طالبان» شورای امنیت سازمان ملل. شیخ عبدالمجید با اینهمه از حمایت وسیع اتحادیه قبایل شمال کشور، سَلَفی ها، و مقامات یمنی (به رغم رهبری یک حزب مخالف دولت) برخوردارست.

ناصر البحری (ابوجندل محافظ سابق بن لادن) به دنبال حمله یی که سال گذشته در یمن به توریست های اسپانیائی شده بود مسئولیت آنرا بعهده «نسل جدید»ی گذاشت که از سازمان اصلی بریده است: «استراتژی شیخ اسامه بن لادن این نیست . . . نسل جدید دیگر نسل بن لادن به شمار نمی آید. نسل ابو مصعب الزرقاوی است که با القاعده تفاوت دارد هرچند که نام آن از سوی برخی گروه ها مورد استفاده قرار می گیرد. این ها نسل عراق و جوانانی هستند که برای جهاد به آن کشور رفته اند. این یک نسل بی تجربه است که به بیراهه می رود و در راه های غلطی بسیج شده است. این نسل، قدیمی ها را ترسو و عامل بیگانه و مخالف خود می داند.(۱۰)» سعیدالجمحی کارشناس سیاسی و مولف کتابی درباره ی القاعده(۱۱) نیز بر همین عقیده است: «سر دولت با عناصر القاعده گرم است و از نسل جدید غافل است

گفته می شود که خمپاره اندازی های اخیر به برخی هدف های غربی در صنعا، کار یک گروه جوانتر جهادی است که خود را «کتائب الجُندُ الیَمَن»(۱۲) می خواند. این گروه بر دولت فشار وارد می آورد که اسلامیست ها را از زندان آزاد کرده، به همکاری امنیتی با غرب خاتمه داده، و جهادی هایی را که مایل به رفتن به خارج و به عراق و افغانستان و سومالی هستند آزاد بگذارد، در غیر اینصورت منافع خارجی ها را در یمن مورد هدف قرار خواهد داد. این نسل از شخص الزرقاوی الهام می گیرد نه از نسل گذشته ی القاعده. ظهور این دسته و فعالیت های آنان تهدیدی علیه پیمان پشت پرده میان مقامات یمنی و فعالین القاعده بشمار می آید. این موافقت نامه بطور خلاصه دست القاعده را، در ازای ترک عملیات نظامی در خاک یمن، در تامین نیاز های لُجیستیکی جهادی ها در کشور های دیگر باز می گذارد.

مقامات یمن در دو جبهه احتیاج به حمایت جنبش جهادی دارند. در درجه اول برای مقابله با رشد نارضایتی در جنوب کشور که بخشی از مردم در آنجا حسرت استقلالی را می خورند که با اتحاد کشور در سال ۹۰ ۱۹ پایان یافت. و در درجه دوم برای مقابله با اعتراضات قبایل زیدیه در شمال (از سال ۲۰۰۴ به این سو) .

اگر خلا سیاسی در یمن، لبنان و مناطق دیگر ادامه یابد جوانان جهادی می توانند رهبران سیاسی و مذهبی جدیدی پیدا کنند و شکل های سازمان دهی نوینی بیابند.

 

سرگشتگی مبارزین در لبنان

برای لبنان نیز این تهدید وجود دارد که تبدیل به پایگاه لُجستیکی جهادی ها گردد برای عملیات در یکی از کشورهائی که در آن « جنگ مقدس » جریان دارد(۱) . لبنان نیز مانند یمن، الجزایر، یا افغانستان کشور بی ثباتی به شمار می آید که از میان خاکستر های یک جنگ داخلی طولانی (۱۹۷۵-۱۹۹۰)، اشغال جنوب آن تا سال ۲۰۰۰ توسط اسراییل، و جنگ خونین میان اسراییل و حزب الله در سال ۲۰۰۶ بیرون آمده است. همین اتفاق اخیر بود که لبنان را به مرکز توجه گروه های جهادی تبدیل کرد. در طول جنگ تابستان ۲۰۰۶ جهادی هایی که در گفت و گو های اینترنتی (chat) شرکت می کردند بهت زده قادر به موضعگیری در این باره نبودند: آنها از یکسو شیعیان را خائنینی تلقی می کردند که در عراق با اشغالگران همکاری می کنند و از سوی دیگر شیعیان لبنانی را مبارزانی می دیدند که پیروزمندانه علیه اسراییل ایستاده اند. آنچه بیشتر به سرگشتگی آنها می افزود این احساس بود که مبارزین سُنی مجاز به شرکت در مبارزه یی (با اسراییل) نیستند که رهبری مطلق آن به دست یک حزب با حامیان علوی ِ سوری (۲) و شیعه ی ایرانی است.

چند ماه پس از جنگ ژوئیه ی ۲۰۰۶ بود که اولین جهادی ها بطور علنی در لبنان ظاهر شدند. در نوامبر سال ۲۰۰۶ گروهی به نام «فتح الاسلام» در جریان یک کودتای بدون خونریزی اداره ی اردوگاه نهر البارد نزدیک تریپولی را به دست گرفت. جریان ظهور و سقوط فتح الاسلام، تحولات سیاسی ایدئولوژیک و تهدیدات امنیتی خاورمیانه یی را نشان می دهد که پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا، ثبات خود را از دست داده است.

رهبر فتح الاسلام شخصی به نام شاکر الابسی یکی از کادر های الفتح بود که در سال ۱۹۸۳ از یاسر عرفات جدا شد و سازمان تندرو تر هوادار سوریه را به نام فتح الانتفاضه بنیاد نهاد که توسط ابو موسی و ابو خالد العمله رهبری می شد. الابسی پس از حمله ی آمریکا به عراق به آن کشور رفت و در آنجا به شبکه ی الزرقاوی پیوست و به جرم قتل یک دیپلومات آمریکایی در عمان به اعدام محکوم شد. الابسی به دنبال گرفتن کنترل اردوگاه نهر البارد اعلام کرد: «ما گروهی را بنیاد نهاده ایم متشکل از بهترین جوانان و کسانی که به اسلام و به حق مبارزه برای بازگشت به فلسطین اعتقاد دارند(۳).» الابسی در راه رسیدن به این اهداف از کمک های مالی، اسلحه ای، و داوطلبان جهادی یی که از سایر کشور های عربی می آمدند برخوردار می شد. با اینحال در عرض چند ماه به دلایلی که تاکنون نامعلوم مانده است میان آنان و ارتش لبنان برخورد نظامی پیش آمد. نتیجه ی نبرد های سنگین سه ماهه، خرابی اردوگاه محل سکونت سی هزار فلسطینی و مرگ شماری از سربازان لبنانی و جنگجویان جهادی بود.

دلایل فراوانی هست که نشان می دهد که به رغم برخورد نظامی ارتش و جهادی ها در لبنان در سال گذشته، نه تنها نفوذ آنها کم نشده بلکه افزایش نیز پیدا کرده است. یکی از دلایل این امر به تاریخ طولانی اردوگاه های فلسطینی مربوط است. از اولین سالهای دهه ی ۱۹۹۰ حضور سازمانهای مانوس فلسطینی از نظایر الفتح و جبهه آزادیبخش فلسطین در اردوگاههای لبنان رو به کاهش نهاده و همین امر به نزول شرایط اقتصادی-اجتماعی، خلاء امنیتی، و ظهور انبوهی از گروه های جهادی از جمله جُندالشام و اُثبات الانصار(۴) منجر شده است. دوازده اردوگاه موجود در لبنان بر اساس پیمان ۱۹۶۹ قاهره، خارج از دسترس نیروهای انتظامی قرار دارند. برخورد های میان گروه های جهادی یی که در بخش های شمالی اردوگاه عین الحلوه نزدیک شهر صیدا در جنوب لبنان موضع گرفته اند، اخیراً افزایش یافته و گزارش می رسد که تعداد داوطلبان خارجی در این اردوگاه بیشتر شده است (۵). تحولات اخیری که به دنبال برخورد های ماه مه ۲۰۰۸ لبنان میان طرفداران دولت (عموماً سُنی های هوادار جنبش المستقبل به رهبری حریری) و حزب الله صورت گرفته، اوضاع خطرناکی به دنبال آورده است. این برخوردها باعث تحرک توده های سُنی لبنان شد و پیروزی حزب الله و ورود میلیشیای آنها به محلات سُنی نشین بیروت از یکسو(۶)، و رهبری ناتوان سازمان حریری از سوی دیگر، به ناخشنودی های آنان دامن زد. خلاء ایجاد شده ی کنونی می تواند مورد بهره برداری رهبران سَلَفی و تقویت سازمانی آنها و حتی ارائه ی آلترناتبوی در رهبری منجر شود(۷). رشد بیسابقه ی جریان های جهادی سَلَفی بیش از هرجا در دومین شهر بزرگ لبنان یعنی تریپولی احساس می شد. نفوذ حریری در این شهر سابقه ی چندانی نداشت و این شهر در گذشته (در دهه های ۱۹۸۰ ) توسط یک گروه سَلَفی به رهبری شیخ سعید شعبان و حزب حرکت التوحید الاسلامی اداره شده بود. صفوف سازمانی طرفدار حریری وارد برخورد های میان محله های سُنی و علوی تریپولی نشدند و جوانان سُنی بطور خودجوش به خیابان ها ریختند. چنانچه جریان سیاسی حاضر و خلاء امنیتی در لبنان و یمن و نقاط دیگر تداوم پیدا کند بزودی همین جوانانی که اینگونه به خیابان ها می ریزند رهبران تازه و انگیزه بخشان و سازمان بندی خود را پیدا خواهند کرد.

جنگ با ترور؟

حتی اگر فرض را هم بر این بگذاریم که هدف آمریکا از حمله به عراق واقعاً سرکوب تروریسم گروه های جهادی بوده، و موقتاً از تردید های درست و آنچه که به عکس آن دلالت می کند صرفنظر کنیم، بازهم جنگ آمریکا نتیجه ی معکوس به بار آورده است. این جنگ یک نسل کامل از جوانان عرب را سیاسی و رادیکالیزه کرد و زمینه یی فراهم آورد که هزاران هزار از آنها در سخت ترین شرایط آموزشی تجربه اندوزی کنند. شمار افراد حاضر این جریان قابل مقایسه با افغان-عرب ها و نسل قدیم تر جهادی هایی است که القاعده را در میان خود پرورده بود. برداشت اینان از سیاست در رابطه ی تنگاتنگ با تجربه ی آنان از عراق است و عملیات وحشیانه و خشونت آمیز را نه تنها قابل توجیه بلکه با اهمیت ترین نمود عمل سیاسی تلقی می کنند. وزن یک نسل جوان خشمگین در لبنان و یمن و حتی الجزایر بر شانه ها احساس می شود و ما بزودی مظاهر آن را در سرمقاله ها و اخبار ملاحظه خواهیم کرد.

 

ما همه نادریم


 

برگی از تاریخ

خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه ایران زمین گفتند اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم ؟

نادرشاه گفت اینجا نیامده ایم پی تخت و تاخ ، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید .

هشتصد مزدور اشرف ، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند . نادر رو به آنها کرد و گفت : چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید ؟ ! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید ؟

مزدوری گفت می پنداشتیم همه مردان ایران ، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم.

از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند . " ما همه نادریم "

و به سخن ارد بزرگ :  کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و دلیر می شوند .

اگر خوب گوش هایمان را تیز کنیم فریاد های سربازان ایران را باز هم می شنویم " ما همه نادریم "

آیا می دانستید؟


عجیب و خواندنی

آیامی دانستید فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر میکند.
. آیامی دانستید هر آمریکایی به طور میانگین
۲ کارت اعتباری دارد.

. آیامی دانستید قلب انسان میتواند خون را ۱۰ متر به بیرون پرتاب کند.
. آیامی دانستید متداولترین نام در دنیا محمد است.
. آیامی دانستید زبان قویترین ماهیچه در بدن است.
. آیامی دانستید روز تولد شما حداقل با
۹ میلیون نفر دیگر یکی است.
. آیامی دانستید ستاره دریایی مغز ندارد.
. آیامی دانستید زنان تقریبا
۲ برابر مردان چشمک میزنند.
. آیامی دانستید شما نمیتوانید با حبس کردن نفستان خودکشی کنید.
. آیامی دانستید لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد.
. آیامی دانستید درآمد مایکل جوردن از کمپانی نایک، بیش از درآمد تمام کارکنان این کمپانی در کشور مالزی است.
. آیامی دانستید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه
month هم قافیه نمیشود.
. آیامی دانستید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست میافتند.
. آیامی دانستید گربه ماهی بیش از
۲۷۰۰۰ عضو چشایی دارد.
. آیامی دانستید کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی که میسوزاند فقط
۱.۵ متر حرکت میکند.
. آیامی دانستید صندلی الکتریکی را یک دندانپزشک اختراع کرد.

. آیامی دانستید که خوک ها به دلیل فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان نیستند؟
. آیامی دانستید که فندک قبل از کبریت اختراع شد؟
. آیامی دانستید که سالانه
۴ هزار نفر غیر سیگاری در اثر همنشینی با افراد سیگاری به سرطان ریه مبتلا شده و جان می سپرند؟
. آیامی دانستید که در زیمبابوه از هر
۵ نفر یکی مبتلا به بیماری ایدز است؟
. آیامی دانستید ایران به سی کشور جهان تسهیلات نظامی صادر می کند؟
. آیامی دانستید که هر
۱۳ دقیقه یک کتاب جدید در امریکا منتشر میشود؟
. آیامی دانستید که از جمعیت
۶ میلیاردی جهان ۵/۱ میلیارد نفر از اب اشامیدنی محرومند و ۶/۱ میلیارد نفر به برق دسترسی ندارند.
. آیامی دانستید که سرطان سینه چنانچه در مراحل اولیه باشد حتی با ماموگرافی
نمیتوان پی به وجود ان برد مگر اینکه چند سال از رشد ان گذشته باشد؟ بد نیست
بدانید مصرف لیمو ترش از ابتلا به بیماری سرطان سینه جلوگیری می کند
. آیامی دانستید که در ایران سالانه
۲۸ هزار نفر در حوادث رانندگی جان خود را از
دست می دهند. این امار در جهان یک میلیون دویست هزار نفر میباشد که نود در
صد ان مربوط به کشورهای جهان سوم میباشد.
. آیامی دانستید که مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.
. آیامی دانستید که بیشتر هواپیماها صندلی شماره
۱۳ را ندارند.
. آیامی دانستید که اثر سیب در بیدار نگهداشتن افراددرشب بیشتر از قهوه و کافین
است.
. آیامی دانستید که
۵۵درصدسوانح هوایی در زمان نشستن هواپیماو۳۰درصد در
هنگام برخاستن هواپیما رخ می دهد.
. آیامی دانستید که در تایوان بشقاب های گندمی درست میشودوافراد بعد از خوردن
غذابشقاب هایشان را هم می خورند.
. آیامی دانستید که گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد می باشند و
بزرگتر می شوند.
. آیامی دانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می باشد.
. آیامی دانستید که اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن ان شدند
ایرانیان بودند.
. آیامی دانستید که بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق ترین نقطه ان
به
۴۳۳۰متر میرسد.
. آیامی دانستید که فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتین خون مکیده شده جهت
تخم گذاری استفاده می کند.

. آیامی دانستید که هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است.
. آیامی دانستید مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است.
. آیامی دانستید جمعیت میمونهای هند بالغ بر
۵۰ میلیون است.
. آیامی دانستید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن
۲۲۰۰ انسان در اختیار دارد.
. آیامی دانستید
۳۵۰ هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد.
. آیامی دانستید نوشابه های زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند.
. آیامی دانستید شش چپ، اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید.
. آیامی دانستید تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک میلیارد و در سگهای شکاری،
۴ میلیارد عدد است

. آیامی دانستید رشد کودک در بهار بیشتر است.
. آیامی دانستید حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
. آیامی دانستید در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ (کلسیم) وجود دارد.


. آیامی دانستید هر تکه کاغذ را بیش از
۹ بار نمی توان تا کرد.
. آیامی دانستید وقتی عطسه می کنید قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد.
. آیامی دانستید تنها غذایی که فاسد نمی شود عسل است.
. آیامی دانستید حلزون می تواند سه سال بخوابد.
. آیامی دانستید فیل ها قادر به پریدن نیستند.
. آیامی دانستید شن خیس از شن خشک سبکتر است.
. آیامی دانستید تا زمانی که غذا با بزاق مخلوط نشود، مزه اش احساس نمی گردد.
. آیامی دانستید گاو نر کوررنگ است و فقط به حرکت شنلی که گاوباز در جلوی او تکان می دهد حساس است. دیگر فرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.
. آیامی دانستید قدرت بینایی جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
. آیامی دانستید فقط قورباغه های نر قورقور می کنند.
. آیامی دانستید لایه ی اوزون فقط به اندازه دو سکه ی روی هم ضخامت دارد.
. آیامی دانستید رازی به غیر از الکل کاشف گوگرد هم هست.
. آیامی دانستید قرنیه چشم انسان خون ندارد.

 

خاطره ای خواندنی از نیروی هوایی ارتش


بمباران هدف ، 150 دقیقه پس از مصاحبه صدام

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

چند ماهی بیشتر از جنگ نگذشته بود. در این مدت خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران امان دشمن بعثی را بریده بودند. آنها مرتب مواضع نظامی و اقتصادی عراق را بمباران می کردند .

در این زمان ما در پایگاه ششم شکاری بوشهر بودیم. یکی از روزها یکی از خلبانان شجاع کشورمان به قصد بمباران پالایشگاه بصره به پرواز درآمده بود، ولی در راه بازگشت مورد اصابت دو تیر موشک زمین به هوای سام 3 و سام 6 قرار گرفته و در خاک عراق سقوط کرده بود.

همگی نگران حال او بودیم و به هر دری می زدیم تا از او خبری کسب کنیم. مشغول دیدن برنامه های تلویزیون بودیم که یکی از خلبانان پیشنهاد کرد تلویزیون عراق را بگیریم شاید بتوانیم خبری کسب کنیم. درست می گفت. در این گونه موارد رسانه های خبری عراق که منتظر چنین اتفاقاتی بودند، با راه انداختن جار و جنجال تبلیغاتی و برگزار کردن کردن کنفرانس های مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی، تلاش می کردند از به اصطلاح قدرت هوایی خود بگویند و با انجام این کار موجبات تضعیف روحیه خلبانان را فراهم کنند.

مشغول دیدن کانال های تلویزیون عراق شدیم

ساعت 11 صبح بود که به اتفاق چند تن از دوستان از جمله شهیدان یاسینی و دوران به عنوان خلبان آماده نشسته بودیم و شروع به گرفتن تلویزیون عراق کردیم. تصویر صدام را دیدیم که در یک مصاحبه مطبوعاتی سخن می گفت.

یکی از خبرنگاران خارجی از او سوال کرد:
-
آقای رئیس جمهور، با توجه به این که خلبانان ایرانی به گونه ای نه چندان مشکل بیشتر نقاط خاک عراق را مورد حمله قرار می دهند، شما چگونه از منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق دفاع می کنید؟

صدام که از طریق مترجم عرب زبان خود متوجه این سوال شد زیاد خوشش نیامد. چهره اش خشمگین شد و مطالبی را به عربی گفت که مترجمش این گونه آن را ترجمه کرد :

-
ما به یاری کشورهای دوست و حامی خود به تازگی چنان دژمستحکمی از پدافند هوایی در اطراف شهرها و منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق برپا کرده ایم که فرمانده پدافند ما اعلام کرده چنانچه هر خلبانی بتواند با موفقیت به شعاع 50 مایلی رینگ های پدافندی این نیروگاه ها برسد، حقوق یک سال خود را به عنوان جایزه به او خواهد داد.

به پیشنهاد یاسینی آماده حمله شدیم

در حین مصاحبه، به چهره رضا یاسینی و عباس دوران نگاه می کردم. برق غیرت را در چشمان این عزیزان دیدم. لحظه پس از پایان مصاحبه علیرضا یاسینی رو به عباس دوران گفت:
-
عباس حاضری بریم روی صدام رو کم کنیم؟
که عباس پاسخ داد:
-
یاعلی بریم.
من هم با آنها راهی شدم. بلافاصله مجوز را از معاونت عملیات پایگاه گرفتیم و عباس دوران به عنوان لیدر انتخاب شد و شروع به تشریح پرواز نمود. بلافاصله بعد از پایان بریفینگ به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن تجهیزات دو فروند فانتوم مسلح آماده پرواز شدیم. با کسب اجازه از برج مراقبت به پرواز درآمدیم. هدف نیروگاه برق بصره بود. با ارتفاع کم و سرعت بالا از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدیم.

هدف را به شدت بمباران کردیم

در فاصله چندین مایلی از نیروگاه، پدافندها شروع به شلیک کردند. انواع توپ های ضدهوایی به سمت ما شلیک می کردند و از هر طرف موشکی به سمت مان می آمد. دوران و یاسینی با مهارت تمام این موانع را یکی پس دیگری پشت سر گذاشتند.
ساعت یک و نیم بعدازظهر روی هدف رسیدیم و با رسیدن به هدف در ارتفاع پایین آن را بمباران کردیم و با گردش های بجا، ضمن کوبیدن کامل هدف به سمت مرز حرکت کردیم. هواپیما که سبک تر هم شده بود، به سرعت به سمت مرز می آمدیم. خساراتی که به آن جا زده بودیم، به حدی بود که می خواستند هر طور شده ما را بزنند که با مهارت خلبانان موفق نشدند و توانستیم سالم به زمین بشینیم.

جایزه خلبانان ایرانی را بدهید!

غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:
-
من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد. اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار نایاب و گران شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
-
البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

به فاصله دو و نیم ساعت از مصاحبه

مصاحبه صدام حسین ساعت 11 صبح بود که ما دو ساعت و نیم بعد آن جا را بمباران کردیم. پس از چند روز از این واقعه، صدام حسین فرمانده پدافند هوایی عراق را به دلیل بی کفایتی برکنار و زندانی کرد.

سایت جامع دفاع مقدس

آینده ارتش آمریکا/محمد باقر نبوی


هفت سال از یازده سپتامبر گذشته است و هم اکنون ارتش آمریکا در بحران به سر می برد. ارتش ایالات متحده بالاخص نیروی زمینی آن زیر فشار جنگ در عراق و افغانستان است و از سویی جذب نیروی انسانی جدید و جایگزینی تجهیرات نظامی مستقر در  این کشورها با مشکلاتی روبرو است.

ارتش آمریکا، که بخش اصلی عملیات ها را در خاور میانه اجرا می کند، اعلام کرده است که در صورت بروز درگیری بیشتر، ارتش از لحاظ امکانات، تجهیزات، و نیروی انسانی جوابگو نخواهد بود. نیروی دریایی نیز اعلام داشته که در صورت بروز درگیری، دچار همین کمبود ها است و آمادگی لازم را نخواهد داشت. حتی نیروی هوایی و ناوگان ایالت متحده که فعالیت کمتری از نیروی زمینی داشته است امکان دارد همانقدر که در روزهای اوج درگیری در ویتنام آسیب دیده بود، دچار آسیب شود. این همه در مقابل کمبود بودجه های احتمالی که با آن روبرو هستند باعث می شوند تجهیزات از این هم ضعیف تر شوند.

این نوشته جست و جویی است پیرامون زمان و چگونگی خروج نیرو های آمریکا از این جنگ ها و در ضمن توجه ویژه ای نیز به موقعیت و شرایط ارتش هنگام بازگشت شده است. با احتساب هزینه های مالی- انسانی مدیران بخش های مختلف، پروژه های مدرن نظامی خود را از مسیر خود خارج شده خواهند یافت. سوال مهم در این جا این است که این هزینه ها ومخارج چگونه تامین شوند تا به نوعی گویای چشم انداز ها و سیاست های ایالات متحده در مقابل تهدیدها باشند.

ارتش آمریکا

ارتش آمریکا از هر نظر بیشترین غرامت را در جنگ های افغانستان و عراق می پردازد. طبق آمار منتشره، در سپتامبر 2007 تعداد 122 هزار نیروی آمریکایی در عراق حضور داشتند و 18 هزار نیروی آمریکایی دیگر در کنار نیروهای ناتو در افغانستان خدمت می کردند.

پس از 11 سپتامبر 2001 تاکنون، حدود 1.4 میلیون پرسنل فعال و ذخیره در عملیات های ارتش آمریکا در عراق و افغانستان شرکت کرده اند. در آوریل 2007 پنتاگون فشار بیشتری به ارتش وارد کرد تا دوره خدمت نظام از 12 ماه به 15 ماه افزایش دهد. این طرح از طرف وزیر دفاع رابرت گیتز، تحت عنوان مدیریت محتاطانه ارائه شد تا از موج فزاینده سربازانی که تمایلی برای تمدید مدت خدمت خود نداشتند کاسته شود. طرح مذکور برای اندازه گیری توان رزمی سرویس ها و همچنین افزودن تعداد 65 هزار سرباز تا بهار سال 2010 و طولانی کردن زمان استقرار نیرو ها از یک سال به دوسال برنامه ریزی شده بود.ارتش همچنین برای افسران جوان جایزه نقدی نیز پیشنهاد نمود تا در یونیفرم نظامی خود بمانند. سلامت سربازانی که به خانه باز می گردند نیز به یکی از نگرانی های دراز مدت بدل شده است. دفتر بودجه و برنامه کنگره اعلام کرده است نزدیک 35 هزار سرباز در سال 2001 طی عملیات های مختلف زخمی شده اند و هزینه ی نگهداری و بازگرداندن سلامت آنها طی دهه ی آتی به 9 میلیارد دلار می رسد. مسئله ی پرسنل و نیروی نظامی تنها مسئله درد سر ساز ارتش نیست. در سال 2006 مرکز برنامه ریزی انیستیتو لکسینگتون گزارشی منتشر کرد که در آن به بررسی اوضاع وخیم تجهیزات مستقر در عراق در اثر کارکرد بیش از حد و شرایط نامساعد آب و هوایی پرداخته شده بود. طبق این گزارش بروز شرایط مذکور از آمادگی و توانایی عملیاتی نیروها به شکل قابل ملاحظه کاسته بود. بعنوان مثال تانک های آبرهام ام یک، 6 بار بیشتر از زمان صلح مورد استفاده قرار گرفته بودند . این در حالی است که کامیون ها تقریباً ده برابر بیشتر از میزان پیش بینی شده کار کرده بودند. این در حالی است که ارتش حدود 13 و نیم میلیارد دلار را برای تعمیرات ادوات نظامی کارکرده خود تخمین زده است.

بمنظور پاسخگویی به نیازهای بلند مدت خود، ارتش آمریکا در ساختار سازمانی خود تغییراتی ایجاد کرده است. این اقدام به ارتش آمریکا امکان داده است با تشکیل دسته های نظامی کوچک، در عملیات نظامی با انعطاف بیشتری عمل کند. با این حال پرسش برخی کارشناسان آن است، آیا تغییرات مذکور از قدرت عمل ارتش آمریکا در عملیات ها نخواهد کاست؟

نیروی دریایی

فشار ناشی از کمبود پرسنل و تجهیزات نیروی دریایی آمریکا را نیز بی نصیب نگذاشته است. در آگوست 2006، مرکز پیشرفت آمریکا (CAP) و انیستیتو لکسینگتون گزارش دادند نیروی دریایی هم مانند ارتش به سوی بحران پیش می رود که می تواند برای عملیات های نظامی آینده خطر ساز باشد. نیمی از سرویس های نظامی و عملیاتی ارتش به عراق اعزام شده اند، در حالی که بیشتر آنها مصدوم یا در جریان عملیات در عراق دچار جراحت شده اند. .

40% از تجهیزات نیروی دریایی آمریکا اروپا قرار دارد. از این میان بیشتر تجهیزات ترابری و مهمات جنگی وضعیت چندان مساعدی نداشته و انتظار نمی رود در صورت وقوع شرایط جنگی جدید پاسخگوی نیازهای عملیات جنگی باشد. برخی از مقامات رسمی ارتش با اذعان به کمبودهای تجهیزاتی آنرا بخشی از "چرخه مرگ" نامیده اند که استراتژی های ذخیره تجهیزات و مهمات را تهدید می کند. جایگزینی و تعمیر 17 میلیارد دلار هزینه داشته و هرچه به جلو پیش می رویم نیروی دریایی شرایط خوبی را تجربه نمی کند.

در حال حاضر 25 هزار سرباز در عراق حضور دارند. نیروی دریایی نیز مانند ارتش در حال برنامه ریزی برای اضافه کردن پرسنل و کاهش زمان میان استقرارها در آینده است. همه اینها در حالی است که نیروی دریایی زیادی در افغانستان وجود ندارد.

ناوگان آمریکا

پس از حادثه 11 سپتامبر نقش ناوگان آمریکا در سایه ی نیروی دریایی و ارتش کمرنگ تر بوده است. از زمان انجام اولین حمله موشکی در جنگ عراق ، ناوگان آمریکا از طریق کمک های پزشکی و حمایت زیربنایی به یگان های نیروی دریایی در جنگ شرکت کرده است. از این حمایت ها همچین می توان به نگهبانی و محافظت از اموال آمریکا و اعزام گروه هایی از ملوانان برجسته جهت یافتن تروریست ها در سطح جهان توسط نیروی ناوگان اشاره نمود. در سال 2007 حدود 17 هزار نفر از ملوانان نیروی ناوگان آمریکا در منطقه برای پشتیبانی عملیاتی در عراق و افغانستان حضور داشتند.

ناوگان آمریکا برای آنکه بتواند برای طولانی مدت دوام بیاورد نیازمند آن است توانایی خود را در جنگ های جهانی باز تعریف کند. در هر حال باید گفت افزایش سرسام آور هزینه ها مشکلات عدیده ای را موجب شده است.

نیروی هوایی

علاوه بر آنچه پیرامون مشکلات نیروی دریایی و ارتش آمریکا برشمردیم نیروی هوایی نیز با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم می کند. از سال 1991 هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا وظیفه گشت زنی در مناطق پرواز ممنوع عراق را بر عهده داشته اند. این در حالی است که اکنون وظایف این در مقایسه با گذشته دو چندان شده و در حال حاضر نیروی هوایی وظیفه پشتیبانی از نیروهای زمینی پشتیبانی نیروی دریایی و موارد بسیار دیگری را در عراق بر عهده دارد.

از ابتدای سال 2007 نیروی هوایی 30 هزار تن از نیروهای خود را در نقاط اصلی عملیاتی آمریکا شامل عراق و افغانستان مستقر کرده است.

در حال حاضر نیز جنگ آمریکا برای نیروی هوایی شامل از دست دادن خلبان ها و تجهیزات و تلفات سنگین می شود. بر اساس گزارش وضعیت نیروی هوایی آمریکا در سال 2007 تعداد 60 هزار هواپیمای جنگی آمریکایی مستعمل، زیر فشار جنگ بوده و این در حالی است که عمرشان رو به پایان است. مثلاً عمر متوسط بمب افکن ها مورد استفاده بیش از 30 سال است. در نتیجه توانایی این سرویس برای انجام عملیات های آینده یک سؤال اساسی خواهد بود.

پیشرفت کندی که در هواپیماهای تازه نیروی هوایی وجود دارد این ناامیدی را بیشتر می کند. به عنوان مثال، تست هواپیمای "F-35 Joint Strike Fighter" که به نیروهای جنگنده ملحق شده به خاطر اشکال الکتریکی به تعویق افتاد یا مثلا کارشناسان، F-22 Raptor را که یکی دیگر از هواپیماهای ضد رادار است، سنگین و تنبل ارزیابی نموده اند.

آینده جنگ

احتمال اینکه پنتاگون ممکن است وارد چه نوع جنگهای دیگری شود بسیار متنوع است. در حال حاضر تمرکز اصلی روی جنگهای کوچک یا همان ضد-شوروشی است. این را می توان چهارمین نسل از جنگهایی در نظر گرفت که ورای خط و ستون اسلحه ها و توپخانه و تانک ها و هواپیما ها، نیاز به حضور سربازان فراوان درمقابل توده کوچکی از جنگنده ها دارند. وزیر دفاع در جایی گفته بود که رویای آینده ای را دارد که جنگ های غیر متعارف مدل پایدار جنگهای امروزی باشند.

هنوز هم بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند که ایالات متحده به حیطه ی عمل قابل درکی نیاز دارد تا بتواند خواستگاه خود را معلوم نماید. بعضی نیز نگران بازگشت دوباره ی پنتاگون به جنگ نظامی پس از جنگ در عراق و افغانستان هستند، مانند آنچه که در ویتنام رخ داد.

دریادار مایکل مولن، رئیس ستاد مشترک نیروها، نگرانی دیگری دارد. او نگران این است که تمرکز بر جنگ عراق ممکن است منجر به انصراف مردم و ملت آمریکا از اینکه آمریکا مسئولیهای جهانی دارد شود. اما بحث در مورد ارتش همچنان ادامه دارد. گیتز نیز معتقد است که ارتش می بایست توانایی هایش را برای حفظ ارتش های دیگر کشور ها افزایش داده و آماده ی بازسازی ساختارهایش و جذب کمک های مردمی باشد. این نگاه، در واقع تلاش های رونالد رامسفلد را که به دنبال ساخت ارتشی کوچک با یگان های فنی بود (بدون دخالت در فرایند ملت سازی) به چالش می کشد.

پرداخت و تامین هزینه

ورای بحث هایی از قبیل آمادگی دفاعی و تمرکز بر جنگ، نزاع بودجه ای بزرگ در حال نمودار شدن است.

برنامه ریزان ارتش رویای جهانی را در سر می پرورانند که مملو از جنگ باشد جایی که حضور نظامی کاملاً حیاتی است. ادعای ارتش این است که بیش از اینها استحقاق بودجه را دارد. از سوی دیگر نیروی دریایی و هوایی امید دارند که به جنگ های قدیمی جهانی بازگردند که در آن کشورهایی مانند جمهوری خلق چین و روسیه خطر جدی امنیت ملی بودند. استیون مکسپاک کریک تحلیل گر مسائل دفاعی در مرکز ارزیابی بودجه و استراتژی، که یک مرکز تحقیقاتی مستقل است، می گوید: "سؤال بزرگ این است که در آینده تهدیدهای بلند مدت آمریکا چه خواهند بود؟"

بودجه ی وزارت دفاع در حال حاضر 483 میلیارد دلار است که چیزی دوبرابر آن چیزی است که در اواسط دهه ی نود بود. این بودجه تقریباً معادل 9/3 درصد از تولیدات ناخالص داخلی آمریکا (GDP) است . اگر چه مخارج اضافی نیز این عدد را بزرگتر می کند. برای مثال بر اساس گزارش پنتاگون در طول جنگ ویتنام این رقم به 3/9 درصد ازGDP رسید. اما پیش بینی می شود فشار های داخلی سیاستمداران را وادار کند تا زمانی که درگیری ها رو به کاهش هستند هزینه ها را مانند بعد از جنگ سرد کاهش دهند. رهبران ارتش با آگاهی از بحث هایی که برای بودجه وجود دارد، شروع به حدس زدن کرده اند. فرمانده نیروی هوایی آمریکا مایکل دبلیو وین در سپتامبر 2007 عنوان کرده بود که نیروی های او به بودجه ی مکمل 100 میلیارد دلاری در عرض پنج سال برای حفظ آمادگی در آینده نیاز خواهد داشت. اما این مباحث برای نیروی ناوگان آمریکا بیشتر پیرامون ارزش عملیاتی نیروها خواهد بود. در آوریل 2007 سرویس های تحقیقاتی کنگره در گزارشی این سوال را در کنگره مطرح کردند که آیا فعالیت های ناوگان به انگیزه ی تلاش در جهت اهداف اصلی آمریکا بوده است یا فقط به خاطر حفظ بودجه خود بوده است.

دریادار مولن نیز کنگره را برای حفظ بودجه فعلی، که مبلغ بالایی است، تحت فشار قرار داده است. در اکتبر 2007 او در International Herald Tribune اعلام کرد مالیات دهندگان در آمریکا باید برای اختصاص بیشتر منابع مالی برای امنیت ملی که صرف تجهیزات و بازسازی نیروها میشود، آمادگی داشته باشند.

البته همه موافق این نظر نیستند. ریچارد کی بتس می گوید بودجه ارتش تاکنون تا حد زیادی خارج از واقعیت شده است. او می گوید ساختار دفاعی ارتش برای زمان صلح، هم اکنون در مقایسه با زمان جنگ سرد بسیار گسترده بوده و آمریکا در حال حاضر خواسته ای قابل توجه در مقایسه با آنچه در زمان جنگ سرد وجود داشته، ندارد.

پی نوشت: شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا

1387 گروه مطالعات آمریکا

 

مقایسه توان نظامی ایران و آمریکا/ حسین رضاخواه


طبق آخرین آمار سرویس اطلاعاتی آمریکا (CIA)، ایالات متحده آمریکا با در اختیار داشتن 48 درصد بودجه نظامی جهان در صدر بزرگترین کشورهای نظامی جهان قرار دارد. این درحالیست که طبق همین آمار، ایران تنها 5 دهم درصد بودجه نظامی جهان را به خود اختصاص داده است.

در این یادداشت برآنیم که اولاً با مقایسه توان نظامی ایران و آمریکا و ثانیاً با تکیه بر نظر سنجی اخیر شورای روابط خارجی (Foreign policy) و مرکز امنیتی آمریکا در مورد وضعیت نظامی آمریکا به تحلیل و بررسی توان نظامی این دو کشور بپردازیم.

کشور آمریکا با جمعیتی بالغ بر 304 میلیون نفر، تولید ناخالص ملی 14 تریلیون دلاری و بودجه سالانه نظامی 711 میلیارد دلاری و در اختیار داشتن 2.5 میلیون نفر نیروی نظامی ( 1500000 نفر در حال خدمت و 1000000 به عنوان نیروی ذخیره) بزرگترین قدرت نظامی جهان محسوب می شود.

در مقابل کشور ایران با جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر، تولید ناخالص ملی 750 میلیارد دلاری و بودجه سالانه نظامی 7 میلیارد دلاری و 895 هزار نفر نیروی نظامی ( 545 هزار نفر در حال خدمت و 350 هزار نفر نیرو به عنوان ذخیره ) یکی از بزرگترین کشورهای نظامی خاورمیانه می باشد.

در این بخش توان نظامی ایران و آمریکا را در چهار بخش تجهیزات نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوائی و تسلیحات هسته ای مقایسه می کنیم.

نیروی زمینی

نوع تجهیزات

آمریکا

ایران

تانک

8023

1613

ماشینهای شناسایی

348

35

ماشینهای زرهی جنگی

6719

610

نفربر

21242

640

توپخانه

8041

8196

بالگرد

5425

311

اگر چه نیروی زمینی آمریکا به لحاظ تجهیزات و امکانات از برتری نسبی نسبت به ایران برخوردار است. با این وجود این نکته را نباید نادیده گرفت که نیروی زمینی آمریکا به نقل از منبع اطلاعاتی خود آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان گیر کرده اند.

در نگاهی به سیر تاریخی و جغرافیایی سیاسی آمریکا، قرار گرفتن آمریکا در بین دو اقیانوس اطلس و آرام و عدم وجود تهدید از جانب دو همسایه شمال و جنوب خود (کانادا و مکزیک)، بیشتر تمرکز توان نظامی آمریکا بر روی نیروی دریایی بوده تا نیروی زمینی.

به همین منظور ایالات متحده شاهد ضعف در عملکرد نیروی زمینی خود در جنگ عراق و افغانستان بوده است. در کنار موارد اشاره شده تجربه ای 8 ساله جنگ ایران و عراق که بیشتر تمرکز آن بر روی جنگ زمینی معطوف شده بود تجربه ای گرانبهایی را در اختیار نیروی زمینی ایران قرار داده است.

نیروی دریایی

نوع تجهیزات

آمریکا

ایران

زیر دریایی

71

6

ناو جنگی

106

5

قایق تندرو

157

320

ناوجنگی مین گذار

9

5

شناور خاکی و آبی

490

21

نیرویی دریایی آمریکا با در اختیار داشتن ناوها و کشتی های جنگی پیشرفته بعنوان قدرت برتر دریایی در خلیج فارس مطرح است. اما نکته قابل تاملی که باعث نگرانی فرماندهان نیروی دریایی آمریکا شده است، قدرت قایق های تندرو نیروی دریایی ایران است. این فرماندهان اذعان کردند که در رزمایش شبیه سازی شده ای که به همین منظور انجام شده است قایق های تندرو ایران می توانند در عرض 5 الی 10 دقیقه، یازده ناو آمریکایی در این منطقه را غرق نمایند.

لازم به ذکر است که ایران سریعترین اژدرهای زیردریایی دنیا را با موفقیت کامل در سال 2007 مورد آزمایش قرار داده است که این موضوع بر نگرانیهای فرماندهان آمریکایی افزوده است.

نیروی هوایی

نوع تجهیزات

آمریکا

ایران

هواپیمای جنگنده

3538

286

بمب افکن دورپرواز

170

0

هواپیمای ترابری

883

136

جنگ افزار الکترونیکی و هواپیمای جاسوسی

159

3

هواپیمای شناسایی

134

6

هواپیمای گارد ساحلی

197

5

هواپیمای ضد زیر دریایی

58

0

هواپیمای واکنش سریع

53

0

نوک پیکان ارتش آمریکا توان موشکی و هوایی آن می باشد. آمریکا با در اختیار داشتن پیشرفته ترین هواپیماهای جنگی و بمب افکن ها و در کنار آن با برخورداری از سامانه موشکی بسیار پیشرفته بعنوان قدرت برتر هوایی دنیا مطرح است. اما موضوعی که باعث احساس خطر فرماندهان نیروی هوایی آمریکا شده است، پیشرفت های اخیر ایران در ساخت و تولید انبوه موشک با کاربرد و برد مختلف و همچنین خریداری موشک های هدایت شونده و سیستم های راداری بسیار پیشرفته از کشور روسیه است.

تسلیحات هسته ای

نوع تجهیزات

آمریکا

ایران

کلاهک هسته ای

5400

(4075 آماده پرتاب و 1260 غیر فعال)

0

با توجه به جداول بالا می توان نتیجه گرفت که نقطه اتکا آمریکا توان هسته ای و نیرو هوایی این کشور و نقطه قوت نظامی ایران، نیروی زمینی آن است که سابقه 8 سال جنگ زمینی را در پرونده خود دارد.

بدون احتساب جنگ ویتنام، جنگ های طولانی در عراق و افغانستان که به ترتیب وارد سالهای پنجم و هفتم خود می شود. طولانی ترین حضور نظامی آمریکا در قرن اخیر است. این جنگها بیش از 25 هزار نفر زخمی و 4 هزار نفر کشته برجای گذاشته است. علاوه بر این، اخبار ضد و نقیض پیرامون حمله نظامی به ایران، شورای روابط خارجی (Foreign policy ) و مرکز امنیتی آمریکا را بر آن داشت که نظر سنجی ای را در بین 3400 نفر از افسران بلند پایه نظامی در حال خدمت و بازنشسته آمریکایی، پیرامون وضعیت نظامی آمریکا انجام بدهد.

بر طبق این نظر سنجی، 60 درصد از افسران معتقدند که قدرت نظامی آمریکا نسبت به پنج سال گذشته ضعیفتر شده است. 15 درصد معتقدند قدرت نظامی آمریکا همانند گذشته است و 25 درصد معتقدند که قدرت نظامی آمریکا نسبت به گذشته قویتر شده است.

مهمترین دغدغه کارشناسان نظامی که در این نظر سنجی قابل مشاهده است، بحث سلامتی جسمی و روانی نظامیان آمریکایی شرکت کننده در جنگ عراق می باشد.

80 درصد از افسران نظامی آمریکا معتقدند که در وضعیت موجود اعلام آغاز جنگ بر علیه کشورهای نظیر ایران غیر منطقی و دور از خرد و تدبیر است. آنها معتقدند نظامیان آمریکایی آمادگی کامل برای شروع جنگ دیگری را ندارند.

کارشناسان نظامی در پاسخ به این سوال که در مقابل با چهار کشور تنگه تایوان، کره شمالی، ایران و سوریه کشور آمریکا چند درصد احتمال پیروزی دارد. اعلام کردند که در مقابله با سوریه 51 درصد، تنگه تایوان 49 درصد، کره شمالی 47 درصد و ایران 45 درصد احتمال پیروزی وجود دارد.

نزدیک به 70 درصد از مردم آمریکا اعلام کردند که به قدرت نیروهای نظامی کشور خود اطمینان کامل دارند. اما این درحالیست که 90 درصد این افراد سابقه حتی یکبار حضور در ارتش را نیز نداشته اند.

در کنار مردم آمریکا، بسیاری از سیاستمداران آمریکا نیز از نیروهای نظامی کشور خود با افتخار یاد می کنند. این در صورتی است که تنها 25 درصد این افراد در ارتش خدمت کردند.

اما واقعیت این است که کارشناسان و سیاستمدارانی که راجع به توانائی نظامی آمریکا صحبت می کنند هیچ کدام سابقه خدمت در ارتش این کشور را نداشته و از کمبود، کاستی ها، شرایط و توانائی نیروی نظامی این کشور آگاه نیستند.

همچنین بر اساس این نظر سنجی، کارشناسان نظامی آمریکا اعتماد خود را نسبت به مراکز و موسسات دولتی با نمره 5.5 از 10 نشان داده اند. نتایج این اعتماد به صورت تفکیک شده به قرار زیر است.

مراکز و موسسات دولتی

نمره از 10

وزارت دفاع

5.6

سرویس اطلاعاتی آمریکا (CIA )

4.7

موسسه امور کهنه سربازان

4.5

وزارت امور خارجه

4.1

سنای آمریکا

2.7

باید خاطر نشان کرد که در این نظر سنجی عدد یک نشان دهنده عدم اطمینان و عدد 10 نشان دهنده اطمینان کامل نسبت به این مراکز و موسسات می باشد.

در ادامه باید اذعان کرد که 16 درصد از نظامیان شرکت کننده در نظر سنجی اعلام کردند که به رئیس جمهور خود هیچ گونه اعتمادی ندارند.

با توجه به کمبود نیرو ارتش آمریکا در سال گذشته، بسیاری از این افسران راهکارهایی را برای رفع این مشکل ارائه کرده اند که به ترتیب بیشترین تاثیر عبارتند از؛ قائل شدن خدمات تجاری شهروندی برای سربازان، پایین آوردن سطح تحصیلات مورد نیاز برای ورود به ارتش، در نظر گرفتن امتیاز برای ورود به ارتش، افزایش حداکثر سن ورود به ارتش، اجباری کردن خدمت سربازی، اجازه ورود همجنس بازان به ارتش، استفاده از جنایتکاران و بیماران روانی در ارتش.

علی رغم مباحث مطرح شده باید اشاره کرد که اگرچه نیروی نظامی آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و با تأیید افکار عمومی کشورش وارد خاک افغانستان شد ولی در مورد عراق اگر در ابتدا اینگونه بود ولی با گذشت چند سال از اشغال عراق به این نتیجه رسید که هزینه جنگ بسیار سنگین شده است.

در نهایت می توان گفت که با توجه به حضور پر هزینه نظامی آمریکا در افغانستان و عراق و از طرفی اعتراض های گسترده مردم در این کشور، شروع جنگی تازه آن هم با کشوری همچون ایران در چند سال اخیر نامعقولانه و بسیار پر هزینه به نظر می رسد.

منبع :

http://www.foreignpolicy.com/story/cms.php?story_id=4198&print=1

Population and GDP data is from Central Intelligence Agency

The World Factbook (updated March 2008)

Defense spending data is from Center for Arms Control and Non-Proliferation

The FY2009 Pentagon Spending Request: Global Military Spending (February 2008).

Troop strength and conventional forces data is from International Institute for Strategic Studies

The Military Balance 2008 (February 2008)

Nuclear forces data is from Robert Norris and Hans Kristensen

"U.S. Nuclear Forces, 2008," Bulletin of the Atomic Scientists (March/April 2008)