مشروح گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن

 

نیروی دریایی ایران مهلک و سریع است

خبرگزاری فارس: موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن با انتشار گزارشی مشروح، با اعتراف به قدرت روز افزون نیروی دریایی ایران تاکید کرده است که این نیرو می‌تواند ضربه‌های مهلکی به هر دشمن متجاوز وارد کند.

به گزارش خبرگزاری فارس، در سال 1985 گروهی از متفکران آمریکایی با تعهد به پیشبرد منافع آمریکا در خاورمیانه، "موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن" را تأسیس کردند. مأموریت این گروه تزریق عقاید سلطه‌گرایانه در جهت کمک به تصمیم گیری آمریکا در خاورمیانه تعیین شده است. این افراد در راستای سیاست وزارت خارجه آمریکا از نام خاور نزدیک به جای خاورمیانه استفاده می‌کنند.

بنیانگذاران این موسسه اعلام کرده اند تصویر های ذهنی و رمانتیک را درباره آنچه که خاورمیانه باید باشد رها کرده و صرفاً به واقعیت‌های این منطقه توجه دارند. آنان درصدد هستند منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه را با امنیت، ثبات، شکوفایی، دمکراسی و صلح در این منطقه مرتبط سازند و این منافع با تحقیق، بحث و بررسی درباره وضعیت منطقه تأمین می شود.نیروهای تحقیقاتی این موسسه را متخصصان و کارشناسان مختلف در زمینه های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی تشکیل می دهند و هر یک از آنان گوشه ای از مسائل خاورمیانه را تحت پوشش بررسی های خود قرار داده اند. این افراد به زبان های این منطقه صحبت می کنند و در آنجا کار و زندگی خود را ادامه می دهند.این موسسه از سال 1996 تلاش کرده است طرح ابتکاری بورسیه نظامی را اجرا کرده و افسران ارشد نیروی هوایی آمریکا و متحدان خاورمیانه‌ای آن را گردهم آورد. موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن در تلاش است تحقیقات و نظریه‌های علمی را در تصمیم گیری های سیاسی دخالت دهد و با درک عمیقتری از پیچیدگی خاورمیانه توأم سازد.
به گزارش خبرگزاری فارس ، در گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، توان بالقوه و بالفعل نیروی دریایی ایران این چنین ارزیابی شده است:

رزمندگان ایران آماده نبرد نامتقارن هستند

" نیروی دریایی ایران با بهره مندی از سلاح های پیشرفته نظامی از جمله سیستم موشکی ساحل به دریای متحرک، قایق‌های تندرو حامل موشک های ضدکشتی مدرن، زیردریایی های نیمه سنگین، زیردریایی بسیار کوچک، هواپیمای بدون سرنشین و همچنین سیستم فرماندهی، کنترلی، ارتباطی و اطلاعاتی مجهز می تواند در خلیج فارس و تنگه هرمز هرگونه تهاجم دشمنان را سرکوب کند.
بر اساس گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، ایران می تواند قابلیت واکنش سریع را در حمله احتمالی آمریکا و متناسب با آسیب وارد شده به تأسیسات خود نشان دهد. پس از جنگ تحمیلی رژیم صدام حسین، جمهوری اسلامی به طور اساسی برای توسعه نیروی دریایی خود سرمایه گذاری کرده است.

موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن با مطالعه جغرافیای خلیج فارس و دریای خزر به بررسی تحول تاریخی دیدگاه ایران نسبت به جنگ نامتقارن پرداخته و طرح های آن را در خصوص جنگ احتمالی با آمریکا ارزیابی کرده است.

این موسسه می افزاید: جمهوری اسلامی به عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی انرژی در منطقه با یک هزار و 500 مایل (2 هزار و 400 کیلومتر) خط ساحلی در خلیج فارس قدرت مهم این محدوده به شمار می رود.

آخرین درگیری نظامی آن در آب های خلیج فارس به جنگ میان ایران و عراق در سال های 1980 تا 1988 باز می گردد که طی آن گفته می شود نیروی دریایی جمهوری اسلامی با نیروی دریایی آمریکا نیز برخورد نظامی داشته است. به دلیل اهمیت راهبردی خلیج فارس و ظرفیت بالقوه منطقه برای درگیری آینده و همچنین توانمندی و اهداف نیروی دریایی ایران برای توسعه جنگ نامتقارن، به نظر می رسد برای طراحان نظامی و سیاستمداران آمریکایی از اهمیت بالایی برخوردار است تا برای واکنش در برابر نبرد نامتقارن آمادگی داشته باشند.

این گزارش اشاره می کند که سردار صفاری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران نیز در هشتم ژوئیه 2008 اظهار داشته است که "ما همه جا هستیم و در همان زمان هیچ جا نیستیم."

این گزارش می افزاید: بر اساس دیدگاه نظامی ایران، جنگ دریایی نامتقارن از تجهیزات موجود، فنون انعطاف پذیر، اطمینان برتر و همچنین مشخصه‌های فیزیکی و جغرافیایی منطقه عملیات برای دفاع از منابع اقتصادی مهم و وارد آوردن خسارات باورنکردنی به دشمن و در نهایت تخریب نیروهای آن از نظر فنی و فناوری استفاده می کند. رزمنده جنگ دریایی نامتقارن از آسیب پذیری دشمن با استفاده از فنون هجومی توسط قایق های کوچک مجهز و تندرو برای اجرای حملات ناگهانی در زمان و مکان برآورد نشده، بهره می جوید.
- جغرافیای نظامی حوزه دریایی ایران

- خلیج فارس:موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن در این گزارش خاطرنشان می‌کند که خلیج فارس 990 کیلومتر طول و بین 65 تا 338 کیلومتر عرض دارد و منطقه ای به وسعت تقریباً 240 هزار کیلومتر را در بر می گیرد. عمق متوسط آن 50 متر است و حداکثر عمق آن 60 تا 100 متر در ورودی تنگه هرمز گزارش شده است.

تعداد بسیاری از دماغه ها و تو رفتگی های ساحل خلیج فارس به عنوان بندر و لنگرگاه برای قایق‌های کوچک عمل می کنند و البته 17 جزیره کوچک و بزرگ ایران وجود دارند.

رودخانه های دجله و فرات در انتهای شمالی خلیج فارس به هم می پیوندند و آبراه شط العرب (اروند رود) را ایجاد می کنند که 900 متر عرض و تا 30 متر عمق در ورودی خود به خلیج فارس است.

بر اساس توافقنامه 1975 الجزایر میان ایران و عراق، خط تالوگ (عمیق ترین بخش فرضی آبراه) به عنوان خط مرزی میان دو کشور پذیرفته شد هر چند که منطقه تقریباً وسیعی هنوز به طور مشخص مرزبندی نشده است.

منطقه خلیج فارس محل قرار گرفتن 65 تا 75 درصد از ذخایر اثبات شده نفت خام جهان و همچنین 35 تا 50 درصد ذخایر گازی دنیا به شمار می‌رود.

ایران بستر خلیج فارس را قلمرو دریایی خود محسوب می کند و مجلس این کشور در سال 1993 قانونی را به تصویب رساند تا به موجب آن قلمرو آبی ایران 12 مایل از جمله محدوده اطراف جزایر خود را توسعه دهد. آمریکا فقط محدوده 3 مایلی را به رسمیت می شناسد اما معمولاً با تملک بیشتر از 3 مایل نیز مخالفت نمی کند.

- تنگه هرمز:تنگه باریک هرمز یکی از مهم ترین قسمت های آبی در کره زمین محسوب می شود که تقریباً 193 کیلومتر طول 97 کیلومتر عرض در پایانه شرقی و 4/38 کیلومتر عرض در پایانه غربی همچنین به طور متوسط 50 متر عمق دارد.

این تنگه در نزدیکی تأسیسات مهم ایران از جمله بزرگ ترین بندر و پایگاه دریایی این کشور (بندرعباس) و همچنین سیستم مهم راه آهن ملی واقع است. بیش از 40 درصد نفت معامله شده در جهان (حدود 17 میلیون بشکه نفت خام در روز) از تنگه هرمز می گذرد که شامل 50 تانکر نفت کش در روز می شود و تمامی این محموله های ترانزیتی زیر نظر تأسیسات ایرانی عبور می کنند.

جزیره هرمز در قرن شانزدهم، مرکز تجارت جهانی بود و به نوعی هنگ کنگ خلیج فارس به شمار رود.

شبکه های کشتیرانی این تنگه یک راهرو به طول 25 مایل و به عرض 2 مایل را که کشتی ها برای ورود به خلیج فارس استفاده می کنند، در بر می گیرد. این تنگه با یک منطقه حائل ترافیکی به عرض 2 مایل از راهرو خروجی عمیقتر که برای تانکرهای باری در طرف عمان به کار می رود، جدا می شود.

همچنین یک محدوده جداکننده 50 مایلی بیشتر داخل خلیج فارس و کاملاً در آب های سرزمینی ایران قرار دارد. این خطوط رفت و آمد در راهروهای 3 مایلی این تنگه را تعیین می کنند که توسط جزایر ایرانی نظیر تنب بزرگ و تنب کوچک، ابوموسی، بنی فرور و سیری تحت نظر قرار دارند و از اهمیت ویژه برخوردار هستند زیرا در نزدیکی مسیر عبور تمامی کشتی ها واقع شده اند.

- دریای عمان: دریای عمان نیز تقریباً 950 کیلومتر طول و 340 کیلومتر عرض دارد و خلیج فارس را به دریای عرب و اقیانوس هند وصل می کند و عمیقتر از خلیج فارس است. بیشترین میزان عمق آن 3 هزار و 400 متر برآورد شده است.

- دریای خزر: دریای خزر نیز بزرگترین دریاچه جهان به شمار می رود که به بزرگی یک هزار و 204 کیلومتر در 320 کیلومتر است و 6 هزار و 400 کیلومتر خط ساحلی دارد که از این مقدار نیز 900 کیلومتر آن در اختیار ایران قرار دارد. دریای خزر محدوده‌ای بیش از 400 هزار کیلومتر را در بر می گیرد. عمق آب این دریا 25 متر در شمال، 788 متر در مرکز و یک هزار و 25 متر در سواحل جنوب است. دریای خزر با داشتن ذخایر نفت و گاز وسیع همچنین خاویار از وضعیت رو به رشد راهبردی برخوردار است اما دسترسی به آبهای آزاد فقط از طریق آبراه های ولگا-دن و ولگا-بالتیک روسیه ممکن است.

عمق آبهای طرف ایران موجب شده است که استخراج نفت و گاز را دشوار سازد و فعالیت اقتصادی در این محدوده به فن آوری و سرمایه گذاری بیشتر نیاز دارد. به هر حال، ایران قصد دارد سهم خود را از کشتیرانی در دریای خزر از 15 درصد به 40 درصد افزایش دهد که با دو برابر کردن ناوگان کشتی های بازرگانی به 25 کشتی امکانپذیر خواهد بود.

- پیشینه تاریخی

ایران دارای تاریخچه دریایی غنی است و در زمان باستان نیز ناوگان بزرگ دریایی ایرانیان ازغرب تا یونان و از شرق تا چین را برای کشورگشایی یا تجارت درنوردید. هخامنشیان با استفاده از کشتی های جاسوسی، خود را به شکل تاجران خارجی در می آوردند و از کشتی های کوچک برای عملیات نظامی در دریای مدیترانه بهره می جستند. سلسه های بعدی ایران نیز در سواحل جنوبی آن شهرها و بنادر بزرگ ساختند و این منطقه را به مرکز تجارت شرق و غرب تبدیل کردند.

در پی افول درازمدت سلسله های ایرانی، خلیج فارس در دوره نادر شاه افشار قدرت گرفت و ناوگان کوچکی ساخته شد که برای باز پس گیری بحرین در 1736 میلادی مورد استفاده قرار گرفت. این پیروزی موجب شد که نادر شاه یک نیروی دریایی در خلیج فارس تشکیل دهد و ایران به منظور کنترل تنگه هرمز تا عمان گسترش یافت. قدرت های غربی از فروش کشتی به ایران خودداری کردند، بنابراین نادر شاه صنعت داخلی کشتی سازی را بنا نهاد که محصولات آن برای وادار کردن عمان به همکاری در مبارزه با دزدان دریایی کاربرد حیاتی داشت اما این نیروی دریایی ایران عمر کوتاهی داشت و در 1743 تقریباً هیچ چیزی از آن باقی نمانده بود.

کشورهای پرتغال، هلند و انگلیس در سراسر تاریخ این منطقه جنگ های بسیاری برای کنترل بنادر، جزایر و مسیرهای تجاری خلیج فارس به راه انداختند که به جنگ های بیشمار برای آزادسازی جنوب ایران از دست اشغالگران خارجی منجر شد.

ایران در دوران خاندان پهلوی نیز تلاش کرد با خرید شمار بسیاری از کشتی های جنگی، بالگردها و زیردریایی ها طی دهه های 60 و 70 میلادی به توسعه تجهیزات نظامی خود بپردازد اما برخی از این تجهیزات به بهانه وقوع انقلاب اسلامی از سوی کشورهای فروشنده نظیر آمریکا تحویل داده نشد.

رژیم شاه هزاران نوآموز نیروی دریایی را نیز به آمریکا و اروپا فرستاد تا در دانشگاه های آنها به تحصیل بپردازند. این ساختار گسترده و شتابزده مشکلات گوناگونی را به وجود آورد و به این ترتیب، ایران به حمایت خارجی وابستگی پیدا کرد، از نظر سازمانی ناکارآمد بود، در به کار گیری تجهیزات مشکل داشت، آماده عملیات نظامی مهم و بزرگ وجود نبود و به شرایط و تعالیم نظامی نامناسب دیگر کشورها وابسته بود.

- انقلاب و جنگ تحمیلی

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1979 نیز تغییری اساسی در نقشه سیاسی این کشور ایجاد کرد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان مجری جدید امنیتی تشکیل شد. سپاه پاسداران با تأکید بر فنون غیرسنتی و ارزش های انقلابی به ویژه در زمینه بسیج عمومی ایدئولوژیکی توانست یک دکترین جهادی مستمر و فرهنگ شهادت ایجاد کند. اما هنوز زود بود که به مهمترین مدافع و مجری جنگ دریایی نامتقارن ایران تبدیل شود.

جنگ ایران و عراق از آغاز جنبه درگیری دریایی را نیز با خود داشت و عراق با استفاده از قایق های اژدرانداز و موشک انداز به کشتی های تجاری ایران حمله و در بنادر شمال خلیج فارس از مین استفاده می کرد. اما توان دریایی عراق در نوامبر 1980 و با عملیات مشترک دریایی و هوایی ایران به چند کشتی نیروی دریایی عراقی ها ضربه سختی خورد. حملات موشکی عراق علیه کاروان دریایی ایران که فقط از بندر "امام خمینی" تردد می کرد و صنعت نفت جمهوری اسلامی ادامه یافت. عراق در اواخر 1983 سلاحی جدید از کشورهای دیگر دریافت کرد و در اوایل 1984 حملات دریایی خود را افزایش داد.

نقش سپاه پاسداران ایران در زمینه نیروی دریایی طی عملیات زمینی-دریایی جنوب عراق در سال 1984 آغاز شد و از قایق های باتلاقی برای حمل سربازان و تجهیزات استفاده کرد. نیروی دریایی سپاه در اواخر سپتامبر 1985 به عنوان یک نیروی مستقل در کنار نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد. به زودی در عملیات مهم فتح شبه جزیره "فاو" عراق در فوریه 1986 نقش کلیدی ایفا کرد و جوانان بسیجی از آبراه اروندرود عبور کردند تا آن سوی پل را برای تهاجم رزمندگان ایرانی امن سازند.

نیروی دریایی سپاه پس از سپتامبر 1986 نیز در حملات نظامی خلیج فارس شرکت کرد و در این ماه کنترل پایانه نفت دریایی عراق به دست این نیرو افتاد و از آن به عنوان پایگاه جمع آوری اطلاعات در دهانه شط العرب استفاده کرد تا حضور دائمی سپاه در آن منطقه تثبیت شود. این عملیات به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خودباوری داد تا حملات ضربتی را علیه نیروی دریایی آمریکا طراحی کند. تهران منابع مضاعف و چشمگیری را برای توانمندی نیروی دریایی سپاه هزینه کرده است.

در پی حملات بزرگ ایران به عراق در 1986 و اوایل 1987، رژیم وقت بغداد حملات خود را علیه صنعت نفت تهران تشدید کرد و به ویژه به تانکرهای حامل نفت ایران حمله ور شد. بلافاصله پس از آن، ایران از فنون چریکی دریایی با نام جنگ تانکری استفاده کرد. در وهله نخست، ایران از ابزار مناسب برای گرفتن انتقام برخوردار نبود. تلاش های اولیه نظامی بر ضد صادرات نفت عراق که با واسطه هایی نظیر کویت و عربستان سعودی انجام می شد، با احتیاط بود. سلاح ایران در این حملات "ماوریک" و موشک های AS-12 پرتاب شده از هواپیماهای جنگی، موشک های Sea Killer پرتاب شده از کشتی و آتش سطحی نیروی دریایی بودند و خود این سکوهای پرتاب موشک در برابر ضدحمله آسیب پذیر بودند.

نیروی دریایی سپاه در نتیجه این پاسخ های ناموفق و افزایش دخالت نیروی دریایی خارجی در منطقه، موظف شد فنون جنگی چریکی دریایی را به طور نامتعارف توسعه دهد و بنابراین از قایق های تندرو استفاده کرد. نیروی دریایی سپاه پاسداران از فنون تهاجمی تری نیز با استفاده از FIAC در اوایل 1987 استفاده کرد و پس از اندکی با موشک HY-2 از شبه جزیره فاو به خاک عراق حمله کرد.
هنوز توانمندی های نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل کمبود تجهیزات و آموزش مناسب در شرایط آب و هوایی متغیر کافی نبود. وقتی این نیروی دریایی یکی از مهمترین حملات ضربتی خود را علیه میدان نفتی "خفجی" عربستان سعودی که بزرگترین میدان نفتی جهان به شمار می رود، در سوم اکتبر 1987 آغاز کرد، پس از گم کردن قایق فرماندهی، ناوگان کوچک قایق های سپاه در دریای مواج سرگردان شد.

این حمله در انتقام نسبت به کشتار زائران ایرانی به دست نیروهای امنیتی عربستان و غرق شدن کشتی مین گذار IRIN ایران توسط نیروی دریایی آمریکا که در سپتامبر 1987 رخ داد، اجرا شد. نمایش قدرت نیروهای دریایی و هوایی عربستان سعودی نیز برای خاتمه این عملیات همراه شده بود. این حملات دریایی به آرامی توانست جنگ زمینی را که با بن بست مواجه شده بود، تحت الشعاع قرار دهد.
حملات ایران طی جنگ تانکری به صورت محدود بود و با دقت از سوی تهران مورد نظارت قرار داشت. نیروهای ایرانی عموماً حملات خود را به جای کشتی های مجهز بر تانکرهای بزرگ حامل نفت خام متمرکز می کردند و در حمله به اهداف ثابت نظیر حملات موشکی "سیرساکر" به تأسیسات نفتی و تانکرهای لنگرانداخته موفقیت بیشتری داشتند.

حملات نیروی دریایی سپاه کمتر توانست صادرات مخفیانه نفت خام عراق از طریق خلیج فارس را تحت تأثیر قرار دهد و تأثیر این حملات در جنگ تانکری نسبتاً ناچیز بود. این نیروها در تشدید درگیری با قدرت های غربی موثر بودند و این درگیری ها در بالاترین سطح خود به نبرد دریایی 18 آوریل 1988 منجر شد که نیروی دریایی آمریکا از آن به عنوان عملیات "پریینگ مانتیس" یاد می کند. همچنین 3 کشتی جنگی ایران طی این نبرد غرق یا تخریب شدند و یک بالگرد نظامی آمریکایی نیز سرنگون شد.

مسئولان ایرانی در پایان جنگ متقاعد شدند که سپاه توان دفاع از کشتیرانی ایران را داراست و می تواند خطوط ارتباطی دریا را کنترل کند و حتی در صورت لزوم از توان عبور از خلیج فارس و کسب برتری نظامی در مبارزه با دشمن برخوردار است. در نتیجه این جنگ، ایران نیازمندی های ذیل را برای نیروهای دریایی خود معین کرد:

- قایق کوچک جنگی تندرو که به راکت یا موشک های ضدکشتی مجهز شود

- دستگاههای مین گذار با سرعت بیشتر

- جنگ افزار زیر سطح با توان انواع زیردریایی ها و حسگرها

- دستگاههای متحرک و کوچکتر که به سختی ردیابی شود نظیر زیردریایی کوچک و دستگاه پرواز بدون سرنشین

- آموزش تخصصی تر

- تجهیزات دقیقتر یا با فن آوری بالاتر

- ارتباطات و همکاری بهتر میان تیپ های رزمی

- دستگاه ضدجاسوسی موثرتر و هوشمند در زمان مناسبتر

- توانمندی تقویت شده برای به هم ریختن فرماندهی، کنترل، ارتباط و اطلاعات دشمن

- اهمیت ابتکار و جلوگیری از درگیری مستقیم با عوامل جنگی نیروی دریایی آمریکا

- ابزار برای تعدیل آسیب پذیری تیپ های دریایی کوچک در برابر حمله موشکی و هوایی

* شیوه‌های استتار شناورهای ایرانی موجب غافلگیری هر دشمنی می‌شود

در ادامه گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن درباره جنگ نامتقارن دریایی ایران آمده است: عوامل تأثیرگذار در نگرش ایران به جنگ دریایی نامتقارن شامل موارد گوناگون می شوند که احتمالاً بر طراحی عملیات دریایی نامتعارف جمهوری اسلامی در خلیج فارس تأثیر خواهند گذاشت.

نیروی دریایی نامتعارف ایران از مزایای جغرافیایی بهره می برند، به عنوان مثال:

- نزدیکی محدوده فعالیت موجود به مناطق پیش بینی شده عملیاتی برای کاهش زمان حمل و نقل نیروها و واکنش در برابر نیروهای دشمن  عمق و تراکم شبکه های جاده ای در ساحل که توان فنی عملیاتی و انعطاف پذیری ایرانیان را تقویت کند

- آب های تعیین شده خلیج فارس که آزادی مانور نیروهای دریایی دشمن را محدود می سازد و می تواند ایرانیان را برای ضربه زدن به اهداف دشمن با استفاده از موشک دوربرد توانمند سازد.

- پایگاه، حوزه فعالیت و مسیر

نیروهای نبرد دریایی نامتعارف و واحدهای پشتیبانی برای اجرای تأثیرگذار، باید پایگاههای امن، حوزه فعالیت مناسب و مسیرهای عملیاتی داشته باشند. بیش از 10 بندر بزرگ و 60 لنگرگاه و بندر کوچک همچنین شهرک های ماهیگیری و قایقرانی در خط ساحلی جنوب ایران وجود دارند که همگی برای پنهان شدن نیروهای کوچکتر مناسب هستند. سپاه پاسداران در چنین مناطقی دارای امکان کافی است و نیروهای بسیجی را در محدوده های مسکونی سازماندهی کرده است تا عملیات پشتیبانی را انجام دهند.

برخی از قایق های تندرو کوچکتر ایران می توانند به طور دقیق مثلاً از پشت یک تریلی زیر پوشش تاریکی بدون هماهنگی خاص پرتاب شوند. این شیوه حمل موجب می شود که احتمال ردیابی آنها در مسیر مقصد کاهش یابد و حمله ناگهانی ممکن شود.


- استتار و اختفا

نیروهای رزمی نامتعارف تلاش می کنند از ردیابی دشمن جلوگیری کنند و با استفاده از روش های استتاری و مخفی شدن و با اقدامات فریب دهنده در زمان و مکان مورد نظر خود حمله کنند. از نظر تاریخی نیز موفقیت فنون ضربتی به برتری در آگاهی از وضعیت برای تسهیل اقدام غافلگیرانه و همچنین توان ضربه زدن سختتر بر دشمن و در نهایت فرار از دست تعقیب کنندگان پس از قطع ارتباط بستگی دارد.
خطوط ساحلی طولانی ایران با برآمدگی کوهستانی ادامه دار در راستای ساحل شمالی خلیج فارس به ارتفاع 2 هزار متر نظارت می شود. علاوه بر این، شبکه جزایر، دماغه ها و تو رفتگی‌های خلیج فارس همچنین زیر ساختار پشتیبانی ساحلی برای شروع کار و حمایت از گشت زنی گسترده، عملیات شناسایی، اجرای مین گذاری دقیق، سدبندی موشکی و حملات ضربتی مناسب هستند.
عنصر غافلگیری در نبرد دریایی نامتعارف از اهمیت خاصی برخوردار است به ویژه در آبهای ساحلی زیرا فواصل کوچک درگیر می شوند و درگیری در مسافت های کوچکتر از مزایای تکنولوژیکی نیروهای بزرگتر نظیر تجهیزات نیروی دریایی آمریکا می کاهد. بنابراین، ایران از خشکی، استتار و اختفا همچنین فنون فریب دهنده استفاده خواهد کرد تا از عنصر غافلگیر کردن بهره جوید

عبور روزانه بیش از 3 هزار کشتی محلی و صدها نفتکش و کشتی باری از خلیج فارس و تنگه هرمز می تواند وظیفه تمیز دادن دوست از دشمن را برای نیروهای متعارف فعال در این منطقه بسیار دشوار سازد به ویژه زمانی که نیروهای نامتعارف از قایق ها و کشتی های غیرنظامی محلی برای نزدیک شدن و حمله کردن به دشمن استفاده کنند. هر اشتباهی ممکن است آسیبی مضاعف ایجاد کند و وارد آوردن تلفات بر غیرنظامیان نیز قطعاً به سود ایران خواهد بود.

- نقاط انسداد

بیشتر مناطق عمیق خلیج فارس در آبهای سرزمینی ایران واقع است و آبهای کم عمقتر در حوزه جنوبی خلیج فارس قرار دارد که مملو از جزایر کوچک بسیار، چاه های نفت، سکوهای پمپاژ و صخره‌های برآمده زیر آب است و تمامی آنها از ردیابی جلوگیری می کنند و رفت و آمد را به داخل کانالهای آبهای عمیق نزدیک جزایر و سواحل ایران سوق می دهند. ایران می تواند از این مزیت طی عملیات دریایی با استفاده از مین گذاری نقاط حساس و کانالها در آبهای عمیق بهره ببرد.

به رغم پرصدا بودن مین گذاری، مواجهه با این تاکتیک هنگامی که مین ها قرار داده شده باشند، مشکل است زیرا عملیات مین روبی زمانبر و پرهزینه است و می تواند با اقدامات مضاعف بی تأثیر شود.

طی درگیریهای نظامی 1987 تا 1988 نیز ایران با استفاده از قایق های کوچک مین گذاری عاشورا موفق شد در اکثر موارد از ردیابی دشمن بگریزد. طی عملیات کاشت 12 مین در مسیر "بریجتون" نیز قایق های سپاه در دیدرس کشتی های جنگی نیروی دریایی آمریکا قرار داشتند. عملیات مین گذاری می تواند با استفاده از انواع کشتی ها و قایق ها از جمله قایق های غیرنظامی نظیر لنج و قایق باری اجرا شود. این عملیات را تا زمانی که لازم باشد می توان تکرار کرد تا تلاش های دشمن برای مین روبی خنثی شود.

یک تاکتیک نامتقارن دیگر نیز یورش به کاروان بازرگانی و کشتی های جنگی در حال عبور از کریدورهای کشتیرانی مشخص است. این یورش شاید کاروان هایی از قایق های تندرو را در بر گیرد که در دماغه ها، تو رفتگی ها، لنگرگاه ها، جزایر، بنادر و اشیای مصنوعی نظیر شناورها مستقر شده اند

به هر حال، عوامل گوناگون از جمله سطح آب، سرعت باد، هوا، دید، دما، رطوبت، شوری آب و تنوع جزر و مد بر عملیات قایق های کوچک در آب کم عمق و کانال ها تأثیر می گذارند. ایرانیان با سالها تجربه عملیاتی در منطقه بی تردید از تلاش برای به کارگیری از چنین مزیت هایی صرفنظر نخواهند کرد.

نیروی دریایی ایران نیز احتمالاً بر تاکتیک یورش و حملات غافلگیرانه از ساحل یا دریا، خطوط پر رفت و آمد دریایی همچنین فنون ضربتی برای محدود کردن آزادی مانور دشمن در آبهای تعیین شده از نظر جغرافیایی اتکا خواهد کرد. نیروهای دریایی نامتعارف ایران از فنون هجومی همچنین برای مانع ایجاد کردن بر سر راه توانمندی دشمن به منظور تمرکز بر آتش استفاده خواهند کرد که این روش با بهره جستن از ترکیب حملات مستقیم، جناحی و انحرافی میسر خواهد شد. این حملات با مانورهای مارپیچی موسوم به تشکیل سم اسبی هنگام نزدیک شدن و دور زدن اهداف مورد نظر همراه است و این روش قرنها مورد استفاده در خلیج فارس بوده است.

- عوامل هواشناسی و آب شناسی

تابستان خلیج فارس از می تا اکتبر بسیار داغ و مرطوب است و در بعضی مناطق به دمای 52 درجه سانتیگراد و رطوبت 90 درصد می رسد؛ به این ترتیب، اجرای عملیات نظامی با قایق های تندرو در روز دشوار خواهد شد. بنابراین، ایران بسیاری از قایق های تندرو کوچک و بزرگ خود را به سیستم تهویه مطبوع هوا مجهز کرده است.

هوای زمستانی عموماً مطلوب است هر چند که بخش نخست این فصل اغلب با باران های سنگین همراه می شود که می تواند بستر خشک رودخانه های ساحلی را برای سیل مخرب و آسیب زدن به تأسیسات مستقر در ساحل آماده کند.

شرایط هوایی و دریایی نیز نقش کلیدی در عملیات دریایی ایفا می کنند و ساکنان جنوب ایران که بخش اعظم نیروهای دریایی بسیج و سپاه را در این منطقه شامل می شوند، انتظار می رود بهتر از نیروهای خارجی در شرایط سخت منطقه عمل کنند. هوای بد نیز بر عملکرد دستگاه های برقی کشتی های مدرن تأثیر مخرب می گذارد. در نهایت، هوای داغ و مرطوب و طوفان شن گاه به گاه نیز می تواند دید کشتی های جنگی دشمن را به طور قابل توجهی کاهش دهد.

طی دوره هایی از بهار، ماه های تابستان و قسمت هایی از پاییز نیز عملیات قایق های کوچک به دلیل وجود طوفان های فصلی خطرناک می‌شود. چنین چرخش هوایی سالانه احتمالاً بر طراحی، زمانبندی عملیات قایق های تندرو کوچک ایرانیان تأثیر خواهد گذاشت.
مشکلات در زمانبندی نیز لزوماً تحت تأثیر شاخصه های نمودار آبی صحنه عملیات قرار می گیرند. به عنوان مثال، در یک منطقه از شمال خلیج فارس نیز تلاقی جریان دریا که بر خلاف عقربه های ساعت حرکت می کند با 4 جریان کوچکتر تلاقی می یابد. در گذشته، عملیات دریایی ایران در شمال خلیج فارس بیشتر از این منطقه اجرا می شد و عملیات آینده نیز احتمالاً از همین منطقه خواهد بود.
انواع مختلفی از بادها در خلیج فارس وجود دارند که شکل موج های سطحی را تحت تأثیر قرار می دهند و بادهای فصلی بی ضرر از شمال شرقی به جنوب غربی و طوفان زمستانی قدرتمند موسوم به باد "بورا" در هرمز، بادهای منطقه ای معمولاً موازی با خط ساحلی از اوایل ژوئن تا اواسط ژوئیه، همچنین باد جنوب شرقی که رطوبت، نم و ارتفاع موج را در اواخر تابستان افزایش می دهد، شامل می شوند.این بادها همچنین مدام مسیر عوض می کنند و پیش بینی شرایط هوایی را دشوار می سازند. بادها می توانند بر عملیات زیر آب و قایق کوچک در شمال خلیج فارس تأثیر مخرب بگذارند. علاوه بر این، مه، نمک، نم و غبار صبح زود به ویژه از می تا آگوست وسعت دید را به سطح بین 2 تا 6 مایل کاهش می دهد و گاهی اوقات به اندازه فقط یک مایل دید باقی می ماند.

- عوامل اقتصادی

در حالی که بهای نفت از رکورد جهانی فراتر رفته است، تأسیسات مهم تولید این انرژی حیاتی در دریا و خشکی در جای جای این منطقه پراکنده است و هدفی آسان برای نیروهای دریایی نامتعارف به شمار می رود. دفاع از این تأسیسات نیازمند تلاش بسیار است بنابراین، ایجاد اهداف دیگر برای نیروهای ایران می تواند فریبنده باشد.

ایران درباره مقابله با آمریکا همچنین از گزینه استفاده از گروه های خفته مبارز در کشورهای عرب خلیج فارس برخوردار است تا تأسیسات نفت و گاز آنها را تخریب کند. از آنجا که تهران بر تجهیزات، تسلیحات، سوخت و دیگر مواد تأمین کننده داخلی متکی است می تواند نبرد دریایی نامتعارف را آغاز کند و برای دوره ای قابل توجه ادامه دهد.

ایران طرح های احتمالی برای کاهش و سرانجام حذف اتکا به بنزین وارداتی تا سال 2009 دارد و اگر حتی در این زمینه موفق شود هنوز به تنگه هرمز برای صدور تمامی نفت خام خود وابستگی دارد. بنابراین، بعید به نظر می رسد که ایران تلاش کند کل کشتیرانی از تنگه هرمز را در یک سناریوی درگیری محدود متوقف کند.

- عوامل انسانی و ایدئولوژیکی

عامل انسانی از نظر استدلالی نقشی مهم ایفا می کند و در جنگ نامتقارن به ویژه هنگامی که نیروها با شور و حرارت ملی گرایانه یا مذهبی انرژی بگیرند از اهمیت حیاتی برخوردار خواهند بود. جمهوری اسلامی از احساسات تاریخی ضداستعماری ساکنان سواحل جنوبی این کشور که متحمل اشغالگری متعدد نیروهای خارجی شدند نیز بهره می برد و جنگ تحمیلی عراق بر ایران نیز بر تقویت این احساسات افزوده است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کانون توجه مذهبی ایرانیان در خصوص جنگ نامتقارن قرار دارد که این مفهوم از 3 بخش تشکیل می شود:

1- آینده نگری سیاسی و مذهبی و اعتقاد به رهبری ایران

2- انگیزه و بازگشت پذیری در مواجهه با بداقبالی

3- فرهنگ جهاد و شهادت

قرآن کریم به رزمندگان اسلام که شرایط ایمان، دوراندیشی و صبر دارند و تلاش می کنند بر مشکلات غلبه کنند، وعده می دهد.

در واقع، رهبری ایران ایمان راسخ رزمندگان برای برتری روحی بر دشمنان را تقویت می کند و الهام می بخشد همچنان که نیروهای ایرانی در مواجهه با سربازان انگلیسی در شمال خلیج فارس عمل کردند و متعرضان را دستگیر کردند

بنابراین، فرماندهی سپاه بر بعد معنوی برای آماده سازی نیروها در جنگ نامتقارن تأکید دارد و به این منظور، برنامه ای برای تعمیق شور و حرارت انقلابی و مذهبی در میان رده های نقطه ثقل سپاه پاسداران ترتیب داده است. این برنامه بخشی از تلاش گسترده تر برای سازماندهی جنگ "علوی" -نشأت گرفته از زندگی امام علی (ع)- به شمار می رود. طرفداران این مفهوم معتقدند که با ایمان می توان پیروزی را در میدان نبرد تضمین کرد زیرا تمرکز بر وظیفه (ادای تکلیف) بیشتر از اهداف نظامی اهمیت دارد.

از دیدگاه جنگ نامتقارن در ایران، برتری ایدئولوژیکی یا معنوی جمعیت معتقدان به عنوان عاملی مهم همچون دیگر عوامل به شمار می رود؛ بنابراین، به نظریه جنگ علوی و عاشورایی اهمیت ویژه داده می شود.

یک جنبه مهم که نظریه مذکور را به جنگ نامتقارن مرتبط می سازد توجه ویژه به تهاجم روانی و غیرمادی در صحنه جنگ است. بر این اساس، حتی ایجاد واحد واکنش فرهنگی سریع برای مقابله با تهدیدات علیه ارزش های انقلاب اسلامی پیشنهاد شده است. این موضوع نشان می دهد که تهران به برتری نظامی و معنوی بر دشمنان توجه ویژه دارد.

تصمیم گیران نظامی ایران جنگ علوی را به عنوان جنگ دفاعی بر اساس ارزش های ملی و مذهبی تعریف می کنند که بر مبارزان آماده برای تسلیم جان در صورت لزوم و آنان که ظرفیت کافی معنوی برای خدمت نظامی دارند، متکی است. همان گونه که پیشتر توصیف شد، مفهوم الهام گرفته از شیعه که اغلب به نبرد عاشورایی ارتباط می یابد تا این حد از جنگ نامتقارن متفاوت است که به "علت" بیشتر از "هدف" توجه نشان می دهد.

به بیان دیگر، مبارزه صرف و انجام وظیفه در غایت خود (شهادت) یک هدف شخصی برای نیروی نظامی به شمار می رود و دستاورد نظامی در مرحله دوم اهمیت قرار دارد. سپاه این مفهوم را با اعطای نقش مهمتر به نیروهای بسیجی برای اجرای حملات ضربتی طرح های عملیاتی در خلیج فارس و دریای عمان مطابق کرده است.

فرماندهی سپاه پاسداران معتقد است که رعب انگیزترین سلاح ایران همان فرهنگ شهادت است. بنابراین، فرماندهی کنونی نیروی دریایی سپاه فاش ساخت که قصد دارد بسیج را در عملیات دریایی سپاه وارد کند و برنامه آموزشی برای تعلیم بسیجیان به منظور فعال سازی تیپ‌هایی نظیر تکاوران در نیروی دریایی سپاه راه اندازی کند

* نقش ویرانگر زیردریایی‌های ایران را نباید نادیده گرفت

در ادامه گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن درباره جنگ نامتقارن دریایی ایران آمده است: توانمندی‌های نیروهای دریایی نامتعارف ایران از شش بخش کشتی های سطحی، زیردریایی های متعارف و بسیار کوچک، موشک ها و راکت‌ها، مین‌های دریایی، هوابرد و دیگر صنایع نظامی تشکیل می شوند.

- کشتی های سطحی

هرچند که توپخانه ساحلی دوربرد و موشک های ضدکشتی ایران می تواند سطوحی از امنیت بخشهای مهم خلیج فارس را تأمین کند، کشتی‌های سطحی برای کنترل واقعی این منطقه ضروری است. ایران برای رسیدن به این منظور، قایق های کوچک و متوسط تندرو را طی دهه گذشته تولید یا تهیه کرده است تا برای عملیات احتمالی در خلیج فارس و دریای عمان آماده باشند. نیروی دریایی سپاه و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی از این قایق ها استفاده می کنند.

ایق های سپاه از جمله طارق، ذوالقدر، ذوالجناح و یا گشتی بهمن می توانند سامانه پرتاب اژدر و موشک را حمل کنند و قابلیت استفاده در مأموریت های مین گذاری را در خط سیر کشتی های خلیج فارس دارا هستند، همچنین قایق های تندرو آذرخش و ذوالفقار 2 موشک ضدکشتی را حمل می کند.

نیروی دریایی سپاه نیز از تله راداری کنترل از راه دور یا قایق های مملو از مواد منفجره برای منحرف کردن عملیات دفاعی دشمن یا حمله به کشتی های آنها استفاده می کند.

جدیدترین قایق های ناوگان نیروی دریایی سپاه شامل قسمت های دور از دیدرس می شود. هر دو این قایق ها اژدرهای 324 میلیمتری را حمل می کنند در حالی که قایق قبلی می توانند فقط 2 موشک کوثر را حمل کند. این قایق ها طی رزمایش های اخیر نیروی دریایی ایران بسیار فعال بودند و گزارش ها حاکی از آن است که ایران شمار بیشتری از این قایق ها را در دست ساخت دارد.

ایران همچنین تعدادی زیردریایی کوچک در اختیار دارد که گفته می‌شود به اژدر کوتاه برد 324 میلیمتری مجهز هستند.

کشتی های تندرو ایرانی موسوم به تندر نیروی دریایی سپاه تنها امکان توانمندی متعارف را در مقایسه با موارد مختلف تجهیزات متعارف نیروی دریایی ارتش می دهد و چند محافظ عملیاتی و تعداد 6 قایق موشک انداز در کاروان خود دارد. هر یک از این کشتی ها نیز با وزن تقریبی 200 تن و سرعت 35 گره دریایی مجهز به پرتابگرهای دوگانه موشک های دریایی هستند.

- زیردریایی ها و اژدرها

زیردریایی کوچک غدیر ساخت ایران است و می تواند اژدرهای 533 میلیمتری را حمله کند. همچنین زیردریایی های ساحلی نهنگ که هر دو آنها هم اکنون در نیروی دریایی سپاه پاسداران و نیروی دریایی ارتش ایران وجود دارند ظاهراً برای عملیات در خلیج فارس استفاده خواهند شد.

این زیردریایی ها احتمالاً برای مین گذاری، عملیات ویژه و حملات ضدکشتی به کار می روند و بیانگر تلاش ایرانیان برای توسعه توانمندی رزمی در زیر دریا محسوب می شوند. علاوه بر این، نیروی دریایی سپاه یک شبکه پیچیده از دوربین های ویدئویی دوربرد برای روز و شب در محل های مختلف امتداد خط ساحلی نصب کرده است تا نفوذ مخفیانه را ردیابی کند و شاید حتی اطلاعات هدف مورد نظر را به زیردریایی های مورد استفاده در ارتباطات زیرآبی که توسط صنایع الکترونیک ایران توسعه یافته اند، منتقل کند.

آب برعکس هوا یک رسانای نامناسب به شمار می رود که جریان انتقال صدا را به آسانی بر هم می زند. نیروی دریایی آمریکا از انواع ابزارها برای ردیابی زیردریایی ها برخوردار است اما آب های کم عمق ساحلی و صداهای بالا عملکرد دستگاه ها را با مشکل مواجه می کند و کار ردیابی، مکان یابی و تشخیص زیردریایی ها را بسیار مشکل می سازد.

دما و شوری آب شاید ردیابی زیردریایی ها را در مناطق خاص تسهیل کند. شوری بیش از حد آب بر انتقال موج صدا تأثیر می گذارد و هر چه شوری آب بیشتر باشد امواج صدا سریعتر منتقل می شوند. بنابراین، ترکیب دمای بالا و شوری آب در یافتن راهکار برای خلیج فارس می تواند ردیابی را برای کشتی مستقر در سطح آسانتر کند.

ایران همچنین در حال آزمایش زیردریایی های بسیار کوچک سازگار با رطوبت است که به خدمه کاملاً آموزش دیده و باانگیزه نیاز دارد. این زیردریایی های کوچک نه تنها قابلیت عملیاتی بهتری را نسبت به کشتی های بزرگ دارا هستند بلکه همچنین می توانند به دکل های بدنه قایق های تیپ نهنگ برای عملیات دوربرد نصب شوند. ایران همچنین از اژدرهای دارای خدمه استفاده می کند.

حتی کشتی های به ظاهر تجاری یا مسافرتی می توانند زیر سطح آب حفره ها و تأسیساتی برای ارسال و تجدید قوای زیردریایی های کوچک داشته باشند. این ترتیبات برای عملیات راهبردی دوربرد در دریای عمان و دریای عربی مناسب است و مشابه این اقدام توسط نیروی دریایی ایتالیا در جنگ جهانی دوم در آبهای مدیترانه به کار رفت.

ایران در سالهای اخیر توانمندی خود را در بخش اژدرها بسیار توسعه داده است و گفته می شود که خط تولید دست کم 2 نوع از اژدرهای داخلی 533 و 324 میلیمتری را آغاز کرده است. اژدرهای ایرانی تا 20 کیلومتر را هدف قرار می دهند. ایران همچنین اعلام کرده است که یک اژدر ویژه برای هدف قرار دادن زیردریایی و کشتی های روی سطح آب در تنگه هرمز طراحی کرده است و گفته می شود که در اختیار نیروی دریایی ارتش ایران و نیروی دریایی سپاه است. همچنین حوت نیز یک اژدر موشکی با سرعت بالاست که 360 کیلومتر در ساعت سرعت دارد. تسلط و برتری ایران با چنین سیستمی می تواند به منزله تغییر روند بازی در خلیج فارس باشد.

- موشک ها و راکت ها

جنگ 33 روزه لبنان نشان داد که پیروزی نظامی به رغم برتری هوایی دشمن امکانپذیر است

نیروی دریایی سپاه امیدوار است با استقرار شمار بسیاری از سامانه های دفاع هوایی قابل حمل خدمه نظیر راکت های ضد بالگرد، مین ها و سامانه‌های Pantzir، Tor M-1 و YZ-3، موشکهای سطح به هوای شهاب و ثاقب و همچنین موشک های سطح به هوای میثاق 1 و 2 از آسیب پذیری در برابر حملات هوایی دشمن بکاهد.

یروی دریایی سپاه همچنین به موشک های ضدکشتی تحسین برانگیز خود افتخار می کند. ایران اصلاحات نظارتی و راهکاری بسیاری برای موشک ساحلی متحرک کرم ابریشم ایجاد کرد که مدتها نقطه قوت نیروی ضدکشتی آن به شمار می رفت و حداکثر برد 85 تا 100 کیلومتر را پوشش می داد.

ایران همچنین یک نمونه توسعه یافته راهبردی از HY-2 به نام SS-N-4 رعد یا تندر تولید کرده است. موشک رعد که در رزمایش های اوایل 2007 ایران مورد آزمایش قرار گرفت برای پرواز در سطح پایینتر از نمونه اصلی خود (HY-2G) "سیرساکر" طراحی شده است و در مرحله نهایی پرواز نیز می تواند مانورهای غیرمستقیم دهد. این موشک مجهز به سامانه ضد پیشگیری الکترونیکی دارای راهنمای فعال و غیرفعال و کلاهک به وزن 500 کیلوگرم می تواند ضربه ای مرگبار به کشتی های بزرگ وارد کند.

موشک کروز ضدکشتی نور نیز کلاهک 155 کیلوگرمی دارد. این موشک در سکوهای متحرک مناطق ساحلی و جزایر ایران ازجمله قشم مستقر شده است. موشک نور نیز ارتباط اطلاعاتی برای دریافت اطلاعات هدف از طریق سامانه راداری هوایی که توسط بالگرد یا هواپیما حمل می شود، را در بر می گیرد. ایران توانسته است موشک نور را با ناوگان بالگرد Mi-17I نیروی دریایی سپاه منطبق کند. سجیل، FL-10 و نصر 1 نیز دارای راهنمای راداری فعال و حداکثر 35 کیلومتر برد هستند.

نمونه های کوثر قابل استفاده از کامیون نیز گزارش شده است که در برخی از جزایر خلیج فارس ایران مستقر شده اند. معروفترین نوع موجود از سامانه راکت نیروی دریایی سپاه نوع 107 میلیمتری MRL است که به اشکال 10، 11، 12 و 12 مجرایی وجود دارد و برد موثری حدود هشت و نیم کیلومتر را پوشش می دهد. برخی از این راکت ها به ثابت کننده های ژیروسکوپی مجهز هستند تا در دریاهای ناآرام دقت لازم را تأمین کنند.

علاوه بر این، سامانه راکت دریایی فلق 2 که دارای 8 مجرای 333 میلیمتری است برد 10 کیلومتری را طی می کند.
ایران در سالهای اخیر از راکت های توپخانه ای فجر مستقر در ساحل برای ایفای نقش حمایت از نیروی دریایی استفاده کرده است. فجر 3 یک کلاهک 85 کیلوگرمی دارد و 43 کیلومتر را طی می کند در حالی که فجر 5 با کلاهک 170 کیلوگرمی در نهایت 70 تا 75 کیلومتر برد دارد. ایران همچنین یک نوع فجر 3 تولید می کند که می تواند کلاهکی با مهمات کمتر را تا 120 کیلومتر بفرستد همچنین یک نوع مین گذار می سازد که می تواند خطوط کشتیرانی خلیج فارس را با مین های مهارنشدنی مملو کند.

- مین های دریایی

نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پتانسیل عالی در زمینه نبرد مین های دریایی طی جنگ تانکری به موضوع مین گذاری به عنوان یکی از مهمترین مأموریت های خود توجه دارد. این نیرو مین های دریایی مختلفی را تولید یا تهیه می کند؛ مین های مغناطیسی، صوتی و فیوزهای فشاری، مین های صدفی برای استفاده نیروهای عملیاتی ویژه، مین های توده ای و مین های کنترل از راه دور را شامل می شود.

مین های عمقی که دشوار برای ردیابی محسوب می شوند در آبهای کم عمقتر از 60 متر مناسب هستند در حالی که مین های ثابت برای آبهای عمیقتر استفاده می شوند؛ هر چند که جریان های موجود آب در تنگه هرمز به اندازه کافی قدرتمند هستند که همه چیز را به غیر از مین های کاملاً تثبیت شده تخریب کنند. حداکثر عمق تنگه هرمز 80 متر است و در خلیج فارس میان 80 تا 100 متر برآورد شده است هر چند که بیشتر راهروهای کشتیرانی عمیقتر از 35 متر نیستند.

نیروی دریایی سپاه می تواند از قایق های کوچک تندرو، زیردریایی ها و کشتی های غیرنظامی معمولی دارای خدمه برای کارهای نظامی نظیر مین گذاری در راهروهای کشتیرانی و ورودی های بنادر استفاده کند؛ در حالی که نیروهای زیر آب با کمک قایق های زودیاک ، زیردریایی ها یا بالگردهای نیروی دریایی سپاه یا نیروی دریایی ایران مستقر می شوند و می توانند مین های صدفی را به کشتی های دشمن یا تأسیسات نفتی دریایی وصل کنند.

درباره توانمندی پیشگیرانه نیروی دریایی سپاه در زمینه مین ها اطلاعات چندانی در دست نیست. نیروی دریایی سپاه ظاهراً تحقیقات قابل توجهی در این خصوص انجام داده اما توانمندی آن در این زمینه فاش نشده است.

- هوابرد

واحدهای نیروی دریایی سپاه پاسداران می توانند حمایت هوایی لازم را از هواپیماهای جنگنده Su-25 و EMB-312 توکانو سپاه همچنین فانتوم F-4 و فنسرز Su-24 نیروی هوایی ایران که مجهز به موشک های ضد کشتی نور است، انتظار داشته باشند.
نیروی دریایی سپاه می تواند یورش های چریکی شبانه یا روزانه را با نیروی زمینی عملیات ویژه صابرین و با استفاده از بالگردهای
Mi-17I مجهز به تجهیزات دید در شب اجرا کند. نیروی دریایی سپاه همچنین می تواند با استفاده از بالگردهای نور مسلح Mi-17I حملات ضد کشتی دوربرد انجام دهد.

نیروی دریایی سپاه انواع مختلف هواپیماهای بدون سرنشین تولید داخل را مستقر کرده است. ایران از اوایل 1985 کار در خصوص ساخت هواپیماهای بدون سرنشین را آغاز کرد و مدل هایی را که می توانند راکت یا بمب حمل کنند و یا مأموریت های انتحاری را برعهده گیرند، ساخته است. هواپیماهای بدون سرنشین هجومی برای مقابله با حضور چشمگیر نظامی نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس طی اواسط تا اواخر دهه 80 توسعه یافت.

تجربه مثبت جنگی با هواپیمای بدون سرنشین موجب شد ایران از توسعه و سرمایه گذاری در این صنعت حمایت کند و هم اکنون چندین نوع از این سلاح را تولید می کند. ایران در اکتبر 1997 موفق شد یک هواپیمای بدون سرنشین غیرقابل ردیابی ساخته شده از مواد ترکیبی را در رزمایش نیروی دریایی در شمال خلیج فارس آزمایش کند. جمهوری اسلامی اعلام کرد که این هواپیمای بدون سرنشین توسط ناو هواپیمابر "نیمیتس" آمریکا قابل ردیابی نیست.

- خود اتکایی

·                    نیروی دریایی نامتعارف سپاه یک سازمان تحقیقاتی خوداتکایی ابتکاری را با چندین دفتر دارد که به امر مهندسی دریایی، جنگ سطح و زیر سطح، رادار، ارتباطات و الکترونیک دریایی، جنگ الکترونیکی، مکان یابی، ردیابی، صدایابی زیر دریا، فن آوری موشکی، همچنین نقشه کشی اشتغال دارند.

توانمندی های ارتباطی دریایی سپاه مسیری طولانی را از 1986 طی کرده است که در آن زمان رادیوهای بدون کارآیی در زیر آب در میانه نبرد از کار افتادند. به عنوان مثال، امروز صنایع الکترونیک شیراز انواع وسایل ارتباطی دریایی، مکان یابی، و تجهیزات ردیابی صدا همچنین ایستگاه های اندازه گیری حمایت الکترونیکی را تولید می کند. سازمان جاهد خودکفایی نیروی دریایی سپاه همچنین تجهیزات جنگی الکترونیک را توسعه داده است تا برای کاربران سطح و زیر سطح مطابقت داشته باشد و با سامانه آمریکایی حاضر در منطقه خلیج فارس مقابله کند.

علاوه بر چشم انداز توانمندی های عملیاتی نیز نیروی دریایی سپاه همچنین یک شبکه ارتباطات فیبر نوری وسیع ایجاد کرده که توسط شرکت داخلی ساخته شده است تا در شرایط جنگی استمرار ارتباطات مطمئن را در سراسر ساحل خلیج فارس تضمین کند.

- سازمان و پایگاه‌های اصلی

آخرین گزارش ها از ایران حاکی از آن است که نیروی دریایی سپاه در حال واگذاری یا کاهش نقش امنیتی خود در دریایی خزر به نیروی دریایی ارتش است و در عوض، منابع خود را در سواحل حساس جنوب این کشور متمرکز می کند تا در آنجا نقشی مسلط تر ایفا کند و ناوگان سبک نیروی دریایی را برای فرماندهی بهتر این منطقه در اختیار گیرد.

نیروی دریایی ایران تاکتیک های دریایی متعارف را کنار می گذارد و به سوی شیوه های مورد توجه نیروی دریایی سپاه نظیر جنگ زیر سطح با استفاده از زیردریایی های کوچک پیش می رود. فرمانده نیروی دریایی ارتش اخیراً این تغییر رویه و فن آوری را یک "تجدید حیات" خواند.

نیروی دریایی سپاه پیش بینی می کند که در زمان جنگ، دشمن بالقوه تلاش خواهد کرد فرماندهی و کنترل آن را بر هم زند. این نیرو در واکنش به این اقدام یک ساختار فرماندهی غیرمتمرکز ایجاد می کند که مناطق مستقل و عملیات موضعی را در پیش گیرند. واحدهای رزمی کوچک، مستقل، متحرک و فعال نیز ساختار راهبرد دفاعی جدید "چیدمانی" تشکیل می شوند.

قایق های تندرو از ساحل مستتر شده یا محفظه ها و سایت های مخفی سرزمینی خارج خواهند شد و روی تریلرها به نقاط ساحلی حمل می شوند و دستور مأموریت دریافت می کنند مبنی بر این که به ادامه ارتباط با زنجیره فرماندهی نیاز ندارند. هر یگان از این گروه ها یک بخش از عملیات را بر عهده خواهد گرفت تا در یک درگیری نظامی بتواند تأسیسات دریایی دشمن یا آمد و شد در دریا را مورد هدف قرار دهد. نیروی دریایی سپاه در چنین شرایط جنگی انتظار می رود نظیر آنچه که در جنگ ایران و عراق رخ داد، از سوی یک پست فرماندهی فعال هدایت شود.

* موشک‌های کروز و بالستیک ایران پشتیبان قدرت دریایی آن است

در بخش پایانی گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن درباره جنگ نامتقارن دریایی ایران یادآور شده است:
ایران می‌تواند حمله‌ای یکپارچه را با استفاده از قایق‌های کنترل از راه دور مملو از مواد منفجره، قایق‌های تندرو ضربتی، نیمه زیردریایی دارای اژدر، قایق های سریع ضربتی، هواپیماهای بدون سرنشین، زیردریایی های بسیار کوچک و هجومی و همچنین آتش توپخانه و موشکی ضد کشتی از ساحل بهره جوید و از همگی آنها برای ضربه زدن به کاروان یا گروه عملیاتی آمریکایی در حال عبور از تنگه هرمز استفاده کند. شمار بسیاری از راکت ها با کلاهک های خوشه ای می تواند برای تحت الشعاع قرار دادن آتش دشمن و عملیات هوایی نیروهای آن به کار گرفته شود.

ارتش آمریکا طی مانوری که در سال 2002 به نام "چالش هزاره" برگزار کرد، به این نتیجه رسید که ناوگان دریایی کشورش با آسیب پذیری جدی در رویارویی با حملات به خوبی هماهنگ شده توسط موشک های کروز و بالستیک و همچنین قایق های تندرو ضربتی در آبهای ساحلی مواجه است و این مشکل می تواند شکست اساسی را نظیر آنچه در بندر "پرل" اتفاق افتاد، تکرار کند.
ارتش های غربی بر مفهوم جنگ "شبکه مرکزی" در محیط دریایی به ویژه بر ضد حملات ضربتی مطالعه کرده‌اند و انتظار دارند این مفهوم که از مزایای اطلاعاتی در میدان نبرد حاصل می‌شود، اگر نتواند آسیب پذیری نیروهای آنها را حذف کند، دست کم کاهش دهد.
نیروی نظامی ایران بر اساس نظریه جنگ دریایی نامتقارن تلاش کرده است برنامه مسلح کردن و تجهیز مجدد را طی دهه گذشته اجرایی کند تا در برابر حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس توازن برقرار سازد. ایرانیان اطمینان دارند، دفاع لایه ای و متراکمی که ایجاد کرده اند همراه با تاکتیک های هجومی و نگرانی الهام گرفته از فرهنگ شهادت که ازاین کشور وجود دارد، می تواند هرگونه حمله را بر ضد خاک و منافع آن بازدارد.

در این گزارش ادعا شده است که سیاست دفاعی ایران بر بازدارندگی استوار است و علاوه بر آن تهران تأکید دارد هیچ قصدی برای حمله به کشورهای همسایه ندارد، حمله پیشگیرانه بر ضد نیروی دریایی آمریکا و نیروی دریایی عرب حوزه خلیج فارس ندارد اما تجهیزات نظامی در این منطقه تحت شرایط خاص مستثنا نمی شوند.

این مسئله که هدف غایی تهران بیرون راندن تأثیر آمریکا و غرب نه تنها از منطقه خلیج فارس بلکه از تمام خاورمیانه است، موضوعی سری نیست. رئیس جمهور ایران نیز برچیدن تمامی پایگاه های نظامی آمریکایی مستقر در همسایگی و نزدیک این کشور را خواستار شد اما در این برهه، تأکید اصلی ایران بر خلیج فارس است.

بر اساس اظهارات نماینده ولی فقیه در سپاه، زمان شکست دادن ابرقدرت ها فرا رسیده است و دریادار صفاری فرمانده نیروی دریایی سپاه در ژوئیه 2008 نیروی دریایی سپاه را حافظ نبض انرژی جهان در تنگه هرمز دانست.

هدف اصلی سپاه پاسداران از اواخر دهه 80 میلادی تضمین توان دریایی ایران در برابر تهدید آمریکا شده و از طریق جنگ لفظی، رزمایش های تبلیغ شده یا اقداماتی نظیر دستگیری سربازان انگلیسی متجاوز به حریم آبهای جمهوری اسلامی و نزدیک شدن به کشتی های جنگی آمریکایی در خلیج فارس به این هدف رسیده است. این روند با برگزاری رزمایش هایی در نوامبر 2006 برجسته شد و سپاه پاسداران بستن تنگه هرمز را با استفاده از عملیات قایق مجهز به موشک، حملات با موشک های ضد کشتی از ساحل و آتش توپخانه ای و راکتی دوربرد متمرکز تمرین کرد.

بر اساس این گزارش، رزمایش های ایران با جنگ لفظی و عملیات روانی فرماندهی سپاه همزمان شده است و این تمرین ها با توان نظامی ایران که در جنگ روانی اعلام شد، برابری می کند. در حقیقت، تلفیق تبلیغات و فعالیت دفاتر روابط عمومی بیانگر اهمیت جنگ روانی به عنوان یک عنصر مهم "قدرت نرم" ایران محسوب می شود.

قایق‌های تندرو نیروی دریایی سپاه در ششم ژانویه 2008 به سه کشتی جنگی نیروی دریایی آمریکا در حال عبور از تنگه هرمز نزدیک شدند و واکنش آمریکایی ها را سنجیدند و در دل آنان رعب و وحشت ایجاد کردند. این حادثه برای نخستین بار نبود که از سوی ایرانیان با چنین تاکتیکی اجرا می شد. این تلاش های روانی طی جنگ ایران و عراق نیز با قرار دادن اشیای مشکوک نظیر لاستیک های آتش گرفته تراکتور، جعبه های چوبی بزرگ رنگ شده و قایق های بدون سرنشین در مسیر کاروان دارای محافظان آمریکایی انجام می شد.
نیروی دریایی سپاه در اجرای بزرگترین رزمایش و پراکندگی نیرو که بیشترین شمار دستگاه های پرتاب موشک و اژدر ضدکشتی را در یک رزمایش این منطقه شامل می شد، موفقیت آمیز عمل کرد.

ایران در حال طراحی نظریه دفاع فرهنگی نامتقارن از طریق جنگ روانی به سر می برد. دفاع از فرهنگ انقلابی جمهوری اسلامی در برابر تهاجم فرهنگی غرب به منزله آموزه اساسی ایرانیان در پی پیروزی انقلاب اسلامی در 1979 محسوب می شود. دفاع فرهنگی به منزله بخش درونی جنگ نامتقارن به شمار می رود که یکی از پنج مورد آمادگی روانی برای جنگ، آمادگی برای عملیات روانی در شرایط جنگ نامتقارن، تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و بین المللی، نظارت و مقابله با فعالیت های جنگ روانی دشمن، همچنین اجرای عملیات تهاجمی روانی در سطوح گونان است.

- سناریوهای درگیری

در خصوص رویداد درگیری میان ایران و آمریکا این مسئله مطرح است که حوادث احتمالاً موجب می شوند درگیری به بخش های گوناگون منطقه خلیج فارس کشیده شود:

- اروندرود و شمال خلیج فارس

باتوجه به نبود قطعیت درباره مرزبندی ها و خط کشی های جداکننده در شمال خلیج فارس، درگیری میان نیروهای انگلیسی و آمریکایی یا دیگر نیروهای ائتلاف با یگان های سپاه احتمال عملیات با قایق در آبهای مورد مناقشه کاملاً وجود دارد. اگر چنین درگیری به تلفات انسانی یا مادی در میان ایرانیان منجر شود، ایران احتمالاً به حملات موشکی ضد کشتی و همچنین حمله به بالگردهای ائتلاف که در این منطقه عملیات می کنند، متوسل خواهد شد.

چنین اقداماتی خصومت ها را به بخش جنوبی خلیج فارس و تنگه هرمز می کشاند.

- جنوب و مرکز خلیج فارس

بلوکه کردن دریایی ایران که از سوی "ایهود اولمرت"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در گفتگوهای می 2008 با مقامات آمریکایی در واشنگتن مطرح شد یا حمله به تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی می تواند به پاسخ ایرانیان علیه بنادر، تأسیسات بندری، تانکرها و پایانه های نفتی و دیگر تأسیسات راهبردی متعلق به کشورهای حامی یا شرکت کننده در حملات ضدایرانی منجر شود.

علاوه بر این، کانال باریک کشتیرانی میان جزیره فارسی و آبهای کم عمق جنوبی مکانی مناسب برای مین گذاری است و کانال عمیقتر و وسیعتر شرق جزیره فارسی که برای مین های ثابت مناسب به نظر نمی رسد در برابر حملات موشکی از ساحل آسیب پذیر است.
نیروهای متعارف و نامتعارف ایران در درگیری احتمالی تأسیسات نظامی آمریکا را در بحرین، قطر و دیگر کشورهای منطقه تهدید جدی خواهند کرد.

- تنگه هرمز

آمریکا در 1987 برآورد کرد، ایران می تواند تنگه هرمز را برای مدت حداکثر یک تا دو هفته مسدود کند اما توان فعلی ایران برای جلوگیری از آمد و شد در هرمز نسبت به دهه 80 بسیار افزایش یافته است. تهران اخیراً نشان داد که در پی وقوع درگیری احتمالی با آمریکا هدف آن کنترل بر تنگه هرمز خواهد بود.

ایران احتمالاً تلاش خواهد کرد تنگه هرمز را فقط در صورتی که کشتی های ایرانی اجازه عبور از این معبر نداشته باشند، ببندد. بنابراین، حتی در صورت وقوع حمله مثلاً به تأسیسات هسته ای ایران بعید به نظر می رسد که تهران بخواهد تمامی رفت و آمدهای هرمز را تا زمانی که محموله های نفتی آن از این آبراه عبور می کنند، ببندد. بلکه به نظر می رسد ایران ترجیح می دهد کنترل هرمز را با جلوگیری از عبور آزاد برای تانکرهای کشورهای حامی حمله در اختیار گیرد؛ هر چند که این اقدام می تواند به تشدید درگیری بینجامد.

- خیلج عمان و دورتر

ایران در رویارویی نظامی در خلیج فارس احتمالاً تلاش خواهد کرد حوزه عملیات را به دریای عمان و دریایی عربی بکشاند. لنگرگاه خارج از دریای عمان که پیش از ورود به این خلیج مورد استفاده تانکرهای نفتی قرار می گیرد شاید مکانی وسوسه انگیز برای مین گذاری باشد همان گونه که در جنگ ایران و عراق بود. اما باتوجه به این حقیقت که بیشتر کشتی های ایرانی برای عملیات ساحلی طراحی شده اند، عملیات در این منطقه دشوار خواهد بود. حتی یورش یا حمله اتفاقی به اهداف موجود در این آبها موجب به راه انداختن دلهره در بازارهای بیمه ای و نفتی خواهد شد.

- دریای خزر

جمهوری اسلامی تلاش می کند اکنون در این منطقه تصویری کم رنگ از خود داشته باشد زیرا سهم این کشور از دریای خزر کمتر از 15 درصد است. این کشور همچنین به روسیه در زمینه های تسلیحاتی، دانش هسته ای و مهمتر از همه حمایت سیاسی وابستگی دارد. اما با توجه به اهمیت اقتصادی منطقه برای برخورداری از انرژی و رژیم حقوقی دریای خزر که هنوز باید میان کشورهای ساحلی آن نهایی شود و پتانسیلی که برای تقویت نقش آمریکا در قفقاز ایجاد شده است، منطقه خزر به منزله نقطه مهم بالقوه باقی می ماند که نیروی دریایی سپاه انتظار می رود در صورت لزوم با استفاده از جاده، راه آهن و هوا این منطقه را حمایت کند.

با توجه به این حقیقت که تهدیدهای نشأت گرفته از منطقه خزر به مأموریت اصلی سپاه پاسداران در زمینه حفظ دستاوردها و اصول انقلاب اسلامی و نظام سیاسی ارتباط ندارد، نیروی دریایی سپاه ترجیح می دهد بر منابع خود در خلیج فارس تمرکز کند.

- نتیجه گیری

جمهوری اسلامی نظریه جامع جنگ نامتقارن را بر اساس تجربه خود در جنگ ایران و عراق همچنین مناقشات اخیر در عراق، افغانستان و لبنان توسعه داده است و در پی تلاش های خود برای توسعه توانمندی جنگ نامتقارن تقویت شده در حوزه دریایی می تواند خلیج فارس و تنگه هرمز (نقطه حساس حمل و نقل نفت در جهان) را باقوت در اختیار خود گیرد.

ایران به عنوان بخشی از این تلاش، نقش و توانمندی نیروی دریایی سپاه را توسعه داده است و این نیرو می تواند وسعت و شدت هر گونه درگیری را افزایش بخشد و همچنین قدرت ایرانیان را در این منطقه راهبردی نشان دهد. لازم به یادآوری است که نیروی دریایی سپاه در وقایع 1987 تا 1988 مراحل رشد خود را طی کرد و منابع و تجارب محدود طی دوران مقابله با نیروی دریایی آمریکا در اختیار داشت. نیروی دریایی سپاه در وضعیت کنونی خود بسیار باانگیزه، دارای تجهیزات و منابع مالی خوب همچنین قادر به اجرای نظریه منحصر به فرد جنگ دریایی نامتقارن است.

به کارگیری این نظریه در چنین منطقه حیاتی می تواند نتایج کاملاً شوک دهنده و مخرب باشد. همچنین محدودیت هایی برای تکمیل تاکتیک های نامتقارن برضد دشمن قدرتمندی نظیر آمریکا وجود داشته باشد، زیرا این کشور متخاصم از برتری های تکنولوژیکی برخوردار است و می تواند از تکنیک ها و تاکتیک های مشابه بهره جوید و شاید شیوه ای غیرقابل پیش بینی را اجرایی کند.
با این شرایط که نیروی دریایی ایران نقشی مسلط در خلیج فارس و دریای عمان برای خود فرض می کند و آمریکا نیز به دنبال بسط قدرت خود است، تنش و رویارویی بیشتر میان نیروی دریایی سپاه، نیروی دریایی آمریکا و ائتلاف متحدان واشنگتن محتمل خواهد بود.

جاسوس پروری آکادمیک


محمد پور خوش سعادت

اگر هرکدام از واژه های " بورس تحصیلی" ، " بورس دکترا " و یا "بورس در مقطع دکترا" را در موتورهای جستجو گر اینتر نتی مثل google و یاyahoo سرچ کنید، یکی از رکورد هایی که موتور جستجو گر نشان خواهد داد عبارت :

" قابل توجه متقاضیان درخواست بورس تحصیلی در مقطع PHD " است . پس از باز کردن این رکورد وارد سایت ‌‌‌‌"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) " در ایران خواهید شد .

در سایت ‌‌‌‌"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) " مطالب ذیل راخواهید خواند:

"از سال 2003 در تهران نیز یک مرکز اطلاع رسانی IC دایر است. کلیه خدمات DAAD رایگان می باشد. متذکر می شویم که این مرکز کاملاً غیر انتفاعی است و هیچ گونه همکاری با مراکز خصوصی- تجاری در زمینه اخذ پذیرش ندارد.

خدمات DAAD در تهران :

"ارائه اطلاعات درباره دانشگاه ها ورشته های تحصیلی در آلمان ، پاسخ گوئی به سوالات کوتاه تلفنی ،پاسخ به سئوالات کتبی از طریق پست الکترونیکی ,کمک در تهیه درخواست پذیرش ،برگزاری همایش های اطلاع رسانی ،ارائه مشاوره به منظور انتخاب دانشگاه و رشته تحصیلی مناسب ،اطلاع رسانی درباره بورسیه های DAAD و مدارک مورد نیاز ،کمک برای ارتباط بااستاد راهنمای مناسب در آلمان برای مقطع دکترا ، معرفی منابع اطلاعاتی جامع تر ،حمایت ازراه اندازی پروژه های علمی مشترک ، همکاری با انجمن های بورسیه شدگان محلی "

"پروژه جهانی IC (مرکز اطلاع رسانی) از طریق قرارداد همکاری بین انستیتو گوته وDAAD در سال 1999راه اندازی شد. وظایف اصلی IC : اطلاع رسانی در مورد چگونگی تحصیل درآلمان، مشاوره و حمایت از دانشجویان ومحققان به منظور تحصیل یا پژوهش در آلمان. مسئولین مراکز اطلاع رسانی اساتید DAAD می باشند که علاوه بر فعالیتشان در این مراکز به تدریس در دانشگاه های محل خدمت مشغول می باشند. "

"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) امکانات زیر را در اختیار محققان، فارغ التحصیلان و دانشجویان ایرانی قرار می دهد:

1- بورس تحصیلی دوره دکترا: بورس های دوره دکترا برای فارغ التحصیلان جوان دوره های کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است. دوره بورس کامل برای آلمان سه سال و در موارد استثنایی چهار سال می باشد. علاوه بر این امکان استفاده از دوره های تحقیقاتی طی نوشتن رساله تحصیلات دکترا به مدت یک تا ده ماه وجود دارد.

2- بورس های تحصیلی رفت و برگشت (ساندویچ) : این نوع بورس تحصیلی امکان نوشتن بخشی از رساله دکترا در یکی از دانشگاه های آلمان و بخشی دیگر را در یکی از دانشگاه های ایران به وجود می آورد. دانشجویان دکترا در این برنامه تحت نظر یک استاد ایرانی و یک استاد آلمانی کار می کند.

3- بورس های تحقیقاتی برای محققان ایرانی و دعوت مجدد از دارندگان قبلی بورس های تحصیلی (DAAD): در این برنامه دوره های تحقیقاتی یک تا سه ماهه برای محققان ایرانی و دارندگان قبلی بورس های DAAD در نظر گرفته شده است.

4- موسسه DAAD با همکاری سازمان های تحقیقاتی آلمان برنامه های ویژه زیر را نیز شامل می شود: بورس های DAAD-لایب نیتس، برای دانشجویان دوره دکترا و فوق دکترا: این برنامه برای تمام فارغ التحصیلان، دانشجویان دکترا و فوق دکترای خارجی می باشد که مایلند در یکی از انستیتوهای لایب نیتس کار کنند. این بورس 6 تا 36 ماه است و امکان گذراندن دوره دکترا در آلمان وجود دارد.

5- بورس های DAAD- هلم هولتس : این برنامه ویژه مشترک بین DAAD و انجمن هلم هولتس برای دانشجویان بسیار متبحر و قابل دوره دکترا و فوق دکترای خارجی است. بورسیه ها در یکی از مراکز انجمن هلم هولتس در زمینه خاک و محیط زیست، بهداشت، فن آوری های کلیدی، ساختار ماده، رفت و آمد جاده ای و فضایی تحقیق می کنند. دوره بورس ها 12 تا حداکثر 36 ماه می باشد."

" بورس های مذکورفقط ویژه متقاضیان دوره دکترا بوده و پژوهشگران برای بورسیه شدن باید سنشان بیش از 32 سال نباشد "

"بورس DAAD مربوط به زمان اقامت در آلمان و مخارج سفر می باشد."

"دانشمندان ایرانی و بورس شدگان دراز مدت سابق (بیش از 1 سال) به انضمام رشته های موسیقی و هنرهای تجسمی می توانند درخواست اقامت پژوهشی کنند به این شرط که تا زمان بورسیه، حداقل 3 سال در کشور مبدأ اقامت داشته و با مدرک دکترا در دانشگاه ها و یا سازمان های پژوهشی ایرانی، مشغول به فعالیت باشند. تعیین یک برنامه کاری وتحقیقی روشن 1 الی 3 ماهه با یک متخصص آلمانی الزامیست."

"برنامه تبادل دانشمندان: در چهارچوب قراردی بین DAAD و یک دانشگاه ویا مؤسسه علمی ایرانی، تبادل دانشمندان ایرانی و آلمانی به منظور اقامت تحقیقاتی کوتاه مدت حمایت می شود."

"همکاریهای دانشگاهی: همکاریهای درازمدت در زمینه های مختلف( بطور مثال : اساتید میهمان، تبادل دانشجو، کنفرانس هاو سمینارهای مشترک، رشته های مشترک و غیره) همکاریهای 2 یا3 جانبه در سطح مؤسسات" (1)

اظهارات خانم پترا کوپل مایر ، مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان

خانم دکتر پترا کوپل مایر (Petra Köppel Meyer) مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان(DAAD)در ایران ، در چهارشنبه 21 آذر ماه 1386 در سخنرانی خود , با موضوع" چشم‌انداز همکاری علمی ایران و آلمان" که در گروه علمی تخصصی انسان شناسی فرهنگی انجمن جامعه‌شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شده بود مطالب جالبی را در خصوص موسسه تحت مدیریتش در تهران بیان می کند .

ایشان در خصوص موسسه DAAD می گوید :

"مرکز مبادلات علمی آلمان یا DAAD در سال‌های میان دو جنگ جهانی با هدف ارائه تسهیلاتی برای ادامه تحصیل دانشجویان آلمانی در آمریکا تاسیس شد و امروزه DAAD نه به عنوان یک نهاد تولید کننده علم، بلکه بیشتر به عنوان یک نهاد تسهیل‌گر با هدف ایجاد شرایط برای مبادلات علمی در سطح بین‌المللی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد."

DAAD یک مرکز بین‌المللی است که برنامه اصلی آن برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش ‌آن‌ها در ای کشور است.

DAAD یک سازمان غیر انتفاعی است اما نه در معنایی که از این واژه در ایران فهمیده می شود به این معنا که این مرکز از وزارت خانه های دولتی مستقل است ولی به وسیله این وزارتحانه ها تامین مالی می شود.

وی در همین زمینه ادامه می دهد : "دوره‌های دکتری در آلمان 3 تا 4 ساله هستند و به دو شیوه می‌توان از این تسهیلات استفاده کرد

1- برنامه بین‌المللی دکتری(international postgraduate programme) یاIPP:

این شیوه سنتی اخذ درجه دکتری است. برنامه بین‌المللی دکتری از طرف DAAD و هیات تحقیق آلمان DFG برگزار می‌شود. DFG یک نهاد دانشگاهی تحقیقاتی است که از سوی وزرات علوم و دولت فدرال آلمان حمایت می‌شود و به ارائه تحصیلات تکمیلی می‌پردازد. این موسسه بیشتر در زمینه همکاری شاخه‌های مختلف علوم یا تحقیقات بین رشته‌ای به فعالیت می‌پردازد.

2ـ انستیتو ماکس پلانک: ماکس پلانک موسسه‌ای تحقیقاتی است که به عنوان یک نهاد مستقل و با همکاری DAAD به ارائه تحصیلات دکتری در زمینه علوم پایه بیولوژی، پزشکی، فیزیک، شیمی، فنی و علوم انسانی می‌پردازد. بورس های تحصیلی بورس‌های که از سوی DAAD ارائه می‌شود شامل دوره دکترا و پژوهش های تحقیقاتی است."

وی در خصوص بخش مالی بورس مافزاید : "بورس تمامی هزینه‌های رفت و آمد و سکونت را تامین می‌کند."

وی در خصوص تمایل به عدم استفاده از بورس می گوید:

"متقاضی تحصیل در آلمان در صورت عدم برخورداری از بورس باید حداقل سالانه معادل 8000 یورو برای تامین مخارج خود در نظر بگیرد. کارکردن در آلمان برای دانشجویان برای ساعات محدودی ممکن است اما نباید دانشجویان بر درآمد حاصل از چنین کارهایی حساب کنند زیرا کارهایی نه چندان با ثبات و موقی هستند و در نهایت می توانند هزینه های حاشیه ای را پوشش دهند." خانم مایر تا کید می کند که :هدف نهایی آلمان از این کمک ها گسترش فرهنگ خود و ایجاد زمینه هایی برای همکاری های میان دو کشور در اینده است و به همین جهت نیز تمایل دارد که دانشجویان پس از اتمام تحصیل خود به ایران برگردند و در این کشور به کار و فعالیت بپردازند. " (2)

تشریح بورس های تحصیلی در سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de)

سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شبکه‌ی برون‌مرزی آلمان که به زبان آلمانی و ۳۰ زبان‌ دیگر به تولید و پخش برنامه‌های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی می‌پردازد درخصوص ادامه تحصیل درآلمان , اعطای اینگونه بورسها را اینگونه شرح می دهد :

1- بورس‌های مؤسّسه‌ی تبادلات دانشگاهی آلمان "دِآآدِ" (DAAD) , مؤسّسه‌ی تبادلات آکادمیک آلمان "دِآآدِ" (DAAD) در چهارچوب بیش از ۱۰۰ برنامه‌ی گوناگون دانشجویان خارجی را برای ادامه‌ی تحصیل در مقاطع گوناگون و یا برای انجام فعالیّت‌های تحقیقاتی بورسیه می‌کند. بورس‌های "دِآآدِ" (DAAD) به دانش‌آموختگان واجد شرایط همه‌ی رشته‌ها تعلّق می‌گیرد.

2- بورس‌های ۶ تا ۳۶ ماهه‌ی DAAD“ـ لایب‌نیتس“ ویژه‌ی دانشجویان دکترا و فوق دکترا

3- بورس‌های ۱۲ تا ۶ ماهه‌ی“ DAADـ هلم هولتس“ ویژه‌ی دانشجویان برجسته‌ی خواستار گذراندن دوره‌های دکترا و یا فوق دکترا

4- بنیاد کُنراد آدِناوئِر (Konrad Adenauer) این بنیاد، که به حزب دموکرات مسیحی وابسته است، با پشتیبانی مالی خود از دانشجویان خارجی، برای آنان امکان تحصیل در آلمان را فراهم می‌کند و به آنان این فرصت را می‌دهد که معلومات خود را در رشته‌ی مورد نظر گسترش دهند و حتّی در رشته‌ی خود رساله‌ی دکترا بنویسند. هدف این نهاد از اعطای بورس به دانشجویان خارجی این است که این دانشجویان پس از پایان تحصیل و بازگشت به کشورهای خود، در زمینه‌های علمی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در رسانه‌های گروهی و نهادهای بین‌المللی به فعالیّت بپردازند.

5- بنیاد هاینریش بُل , این بنیاد وابسته به حزب سبز آلمان است و در زمینه‌های گوناگونی مانند گسترش دموکراسی، مسائل زیست‌محیطی، خشونت‌ستیزی و همبستگی در سطح بین‌المللی به فعالیت می‌پردازد. با در نظر داشتن این برنامه‌ها، این بنیاد سالیانه ۸۰ تا ۱۰۰ دانشجو را بورسیه کرده و به پشتیبانی آن‌ها در طول تحصیل می‌پردازد. این پشتیبانی مالی به دانشجویان آلمانی و خارجی واجد شرایط از تمام رشته‌های تحصیلی تعلّق میگیرد. راندمان بسیار خوب تحصیلی و تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی دانشجو، دو شرط لازم برای دریافت بورس از این بنیاد هستند. بورسیه‌شوندگان می‌باید آمادگی خود را برای تقبّل مسئولیّت نشان داده و فعالانه در جهت اهداف نهاد قدم بردارند. دانشجویانی که خواستار دریافت این بورس هستند، باید در یکی از مراکز آموزش‌عالی آلمان ثبت‌نام شده و تحصیلات مقدّماتی را به پایان رسانده باشند.

6- بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) , بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) وابسته به حزب سوسیال‌ـ دموکرات آلمان است و از دانشجویان و پژوهشگران خارجی که در یکی از مراکز علمی آلمان قصد تحصیل دارند، پشتیبانی مالی می‌نماید. دانشجویان همه‌ی مقاطع تحصیلی سوای مقطع دکترا که مایل به دریافت بورس از این بنیاد هستند، تنها به شرطی این بورس را دریافت می‌کنند که ابتدا در یک دانشگاه آلمانی نام‌نویسی شده‌ و در حال تحصیل باشند. پس از اعلام موافقت با ادامه‌ی تحصیل در مقاطع تکمیلی و دکترا از سوی یکی از دانشگاه‌ها، متقاضیان می‌توانند برای دریافت بورس اقدام نمایند. به درخواست‌ دریافت بورس از خارج از کشور ترتیب اثر داده نمی‌شود. تنها پس از نام‌نویسی و آغاز تحصیل در مراکز آمزش عالی آلمان، می‌توان برای دریافت این بورس اقدام کرد. این نهاد سالیانه ۴۰ بورس تحصیلی به دانشجویان اعطا می‌کند و دانشجویان کشورهای افریقایی، آسیایی، آمریکای لاتین و اروپای شرقی از شانس بیشتری برای دریافت این بورس برخوردارند.

7- بنیاد فریدریش نُویمان (Die Friedrich- Neumann- Stieftung) به حزب لیبرال (FDP) آلمان نزدیک است و به دانشجویان خارجی در مقاطع گوناگون تحصیلی بورس اعطا می‌کند. دانشجویان دکترا هم می‌توانند بورس این نهاد را دریافت کنند مشروط براین‌که موضوع رساله‌ی دکترای آنان هم از لحاظ علمی جالب توجّه و هم برای جامعه ارزشمند باشد. شرایط لازم برای دریافت این بورس عبارتند از:1- استعداد بالاتر از حدّ معمول در رشته‌ی انتخابی 2-قابل اطمینان بودن و آمادگی به عهده گرفتن مسئولیّت‌های اجتماعی3- داشتن تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی نشأت گرفته از طرز فکری آزادی‌خواه 4- انتظار این بنیاد از بورسیه شوندگان این است که این افراد پس از پایان تحصیل به سرزمین خود بازگشته و دانش آموخته را در راه رفاه هموطنان خویش به کار گیرند.

8- بنیاد هانس زَیدِل (Die Hanns-Seidel-Stiftung) این بنیاد به حزب سوسیال‌ـ مسیحی آلمان(CSU) در ایالت بایرن وابسته است. بورس این بنیاد به دانشجویان فوق دکترا که دارای شرایط زیر هستند تعلّق می‌گیرد: جوان‌تر از سی ودو سال , معدّل بالا,معلومات زبان آلمانی خوب, فعال بودن در زمینه‌های اجتماعی‌ـ سیاسی, جهان‌بینی مسیحی (3)

شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان

کاوه بهرامی گزارشگر سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شرایط دریافت بورس را در مطلبی با عنوان " شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان" اینگونه شرح می دهد :

در آلمان هشت موسسه وجود دارد که عمده فعالیتشان مربوط به حمایت مالی از دانشجویان خارجی است. این موسسات ممکن است، وابسته به یک حزب سیاسی در آلمان باشند یا گروهی مذهبی را نمایندگی کنند.

از شرایط دریافت بورسیه تحصیلی در آلمان، می‌توان به نمرات خوب در مقطع کارشناسی، اتمام تحصیل در موعد مقرر و همچنین شرکت در سمینارهایی که از سوی موسسه مورد نظر برگزار می‌شود، اشاره کرد. علاوه بر این، نامه پذیرش از استاد راهنما، بخصوص برای دانشجویان مقطع دکترا الزامی است. آنچه برای اکثر موسسات اهمیت دارد، اطمینان از بازگشت متقاضی به کشورش پس از اتمام دوران تحصیل در آلمان است، تا از این طریق علاوه بر انتقال تجربیاتش به سایرین، وجهه مثبتی نیز از جامعه و فرهنگ آلمان به مردم کشور خود منتقل کند.

هشت موسسه مربوط به بورسیه تحصیلی برای دانشجویان خارجی، بورسیه خود را تنها در اختیار دانشجویانی قرار می‌دهند، که حداقل یک مقطع تحصیلی را در آلمان به اتمام رسانده باشند. اما موسسه دیگری با نام موسسه "تبادلات آکادمیک آلمان" با دفتر نمایندگی در تهران وجود دارد که شرایط دریافت بورسیه در آن متفاوت است. به طور مثال مدت اقامت متقاضی در آلمان به هنگام درخواست بورسیه نباید از یک سال بیشتر باشد.

دتلف پرویسه، از مسئولان موسسه "کنراد آدناور"، یکی از افرادی است که بدون موافقت آنها، بورسیه تحصیلی به دانشجویان خارجی تعلق نخواهد گرفت. او در ارتباط با شرایطی که امکان دریافت بورسیه تحصیلی را آسان می کند، می‌گوید: «آنچه در کنار نمرات خوب در رشته تحصیلی اهمیت دارد، شخصیت فرد متقاضی است. ما تنها به دنبال افراد تحصیل کرده نیستیم، بلکه برای ما افرادی در اولویت قرار دارند که به لحاظ شخصیتی علاقه مند به بهبود اوضاع در کشورهایشان هستند».

از آنجا که موسسه تبادلات آکادمیک آلمان، تنها بنیاد مرتبط با بورس تحصیلی است که در تهران نمایندگی دارد، توجه به این نکته لازم است که دریافت بورسیه تحصیلی از این موسسه برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد امکان پذیر نیست.

متقاضیان دانشجو در مقطع دکترا، عمده ترین مراجعه‌کنندگان به این موسسه هستند. این محدودیت از طرف سایر موسسات در آلمان وجود ندارد و متقاضیان خارجی می‌توانند حتی در ترم‌های اول تحصیل نیز بورسیه درخواست کنند. (4)

انگیزه های لازم برای دریافت بورس

سایت (http://cairo.daad.snoopmedia.com) وابسته به موسسه DAAD در مطلبی با عنوان "اطلاعات عمومی" , دریافت بورس را به عواملی همچون هوش سرشار و یا نمره های خوب مربوط نمی داند بلکه , انگیزة شخصی و اجتماعی را جزو شرایط اعطاء بورس قلمداد می کند این نوشتار اینگونه ادامه پیدا می کند که : بعضی از بنیاد ها و انجمن ها از سوی دولت و یا اقتصاد حمایت مالی می شوند و بعضی دیگر تحت حمایت کلیساها می باشند.

بسیاری از برنامه های اعطاء بورس مخصوص دانشجویان خارجی و یا دانشجویان دکترا Graduierte دارند, می باشند. بطور کلی باید به موقع کسب اطلاع کرده و تقاضای بورس داد, چرا که تعداد متقاضیان بسیار می باشد.

بطور کلی مقدار بورسی که به دانشجویان در آلمان اعطاء می شود, طوری تنظیم شده است که جوابگوی نیاز های روزمرة آنان باشد. گرچه مقدار آن به نظر زیاد می رسد, در آخر ماه چیزی زیادی از آن باقی نمی ماند. اگر دانشجوی بورسیه از طریق کار دانشجویی درآمد کسب می کند, باید به اطلاع مؤسسة اعطای بورس برساند. معمولاً مقدار درآمد از هزینة بورس کسر میشود.

برای حزبهای دموکراتیک در آلمان روشن شده است که نیروهای علمی امروز تصمیم گیرندگان فردا هستند. بنابراین کمکهای مالی به دانشجویان خارجی و دکترا در راستای اهداف سیاسی آلمان می باشد. زیرا کسی که در آلمان تحصیل کرده است و با بازار و فرهنگ این کشور آشنایی دارد, بعد از تحصیل به دنبال برقراری ارتباط با شرکتهای آلمانی می باشد. این مؤسسه ها بخصوص به دانشجویان مستعد یاری می دهند. دارا بودن انگیزة شخصی و اجتماعی داوطلبان همواره جزو شرایط مهم بوده است؛ همچنین آمادگی وارد کردن معلومات کسب شده در آلمان به کشور خود بعد از تحصیل. به جز حمایت مالی بورسیه ها کمک های دیگر دریافت می کنند, بطور مثال در دانشگاه توسط استاد راهنما حمایت علمی می شوند و امکان شرکت در گردهمایی های مؤسسه شرکت کنند. (5)

متصل کردن دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان

در سایت سفارت آلمان در تهران در خصوص شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان اینچنین آمده است.

"آیا در آلمان تحصیل کرده اید یا فرصت مطالعاتی خود را در آلمان گذرانده اید؟ ما مایل هستیم پس از بازگشت شما به ایران، با شما ارتباط داشته باشیم. شما می توانید در شبکه ی فارغ التحصیلان ایرانی از دانشگاه های آلمان در تهران فعالیت کنید." (6)

· GIAN شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان

"از پاییز سال 2003 اعضای شبکه فارغ التحصیلان ایران-آلمان (German-Iranian-Alumni-Network, GIAN) یکدیگر را به طور مرتب ملاقات کرده و چندین همایش در ایران برگزار کرده اند. پنجمین سمپوزیوم ژیان "دانش مدیریت و نوآوری در تحصیلات عالیه" در تاریخ 3 تا 6 شهریور 1387 در دانشکده ی کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار شد." ارتباط با ژیان (GIAN): آقای دکتر مصطفی رضوی gian@ut.ac.ir

· VIATUB، جمعیت فارغ التحصیلان دانشگاه فنی برلین

"انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین (VIATUB) بیش از 20 سال است که فعالیت می‌نماید. اعضای VIATUB بطور مرتب در تهران در اولین جمعه هر ماه ایرانی با یکدیگر ملاقات می‌نمایند. VIATUB با حمایت فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین اقدام به تشکیل سمینار و سمپوزیوم می نماید. اعضای VIATUB می توانند در دیگر سمینارهای فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین شرکت نمایند."

VIATUB خوشحال خواهد گردید، چنانچه شما تماس بگیرید: viatub_ir@yahoo.de

اهداف آشکار و پنهان

· مختصری در خصوص جمهوری فدرال آلمان

آلمان هم اکنون یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان است و موتور اقتصادی حوزه‌ی پولی یورو محسوب می‌شود.جمهوری فدرال آلمان یکی از اعضای سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای گروه هشت و گروه پنج بوده و از بنیانگذاران اتحادیه اروپا است. این کشور پرجمعیت‌ترین و ثروتمندترین عضو اتحادیه اروپا نیز هست.آلمان دارای نظام سیاسی جمهوری فدرال دموکراتیک پارلمانی بوده و دارای ۱۶ ایالت است. امور و مسائل سیاسی در آلمان در سطوح کشوری و ایالتی و تا حدی کمتر در سطح امور شهری از طریق حزبها و با جانبداری حزبی پیش برده می‌شود. احزاب نیرومند آلمان عبارت اند از حزب دموکرات مسیحی (CDU) و حزب سوسیال‌مسیحی (CSU)، حزب سوسیال‌ دموکرات (SPD)، حزب لیبرال (دموکراتهای آزاد FDP)، حزب اتحاد سبزها (Bündnis 90/Die Grünen) و حزب چپ (Die Linke).

آلمان پس از آمریکا و ژاپن سومین قدرت صنعتی جهان است. بهبود اقتصادی این کشور پس از جنگ جهانی دوم «معجزه اقتصادی آلمان» خوانده شده‌ است. صنایع مهم شامل الکتریکی، مکانیکی، خودروسازی، مواد شیمیایی، منسوجات، هوافضا، غذایی و وسایل نقلیه‌است. از آغاز دهه ۱۹۸۰، رشد کلانی در صنایع تکنولوژی پیشرفته روی داده‌است. آلمان ذخایر طبیعی نسبتاً کمی دارد و شدیداً به واردات مواد اولیه متکی است.

· سیاست خارجی آلمان

سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) در خصوص سیاست خارجی آلمان اینگونه می نویسد .

"آلمان در سیاست خارجی بازیگر تنها نیست. سیاست آن تقویت بلوکی است که "غرب" خوانده می‌شود. آلمان در این بلوک سیاست خود را پیش می‌برد. یک وجه اصلی سیاست خارجی آلمان فعالیت آن در صحنه‌ی اروپا و جهان در چارچوب اتحادیه‌ی اروپاست. آلمان نزدیکی ویژه‌ای با فرانسه دارد. همکاری و همراهی با ایالت متحده‌ی آمریکا رکن دیگری از سیاست خارجی آلمان فدرال است. آلمان با اسراییل روابط دوستانه‌ی ویژه‌ای دارد و تقویت مناسبات با کشورهای عربی را نیز همواره جزو اولویتهای سیاسی خود قرار داده است. در سالهای اخیر حقوق بشر به یک مفهوم راهنمای عمده‌ی در سیاست خارجی آلمان بدل شده است .(7)

· روابط آلمان و ایران

در سایت سفارت آلمان در تهران روابط آلمان و ایران چنین توصیف شده است:

«ایران و آلمان به تاریخی طولانی در روابط سیاسی خود می نگرند که تا به اوایل قرن هفدهم می رسد. در سال 1885 اولین نمایندگان سیاسی بین ایران و در آن زمان امپراتوری آلمان اعزام شدند. روابط دیپلماتیک بین ایران و جمهوری فدرال آلمان از سال 1952 وجود دارد. این روابط در سال های گذشته خالی از تشنج نبوده. به عنوان مثال اعلام رأی دادگاه معروف به میکونوس در آوریل 1997 بحرانی طولانی را به دانبال داشت. با سفر موفقیت آمیز ریاست جمهوری اسلامی ایران، آقای خاتمی به آلمان در ژوئن 2000 زیربنایی استوار برای روابط دو کشور گذاشته شد. اخیراً در کنار روابط بازرگانی و فرهنگی، مسئله حقوق بشر و به ویژه نگرانی جامعه بین المللی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران درکانون روابط قرار گرفته است.»

سایت سفارت آلمان در تهران برخلاف رسانه های دیپلماتیک و با استفاده از رسم میهمان نوازی ایرانی ها , اقدام به انتشار برخی از رکورد های ضد ایرانی پرداخته است که در وظایف یک رسانه دیپلماتیک نمی باشد (8) (9)

· سئوال های هم عرض ؟

1) هدف موسسات شبه دولتی آلمانی از اعطای چنین بورسهای تحصیلی چیست ؟

2) درشرایط بد اقتصادی حاکم بر کشور های اروپا یی چرا موسسات آلمانی حاضر به پذیرش دانشجویان ونخبگان ایرانی برای تحصیل در کشورشان هستند؟

3) هزینه هایی معادل چهل هزار یورویی برای یک دوره دکترا در آلمان به همراه هزینه های اجتماعی متصوره به چه دلیل در سیستمی که برخواسته از سیستم اقتصاد سرمایه محور و لیبرالی است و همه چیز را بر مبنای سود و زیان مادی می بیند برای داشجویانی خرج می شود که می خواهند به کشورشان برگردند و احیانا" قصد دارند در بهبود امور کشورشان موثر باشند.

4) براستی دانشجویان و نخبگان ایرانی از چه مزیتی برخوردارند که باعث شده است که موسسات اروپایی و خصوصاً آلمانی طرفدار پرو پا قرص جذب انها برای بورسهای کوتاه مدت و بلند مدت شده اند؟

5) چرا سفارت آلمان در صدد است تا از دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان , شبکه درست کند و به آنها انسجام بدهد؟

· تشریح یک اصطلاح ... (آسیمیله شدن)

در تماس شهروندان کشوری ضعیف با جامعه ای در یک کشور قوی (از نظر ثروت و سرمایه) افراد به سرعت آسیمیله شده و بعضا خود را در مقابل تمدن جدید باخته و به تقلید رفتار آنان می پردازند. فرد آسیمیله شده به طور ارادی یا غیرارادی سعی می کند خود را به آن شخص که متجددتر است شبیه کرده و نسبت به مدرنیسم و مظاهر زندگی کشور متجدد ، خود را حتی از آنان نیز متعصب تر نشان دهد. در حالی که یک شهروند کشور ضعیف ، گذشته اش را با بزرگنمایی می ستاید، فرد اسیمیله به دلیل دگرشیفتگی دربست از گذشته اش بریده و حتی آن را انکار می کند. برخی عوام که تنها مصرف کنندگان تولیدات غربی اعم از فرهنگی، اقتصادی و ورزشی اند، آسیمیله می شوند، جامعه را تنها به یک مصیبت اجتماعی گرفتار می کنند. اما اسیمیله شدن تحصیل کردگان مصیبت بزرگتری است که خواسته یا ناخواسته در ابعاد گوناگون گریبان جامعه ای را می گیرد.دگرشیفتگی تحصیلکردگان و روشنفکران که قشر آگاه و متعقل پیکره اجتماع خویشند، فاجعه ای است که خسارت های فراوانی را می تواند بر جامعه تحمیل کند. تاریخ نشان داده است که جهان سومی ها در مواجهه با تمدن جدید غرب، بعضا چنان مفتون و مسحور شده اند که بی درنگ شروع به تقلید از آنها کرده و به جای این که علل رشد و پیشرفت آنان را بیابند و خود نیز تلا ش کرده اند به درجات بالا برسند و به خلق تمدن و تکنولوژی بپردازند، به شبیه سازی های ظاهری بسنده کرده و در این راه افراط هم می کنند. آسیمیله شدن یا شبیه سازی از عوامل ثانویه تغییر رفتار اجتماعی در بورس شدگان و یا مهاجران به کشورهای غربی است . که گریبان کشورهای مبدا را می گیرد و به عنوان آسیبی جدی مطرح است. (10)

· شکست هیمنه استکبار

وقوع و ادامه حیات انقلاب اسلامی باعث شکسته شدن هیمنه استکبار(آمریکا) و همپیمانان غربی شان گردید، با در پیش گرفتن مشی استقلال طلبانه و عزت جویانه و ماهیت الهام بخش انقلاب اسلامی ایران، تحرکات و دشمنی های قدرت های بزرگ شکل جدیدی به خود گرفت . بلوک شرق و غرب تمام همت خود را برا ی نابودی انقلاب اسلامی بکار گرفتند ، خصوصا" ایالات متحده آمریکا به بزرگترین دشمن و اسرائیل نیز به عنوان مهمترین دشمن استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده اند ودر فرصت های متعدد در صدد ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران بر آمده اند و یک جنگ دائمی و فرسایشی را از فردای پیروزی انقلاب اسلامی برملت ایرا ن( اعم از سیاسی و نظامی وفرهنگی ) تحمیل نموده اند و عملا کشور ایران را در معرض همیشگی تهدیدهای سخت و نرم خود قرار داده اند ،با لحاظ نمودن جمیع جهات ، میطلبد با دوری از غفلت و ساده انگاری ،بصورت مداوم از توطئه های دشمنان ایران اسلامی جهت ضربه زدن به انقلاب اسلامی آگاهی پیدا نماییم .

دشمنان انقلاب از جمله بلوکی که اصطلاحاٌ "غرب" خوانده می‌شود از هرنوع وسیله و ابزاری جهت نابودی انقلاب مردمی ایران استفاده نموده و همکنون نیز پس از نتیجه نگرفتن از اقدامات تروریستی ومجموعه اقدامات سخت خود، متوسل به براندازی نرم گردیده اند .که با هوشیاری و مدیریت مدبرانه مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام اسلامی نتوانسته اند تا کنون به اهداف خود نائل آیند.

· تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران

بلوک غرب با توجه به شناختی که از پتانسیل های عقیدتی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بدست آورده است ، با واقع نگری , اقدام به طرح ریزی های بلند مدت نموده اند تا استحاله و براندازی جمهوری اسلامی طی دراز مدت محقق شود و در این راستا در صدد تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران برای اهداف بلند مدت خود از طریق شبکه های روشنفکری ، اپوزیسیون ، فعالان مدنی ، فعالان کارگری و دانشجویی نموده اند ، از انجایی که امکان دارد فعالان هریک از گروههای پیش گفته به نحوی دارای پتانسیل های آرمانی و یا میهن پرستانه باشند و در شرایط مبارزه علیه جمهوری اسلامی امکان گزینش نمودن فعالان سیاسی و مخالفان ایران وجود ندارد لذا بلوک غرب برای تربیت نیروی مطیع و هماهنگ با" جهان‌بینی مسیحی" سرمایه گذاری های گسترده ای انجام داده است تا پس از نابودی نظام اسلامی نیز دچار مشکل کمبود نیروی مطیع بلوک غرب ، نگردد.

فعالیت علمی پوششی برای جاسوسی

· جاسوسی

جاسوسی در لغت، جستجو کننده خبر، و خبرپرسی آمده است و مترادف با تجسس می‌باشد.

موضوع جاسوسی سوژه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلمهای و مقالات سیاسی و امنیتی در دنیا بوده است. این موضوع آنقدر قدمت دارد که به تاریخ پیدایش بشر برمی گردد. در قرن معاصر به دلیل بروز جنگ های متعدد ، سرویس های جاسوسی بر فعالیت های خود افزودند . در حین مبارزه های اطلاعاتی مابین سرویس های جاسوسی ، شگفت ترین ماجراها خلق شد . جنگ جهانی اول در زمینه جاسوسی مشحون از ماجراهای شگفت انگیزاست. در این جنگ، سرویس های اطلاعاتی غربی به اوج کارآمدی خود رسیدند. در جنگ جهانی دوم نیز، سرویس های جاسوسی بسیار قدرتمندتر و پیشرفته تر از گذشته نمایان شدند. در دوران اخیر، جاسوس ها به قلمرو اقدامات سیاسی و عرصه دیپلماسی، اقتصادی و تکنولوژی گام نهاده اند. هنگامی که یک دولت بر آن می شود تا عملی غیر قانونی را در خارج از کشورش برای تامین و یا حفظ منافع خویش اجرا کند طبیعتا دست یاری به سوی سازمان های جاسوسی دراز می کند تا این اقدام به صورت پنهانی انجام شود. سرویس های اطلاعاتی برای رسیدن به اهداف خود از تمام گروهها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده می کنند اما در این میان نقش نخبگان تحصیلکرده برجسته تر از سایر طبقات اجتماعی می باشد. سازمان های جاسوسی بیش از هر چیز در صدد شکار "جاسوسان مقیم " یعنی افرادی که در داخل یا پیرامون اهداف مورد نظر آنها قرار دارند بر می آیند. از این رو همیشه در صدد شناسایی و شکار سوژه جهت دستیابی به اهداف و برنامه های ترسیم شده خود می باشند . سیستم های اطلاعاتی و جاسوسی، در ابتدای هزاره سوم میلادی درصدد اطلاع از همه چیز در هر زمان و هر مکان و تحت هر شرایط است.توانایی جمع آوری اطلاعات فرهنگی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و امنیتی ، جزئی از قدرت ملی هر کشوری شناخته می شود و از پایه های اساسی امنیت ملی هر کشوری به شمار می آید.

جاسوسی به افراد زیرک و با جرأت نیاز دارد که توانایی ریسک پذیری بالایی داشته باشند. جاسوس به دست مأمورین اطلاعاتی آموزش می بیند تا برای انجام کاری به خارج از مرزها اعزام گردد، درحالی که مأمور اطلاعاتی در دفتر کار خود می نشیند و منتظر می ماند تا با وسایلی که در اختیار جاسوس گذاشته شده و اطلاعات رسیده از او به جمعبندی مفهومی و محتوایی برسد.

· چرخه اطلاعات

درمباحث امنیتی، کار اطلاعاتی سه جزء دارد:

۱ . جمع آوری اطلاعات (اعم از آشکار و پنهان)

۲ . تجزیه و تحلیل اطلاعات

٣. توزیع اطلاعات (انتشار اطلاعات)

در یک سازمان مدرن امنیتی جزء دوم است که اهمیت دارد.و اگر در یک سازمان امنیتی تجزیه و تحلیل اطلاعات و پردازش این اطلاعات دچار نقصان گردد ، جمع آوری گسترده اطلاعات نه تنها برای سازمان مفید نخواهد بود بلکه باعث پیدایش پدیده ای به نام" آوار اطلاعاتی" خواهد گردیدکه سازمان مزبور را فلج خواهد کرد. در همین راستا بایداولاٌ اطلاعات بصورت مشخص و حساب شده جمع آوری گردد و در زمینه تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز باید با استفاده از افراد مجرب از مشاوره های نخبگان سیاسی و اجتماعی و تحلیل گران مشرف به موضوعات متلابه استفاده بهینه نمود .

سازمان اطلاعاتی با شکار جاسوس از میان نخبگانی که هماهنگی کامل با جهانبینی خود دارند سعی می کند راهبرد های سیاسی و امنیتی خود را بصورت جهت دار به سر مزل مقصود برساند ضمن اینکه برخورد کشور جاسوس پذیر ، با جاسوس متفکر و پر آوازه وبه اصطلاح نخبه به مانند سایر جاسوسان نمی باشد و برخورد با چنین جاسوسانی هزینه های سیاسی و تبعات تبلیغاتی زیادی را برای کشور مورد هدف خواهد داشت.

· انگیزه جاسوسان

انگیزه جاسوسان برای ارتکاب این جرم متعدد است ،برخی مزدور هستند و به انگیزه های مالی و از روی حرص و آز دست به ارتکاب این جرم می زنند که شاید بیشتر تعداد جاسوسان را این افراد تشکیل دهند.

انگیزه دیگر جاسوسان برای ارتکاب این جرم به دلایل عقیدتی و ایدئولوژیک بر می گردد ، یعنی این که جاسوس خود را از لحاظ فکری و عقیدتی به کشور دیگری غیر از کشور محل تولد یا اقامت خود وابسته می داند و در نتیجه برای آن کشور جاسوسی می کند. جاسوسیهای حزب توده در ایران به نفع بلوک شرق سابق ، از جمله ، به این وابستگی فکری به اردوگاه شرق و طرز فکر مارکسیستی اعضای این حزب بر می گردد .

در مواردی دلیل مبادرت به جاسوسی گرفتار شدن در جریانات جنسی است . ( کا . گ . ب ) در این موارد مشهور بود که دختران زیبایی را بر سر راه ماموران خارجی که به اطلاعات آنان نیاز داشت قرار می داد و این دختران با برقراری رابطه با اشخاص مذکور اطلاعاتی را از آنها بدست می آوردند.

در برخی از مواقع این زنان هنگام روابط و مراودات جنسی ، عکسهای نامناسبی را به طور محرمانه از فرد مورد نظر گرفته و در اختیار سازمان جاسوسی متبوع خود قرار می دهندوسازمان مذکور نیز با در دست داشتن این عکسها به عنوان برگ برنده ، شخص مربوطه را مجبور به همکاری می کند. گاهی جاسوسی ناشی از فریب خوردن جاسوس است ، یعنی این که وی تصور می کند برای یک سازمان و یک کشور کار می کند در حالی که در واقع از اطلاعات او برای سازمان و کشور دیگری استفاده می شود. برخی از جاسوسان بطور علنی مثلاً با انتشار نشریه و کتاب ، اطلاعاتی را دراختیار بیگانگان قرار می دهند. این افراد معمولاً از سیستم خود ناراضی اند ولی برخلاف جاسوسان ایدئولوژیک ، لزوماً علاقه ای به سیستم خاص دیگری هم ندارند.

از آنجایی که فرستادن یک جاسوس رسمی درکشوری دیگر محتاج صرف هزینه های گزاف و شامل خطرات احتمالی می باشد در برخی موارد سرویس های جاسوسی سعی می کنند از جاسوسانی استفاده نمایند که از ماهیت کار و فعالیت خود خبر نداشته باشند و یا از اهمیت این فعالیت اطلاع کافی نداشته باشند.

باید اذعان نمود بسیاری از نخبگان و دانشگاهیانی که در سودای کسب علم بورسیه نهادهای شبه دولتی کشورهای بیگانه می شوند شاید حتی هرگز متوجه این موضوع نگردند که تحلیل هاوتحقیق ها و فعالیت های انها تا چه حد می تواند برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کشور بورس کنند مفید باشد و اصولا سرویس جاسوسی کشور منتفع از ارائه یک تحقیق دانشگاهی به دنبال چه چیز می باشد و باید این تحقیق ها را در راستای یک پازل در نظر گرفت که با جمع نمودن حلقه های این پازل( نیروهای شبکه) می توان نتیجه مطلوب را کسب نمود.

البته ناگفته نماند که مامور اطلاعاتی می تواند به این فکر کند که برای محقق شدن اهداف دولت و کشورش یک کار مهم و فداکارانه انجام می دهد ، اما شخص یا گروهی که برای یک کشور بیگانه جاسوسی می کند ، همواره با یک حس حقارت آمیز دست به گریبان است . (11) (12) (13)

· نقش گسترده جاسوسان آکادمیک در توزیع اطلاعات

اولین بار آلوین تافلر (Toffler) تغییرات جوامع بشری را به سه موج کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی تقسیم نمود .

پس از موج فناوری اطلاعات که باعث شد اطلاعات در دست همگان قرار بگیرد، دیگر نمی‌توان برتری اطلاعاتی را صرفاً داشتن اطلاعات دانست بلکه بشر به دنبال کسب دانش از اطلاعات است بطوری که ارزش‌ها و سرمایه‌ها به سمت کسب دانش سوق‌یافته و فرایند تبدیل اطلاعات به دانش، به عنوان یک ارزش اصلی محسوب می‌شود. در عصر حاضر شاهد آن هستیم که جوامع پیشرفته در حال استقرار سیستم‌های اطلاعاتی هستند و هر روز سرعت تبادل اطلاعات بیشتر و بیشتر می‌شود. این فرایند باعث شده است تا زیرساخت‌های اساسی بر اساس فناوری اطلاعات در این جوامع شکل بگیرد. همانطور که در جوامع کشاورزی، زمین و در جوامع صنعتی، کارخانه، بستر فعالیت بودند در جوامع اطلاعاتی سیستم‌های اطلاعاتی، زیرساخت‌های اساسی محسوب می‌شوند. سیستم‌های اطلاعاتی سیستم‌هایی هستند که داده‌ها را پردازش کرده و به اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری تبدیل می‌کنند.

در نتیجه برتری اطلاعاتی را می‌توان در قدرت پردازش اطلاعات و تولید راهبرد و دانش مبتنی بر اطلاعات ، دانست .

جاسوسان آکادمیک در این فرایند به مثابه فرماندهان در صحنه ای هستند که در جبهه نبرد اقدام به هدایت خط اتش برای نابودی دشمن خود و دشمن جهن بینی خو اقدامات موثری را انجام می دهند.

· هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان)

بعد از عنوان مقدمه ای طولانی می توان اینگونه ادعا نمود که ، هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان) می تواند موارد ذیل باشد.

2- ایجاد تغییر در ماهیت اسلامی حکومت ایران

3- پیشبرد اهداف سیاسی و تجاری و نظامی ، کشور آلمان و همپیمانان سیاسی و امنیتی کشور آلمان با استفاده از مدیران آینده

4- ضربه زدن به اهداف جمهوری اسلامی با استفاده از تحلیل ها و پژوهشهای نخبگان و تحصیل کردگان مقیم ایران ( در راستای اهداف کوتاه مدت )

5- تربت نیروی مناسب و هماهنگ با اهداف بلوک غرب برای استفاده در روز مبادا

6- شناسایی و شکار سوژه های مناسب برای جاسوسی

7- ایجاد شبکه ای از دوستداران بلوک غرب که منافع کوتاه مدت و بلند مدت بلوک غرب را تامین می نمایند.

نتیجه گیری

1- یکی از دلایل کمتر مهم بودن قبح چنین بورسهایی شاید به دلیل سبقه تاریخی و استعماری کشورهایی همچون انگلستان و آمریکا باشد شاید اگر انگلستان و آمریکا در ایران چنین موسساتی راه می انداختند در اندک زمانی مجبور به تعطیلی این مراکز میشدند در صورتی که کشوری همچون آلمان در این خصوص کمتر مورد توجه بوده و پس زمینه کمتری در خصوص ماهیت استعماریش وجود دارد .

2- سازمان اطلاعات و امنیت آلمان BND همانند سایر همپیمانان غربی خود در جستجوی راهکارهای «فروپاشی ایدئولوژیک» در جامعه ایران و براندازی نظام مبتنی بر اسلام عدالت محور است. وهمکنون نیز موضوع مذکور را با محوریت حقوق بشر و آزادی های سیاسی و مذهبی در جامعه ایران پیگیری می کند. می توان اینگونه ادعا نمود که سفارت آلمان در تهران همکنون جور لانه جاسوسی آمریکا در تهران می کشد و BND به نیابت از سایر سازمانهای جاسوسی بلوک غرب فعالیت های گسترده و آشکاری را علیه انقلاب اسلامی ایران پیگیری می کندو فعالان ضد انقلاب در تهران نیز پشتیبانی همچون سفارت آلمان در تهران دارند.

3- به طور قطع، مسئولان سیاسی و دیپلماتیک کشور از خطرات این قبیل اقدامات در همه جای جهان آگاهند، و ادامه فعالیت چنین موسسات در کشور مقوله دیگری است که باید بیشتر به آن توجه کرد.

منابع :

1- http://ic.daad.de/tehran/index_fa.html

2- http://www.fakouhi.com/node/1673

3-http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,2376490,00.html

4- http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3772736,00.html

5- http://cairo.daad.snoopmedia.com/fa/43.htm

6- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/06/Studieren__in__Deutschland/Studieren__in__Deutschland.html

7- http://www.dw3d.de/dw/article/0,2144,2387064,00.html

8- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/Startseite.html

9- روابط ایران و آلمان در پیج و خم تاریخ : http://rezaspaces.blogspot.com/2005/07/blog-post_12.html

10- ناتوی فرهنگی و رابطه آن با آموزش جامعه : http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=20980

11- جرم جاسوسی - دکتر حسین میر محمد صادقی: http://www.ghavanin.ir/PaperDetail.asp?id=137

12- روایت خسرو معتضد از جاسوسی در ایران : http://iraneconomist.com/content/view/12712/2/

13- جاسوسی منافقین : http://www.irandidban.com/master.asp?ID=02556

زایش نسل جدیدی از جهادی ها در عراق

 

مبارزینی هرچه تندروتر

نوشته Vicken CHETERIAN

دسامبر ٢٠٠٨ لوموند دیپلماتیک

هزاران جنگجوی اسلامگرا که زمانی برای جنگ با آمریکا به عراق رفته بودند، امروز در سراسر خاورمیانه و اروپا و آسیای مرکزی پراکنده شده اند. در رسانه های عرب زبان این افراد را «از عراق برگشته ها» می خوانند. این نسل جدید جهادگراها که عموماً جوان و فاقد سابقه ی سیاسی هستند، امروز با ایدئولوژی جدید و تندروانه یی به میهن خود و یا کشور های دیگر باز می گردند که در شرایط طاقت فرسای جنگ عراق آبدیده شده است. سرزمین هائی که در آنها اغلب فضای سیاسی کاملا خالی است.

ترسیم سیمای این نسل جهادی کار آسانی نیست. در تابستان گذشته در ده «مجدالانجار» واقع در «دره ی بقاع» لبنان با یکی از این افراد آشنایی پیدا کردم که خود را به نام ابوطلحه معرفی می کرد. ملاقات در شرایط حساسی صورت می گرفت چرا که چند روز قبل نیرو های امنیتی موفق به کشف یک سلول وابسته به القاعده در «بَرّ الیاس» شده و شماری «از عراق برگشته ها» را دستگیر کرده بودند. ابوطلحه قبل از هرچیز روشن کرد که:«من به این جهت حاضر به ملاقات با شما شده ام که حرف های ما به گوش خوانندگان تان برسد.» او بعد توضیح داد که چگونه پس از تهاجم نظامی آمریکا به عراق، به ندای ابومصعب الزرقاوی در مبارزه با اشغالگران پاسخ مثبت داده است. البته او اولین کسی از این روستا نبود که داوطلب رفتن به عراق و مبارزه می شد. او شش ماه پس از اینکه برای افرادی که در کار بسیج داوطلبان به عراق بودند، نسبت به پیوستن به جهاد اظهار علاقه کرده بود پیامی دریافت کرد و از او درخواست شد که به گروهی بپیوندد که در آستانه ی سفر به عراق بود. به نظر وی، ابوطلحه داشت « هویت او را شناسائی و پایمردی و توان رو در رویی اش با مشکلات راه» می آزمود. او با محمل تجارت خرما، همراه با چهار نفر دیگر به سوریه رفت و یک قاچاقچی با آنها قرار گذاشت که در ازای ۳۰۰ دلار آنها را از قامِشلی ِ سوریه به بغداد برساند. اما نیروهای امنیتی سوریه سر بزنگاه روستا را محاصره کردند و گروه آنها مجبور شد به کویر بزند و پس از روزها سرگردانی، زمانی به بغداد برسد که دیگر فرصت ملاقات با رابط از دست رفته بود. گروه آنها پس از چند روز این در و آن در زدن بالاخره موفق به ملاقات با «ابو انس شامی» یکی از معاونین الزرقاوی شد. ابو انس و الزرقاوی بعدها در عملیات نظامی کشته شدند.

ابوطلحه و تعدادی از داوطلبانی که از کشور های مختلف عربی آمده بودند، مدت یکماه در خانه هایی در بغداد و فلوجه در انتظار نوبت خود برای انجام عملیات انتحاری به سر بردند. اما تعداد کاندیداها زیاد و امکانات کار محدود بود. ابوطلحه پس از یک ماه به لبنان بازگردانده شد و از او تعهد گرفته شد که افکار القاعده را تبلیغ کند و برای آنها کمک مالی بفرستد. ابوطلحه در طول مصاحبه مرتب از الزرقاوی و شجاعت و بزرگواری او یاد می کرد و می گفت، «از روز شهادت او به این سو هیچکس قادر نبوده است جای خالی او را در رهبری پر کند.» وقتی که از رابطه ی او و القاعده سئوال کردم جواب او این بود که، «القاعده یک ایدئولوژی است نه یک سازمان

شکسته شده از نظر جسمی و روحی

ورود داوطلبان عرب به عراق برای دفاع از رژیم صدام، چندماه پیش از تهاجم ارتش آمریکا در مارس 2003 آغاز شده بود. سقوط سریع رژیم عراق، به نومیدی و سرگردانی این داوطلبان انجامید و بیشتر آنانی که به کشور های خود باز گشتند از نظر جسمی و روحی شکسته شده بودند. جای داوطلبان یاد شده را بزودی موج تازه یی پر کرد که هدفشان اینبار نه دفاع از رژیم بعثی، بلکه مبارزه با نیروهای آمریکایی بود. موج جدید از اسلامیونی متشکل می شد که به ایدئولوژی جهادی-تکفیری(۱) مسلح بودند و از نسل پیشین «افغان-عرب» الهام می گرفتند. تا سال ۲۰۰۶ هزاران نفر از این افراد از عراق خارج شده و به میهن و یا یک کشور سوم باز گشتند.

نسل گذشته و جهادی های معروف به «افغان-عرب»ی که برای جنگ با شوروی ها به افغانستان رفته بودند از حمایت و تشویق برخی دولت های عربی و دولت آمریکا برخوردار بودند اما امروز رابطه ی «از عراق برگشته ها» و دولت ها پیچیدگی خاصی یافته است. برخی از دولت ها آنها را اول تشویق، و بعضی سرکوب می کنند ولی رویهم رفته اکثراً به آنها به دیده ی ترس و بی اعتمادی نگاه می کنند. بیشتر اوقات این گروه ها توسط طرف های مختلف سیاسی به بازی گرفته می شوند. رقم این افراد به هزاران می رسد و از جمله بیش از دو هزار یمنی و دو هزار تونسی و هزار اردنی یافت می شود(۲). «افغان-عرب» ها در دهه ۱۹۸۰ در کشورهای حوزه ی خلیج فارس نمایند گی های نیمه رسمی داشتند و در پروازهای خود به مقصد پاکستان و پایگاه های مجاهدین در آن کشور، از تخفیف های مخصوص برخوردار می شدند. نسل جدید جهادی از چنین امتیازاتی بهره مند نیست. و بر عکس دولت های سوریه و اردن هزاران نفر از جوانان آنها را دستگیر و به کشور های متبوع بازگردانده که به زندانی شدن شان انجامیده است. از این افراد ۹۰۰ نفر در زندانهای تونس و ۴۰۰ نفر در زندان های الجزایر به سر می برند. برخی منابع غیر رسمی تعداد این افراد را در عربستان سعودی حدود ۲۰۰۰، در یمن ۲۰۰۰ و در اردن به حدود ۱۰۰۰ نفر تخمین می زنند(۳). سازمان سَلَفی-الجزایری «الجماعت السلفیه الدعوت و القتال» که از چند سال پیش در حال نزول بود به نام جهاد در عراق دوباره آغاز به عضوگیری کرد و توانست به شاخه القاعده در «مغرب» تبدیل شود .(۴). در مقایسه با «افغان-عرب» ها شمار این مبارزین خیلی بیشتر است. بر اساس یک تخمین، شمار عرب داوطلبانی که در سالهای دهه ۸۰ در افغانستان بر علیه شوروی می جنگیدند بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر بود. اینان در جبهه هایی کسب تجربه می کردند که سرنوشت آن از مدتها پیش مشخص شده بود.

جنبش جهادی تا روزی که آمریکا به عراق حمله کرد عموماً در حاشیه ی ارزش ها و آمال و کشمکش های درونی جهان عرب قرار می گرفت. جنبشی که از «اخوان المسلمین» الهام می گرفت و در سالهای ۱۹۸۰ در افغانستان آبدیده شده بود، در طول سالهای ۱۹۹۰ در بوسنی و تاجیکستان به جهاد خود ادامه داد و در سال ۱۹۹۵ دوازده نفر از آنها به رهبری ابن الخطّاب (نام واقعی او سامر الصوالم و دارای ملیت عربستان سعودی) وارد چچنی شدند. با وجود این، افغانستان و بوسنی و چچنی از نظر جهان اسلامی-عربی چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر نمادین، فرعی و در حاشیه باقی می ماند.

بحث در مورد نقش جنبش جهادی و فاصله گرفتن آنان از درگیری اعراب و اسرائیل و مبارزات اصلی جهان عربی-اسلامی، به دوران اشغال افغانستان توسط شوروی بر می گردد. «عبدالله عزام» رهبر و تئوریسین « افغان-عرب» ها و پیشوای فکری اسامه بن لادن خود اهل فلسطین بود و همیشه در این باره مورد سئوال قرار می گرفت که چرا به جای جهاد در افغانستان در خود سرزمین فلسطین به مبارزه نمی پردازد. «عبدالله اناس»(نام واقعی او بودجما بونوا) یار و داماد او که ساکن لندن است در اینباره توضیح می داد:«بارها در حضور خود من در این مورد از دکتر عزام سئوال شد. جواب او هر بار این بود که، هرچند که فلسطین سرزمین من است اما رژیم های عرب و جنبش های چپ، مبارزه در راه آن را برای ما قدغن ساخته اند. برای ما امکان انتخاب میان جهاد در راه فلسطین و یا در راه افغانستان وجود نداشت. هر زمان که امکان جهاد برای جوانان ما فراهم می شد که بروند به بوسنی، بروند به چچنی، آنها هم به بوسنی و چچنی می رفتند. این برخورد حاصل یک استراتژی و تصمیم قبلی نبود و شرایط خارجی آن را بوجود می آورد

بر سر مسئله ی فلسطین میان ابومصعب الزرقاوی و پیشوای فکری او ابو محمد مقدیسی، اختلاف شدید در گرفته بود. این دو در سال ۱۹۹۹ مشمول بخشودگی و آزادی از زندان های اردن شده بودند. الزرقاوی ابتدا به افغانستان و سپس به عراق رفت اما مقدیسی که متولد نابلُس در فلسطین است معتقد بود که جهادی ها از نظر مبارزاتی باید روی مسئله ی اصلی یعنی رهایی فلسطین متمرکز شوند.

برای درک ذهنیت جهادی ها، لازم است به دو نکته ی دیگر توجه کنیم. اول اینکه سفر به یک سرزمین خارجی برای یک جهادی، به معنای همان «هجرت»ی است که از نظر تاریخی و سیر اسلام و آغاز تقویم آن از اهمیت فراوان برخوردار است. به همین دلیل چنین سفری، از نظر یک جهادی، تجربه یی عرفانی تلقی می شود مشابه آنچه پیغمبر و اصحاب او از سر گذرانده بودند. بسیاری از جهادی ها واژه ی «مهاجر» را به آخر نام جنگی خود اضافه می کنند مانند ابوحمزه مهاجر، جانشین الزرقاوی در عراق. دومین نکته، اعتقاد به اسطوره ی انهدام امپراطوری توسط یک تعداد انگشت شمار جوان مسلح به سلاح های سبک است مانند ارتش اسلام در قرن هفتم که امپراطوری ایران را شکست داد. بسیاری از افغان-عرب ها بر این اعتقادند که مبارزه ی آنها نه تنها به شکست ارتش شوروی انجامیده بلکه باعث فروپاشی کمونیسم نیز شده است. امروز نیز یک افسانه ی قوی مشابه شایع است که، این الزرقاوی و سی نفر از یاران اولیه ی او بوده اند که با به راه انداختن یک مقاومت همه جانبه و پر هزینه باعث شکست پروژه ی آمریکا در عراق و منطقه گشته اند.

گروه الزرقاوی که در حاشیه جنبش افغان-عرب قرار داشت و به جریان غالب جنبش جهادی حاضر مبدل شد. هواداران الزرقاوی، برخلاف گروه هایی مانند القاعده که عموماً از سعودی ها و یمنی ها و مصری ها متشکل می شدند، بیشتر اردنی و سوری و فلسطینی بودند(۵).

الزرقاوی در سفر دوم خود به افغانستان، اردوگاه خود را در هرات و قسمت غربی افغانستان و به دور از پایگاه های مانوس جهادی های عرب (در جلال آباد و قندهار) بنا نهاد. این فرد اردنی هرچند که با بن لادن و ظواهری همکاری هایی می کرد اما گروه خود را «التوحید والجهاد» نام داده بود و به حفظ استقلال خود از القاعده ادامه می داد: هدف او از برنامه ی افغانستان، آماده سازی شبکه ی خود برای بازگشت به اردن بود. او به همین دلیل بود که در ایران و کردستان عراق روابط و خانه های امن مهیا ساخته بود و قبل از حمله ی نظامی آمریکا به عراق، در کردستان مستقر شده بود. و همین امر او را مناسب ترین افراد برای بسیج مبارزین اسلامی در جنگ با نیروهای آمریکایی ساخته بود و او در پر کردن خلاء رهبری رژیم بعثی نقشی اساسی بازی کرد. الزرقاوی در حقیقت جهاد مقدس را از مرزها و حاشیه های جهان اسلامی به بین النهرین یعنی پر منزلت ترین سرزمین اسلامی، پایتخت سلسله عباسی(۷۵۰- ۱۲۵۸ میلادی)، و باشکوه ترین یادگار تمدن اسلامی منتقل ساخته بود.

مقامات نظامی آمریکا دائماً اصرار ورزیدند که همین حضور زرقاوی در عراق را بعنوان سند همکاری رژیم صدام و القاعده به همه بقبولانند اما نهایتاً اقرار کردند که میان الزرقاوی و رژیم صدام حسین هیچ رابطه یی وجود نداشته است. رابطه ی میان الزرقاوی و القاعده پیچیدگی خاصی داشت. الزرقاوی گروه خود را مستقل از بن لادن می دانست و برخی مسایل باعث جدایی این دو گروه از یکدیگر می شد: الزرقاوی از موضع نرم القاعده در قبال برخی کشور های عربی و از جمله عربستان انتقاد می کرد، و از دخالت در اختلافات داخلی افغانستان و جنگیدن در صفوف طالبان خودداری کرد. زرقاوی در عراق یک جنگ تمام عیار علیه شیعیانبه استثنای هواداران مقتدی صدراعلام کرده بود و قتل محمد باقر حکیم در یک عملیات انتحاری، توسط یاسین جراد پدر زن (دوم) الزرقاوی صورت گرفته بود(۶). قابل توجه است که القاعده مسئولیت قتل حکیم را تکذیب کرد که خود به وجود شکاف هایی میان این دو گروه دلالت می نمود. به هر حال الزرقاوی شهرت رهبری مقاومت جهادی ها علیه اشغالگران آمریکایی را برای خود تثبیت کرد و گفته می شود که در اواخر اکتبر ۲۰۰۴ با بن لادن اعلام بیعت کرد.

بر علیه ترسو ها و عوامل بیگانه

بدین ترتیب صفوف ایدئولوژیکی نسل جدید جهادی در مکتبی شکل گرفت که به مراتب افراطی تر از طرز فکر افغان-عرب ها و القاعده یی های بر آمده از آن بود. بعلاوه شرایط جنگ عراق و سرکوب جهادی ها در کشورهای اسلامی و عربی قابل مقایسه با شرایط سالهای ۱۹۸۰ نبود. بدین معنی که آموزش ها و تجربه ی مبارزاتی نسل جدید بسیار سخت تر از گذشته بود و جهان بینی خشن آنان انعکاس همین شرایط بود. در سال ۲۰۰۲ زمانی که الزرقاوی به عراق رسید در اطراف او بیش از تعداد انگشت شماری هوادار یافت نمی شد. دقیقاً به دنبال حمله ی آمریکا به عراق بود که صدها و یا به عبارتی هزاران نفر داوطلب از کشور های عربی و اسلامی به آن کشور سرازیر شدند تا علیه اشغال یک سرزمین اسلامی بدست آمریکا بجنگند. همین ها نسل الزرقاوی به شمار می آیند.

«نسل الزرقاوی» باعث ایجاد شکاف نوینی در جنبش جهادی گشته است. این نسل که تندرو تر و جنگجو تر از گذشته است، شتاب فراوانی در انجام عملیات نظامی نشان می دهد و مبارزه اش بیش از هر چیز بر تاکتیک های ایجاد وحشت استوار است. فعالیت های آنان همانطور که وضعیت یمن نشان می دهد منشاء بی ثباتی های نوع تازه یی شده است.

یمن در پناه دادن به جهادی ها تاریخی طولانی دارد. جنگجویان یمنی در میان افغان-عرب ها مقام برجسته یی داشتند و تعداد آنها را حتی تا ۳۰۰۰ نفر تخمین می زدند(۷). به دنبال عقب نشینی شوروی از افغانستان، از آنجا که بازگشت افغان-عرب ها به کشورهای متبوع خود مسائل زیادی به همراه می آورد، مقامات یمنی نه تنها پذیرای یمنی-افغانی ها، بلکه جهادی های سایر کشور ها نیز شدند. هرچند که یمن شمالی و جنوبی در سال ۱۹۹۰ به یکدیگر ملحق شده بودند اما تناقض های میان علی عبدالله صالح و به اصطلاح «شرکای» سوسیالیست او در جنوب، کاملاً آشکار بود. افغان-عرب ها ابتدا برای ترور رهبران سوسیالیست مورد استفاده قرار گرفتند و بعد در سال ۱۹۹۴ در جریان جنگ داخلی نقش مهمی در سرکوب جدایی طلبان جنوب بازی کردند. یمن سرزمین اجدادی بن لادن نیز محسوب می شود. پدر بن لادن در منطقه ی حضر موت در جنوب شرقی یمن متولد شده و بعدها به عربستان سعودی مهاجرت کرده و از راه بازرگانی به ثروت رسیده بود.

به دنبال حمله ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا، کشور یمن شدیداً زیر فشار قرار گرفت. یمن از نظر مقامات آمریکایی نقش یکی از پایگاه های لجستیکی جهادی ها را بازی می کرد. به گفته ی یکی از کارشناسان شبکه های جهادی در صنعا، «هیچ عملیاتی از سوی القاعده صورت نگرفته بوده است که به نحوی به یمن مربوط نشده باشد: یا پول و اسلحه در آنجا رد و بدل شده، یا یکی از شرکای جرم یمنی بوده، و یا یکی از عوامل آن از این کشور گذر کرده است.» تا مدتها ترس این می رفت که آمریکا به خاک یمن حمله کند. در همین شرایط بود که صالح به واشنگتن پرواز کرد و در راه «جنگ با ترور» قول همکاری داد. در عین حال برخورد مقامات یمنی با جنبش جهادی چند جانبه بود(۸): آنها هرچند که پس از ۱۱ سپتامبر عده ی زیادی از جهادی ها و از جمله سید امام الشریف مصری معروف به دکتر فضل (۹) را دستگیر کردند اما به تحمل سایر جهادی ها ادامه دادند.

مقامات یمنی از جمله پروژه ی گفت و گو با زندانیان فعال جهادی ترتیب دادند. مبتکر این پروژه حمود الهتار قاضی سابق دادگستری و وزیر کنونی وزارت اوقاف یمن بود. او به من گفت:«پروژه ی گفت و گو از اصول سیاست رسمی یمن در جنگ با تروریسم به شمار می آید.» و ادامه داد، «ما دریافته بودیم که پراتیک سازمان های تروریستی بر ایدئولوژی استوار است، و تنها با یک ایده می توان به جنگ یک ایده ی دیگر رفت. توسل به زور در افغانستان و عراق، نتوانست برای آنها صلح و ثبات به همراه بیاورد. بینش القاعده بر دو چیز استوار است: تکفیر رژیم های عرب و جنگ با خارجی ها. ما در گفت و گو های خود با آنها روشن می کنیم که اولا دولت یمن یک دولت قانونی است و دوم اینکه تفاوت های عقیدتی و یا میزان دینداری فرد به خودی خود برای مبارزه کافی نیست.» هدف پروژه ی گفت و گو تصحیح این ذهنیت ها با استناد به مذهب بود.» الهتار می گفت که پروژه ی گفت و گو در اواخر سال ۲۰۰۵ متوقف شد و دلیل آن فشارهای دولتی بود که بکار گرفتن روش های دیگری علیه تروریسم را دنبال می کرد. او اضافه می کرد که این پروسه شامل حال افغان-عرب ها می شد نه از عراق برگشته ها. بزرگترین دستاورد پروژه ی گفت و گو «حفظ آرامش و ثبات» در یمن بود.

با اینهمه اخیراً صداهای اعتراضی فراوانی علیه یمن و سیاست «جنگ با ترور» آن بلند شده است که واشنگتن در صدر همه قرار می گیرد. مقامات آمریکایی از آزادی جمال بَدَوی به شدت خشمگین بودند. این شخص که گفته می شد از طراحان حمله به ناو جنگی کُل است در اکتبر سال ۲۰۰۷ از زندان آزاد شد. هر چند بعداً به زندان بازگردانده شد اما دولت آمریکا هنوز به دنبال استرداد اوست. یکی دیگر از عوامل اختلاف میان این آمریکا و یمن، فرار موفقیت آمیز ۲۳ عضو القاعده از یکی از زندان های مستحکم یمن در فوریه سال ۲۰۰۶ بود که گویا با همکاری نگهبانان زندان صورت گرفته بود. ناصر الوحیشی که گویا «امیر» جدید القاعده در یمن است یکی از همین فراریان بود.

دولت آمریکا یمن را متهم به سهل انگاری در مبارزه با جهادی ها می کند و ناخشنودی خود را از عدم دستگیری اعضای بالای القاعده و مصادره ی اموال آنها نشان داده است. واشنگتن مقامات بالای دولت صنعا را مظنون به همکاری و حمایت از القاعده و جنبش سَلَفی-جهادی می داند. یکی از موارد اختلاف شدید میان امریکا و یمن وضعیت شیخ عبدالمجید زیندانی است. گفته می شود که شیخ عبدالمجید از کسانی بوده است که در دوران جهاد افغانستان روی بن لادن تاثیر گذاشته است. او امروز مدیریت دانشگاه اسلامی الایمان در پایتخت یمن را به عهده دارد و در عین حالی که با مقامات یمنی روابط نزدیک دارد رهبر حزب مخالف «الاصلاح» نیز هست. نام این شیخ هم در لیست افراد مورد درخواست استرداد آمریکاست و هم در لیست اسامی «کمیته ی تحریم القاعده و طالبان» شورای امنیت سازمان ملل. شیخ عبدالمجید با اینهمه از حمایت وسیع اتحادیه قبایل شمال کشور، سَلَفی ها، و مقامات یمنی (به رغم رهبری یک حزب مخالف دولت) برخوردارست.

ناصر البحری (ابوجندل محافظ سابق بن لادن) به دنبال حمله یی که سال گذشته در یمن به توریست های اسپانیائی شده بود مسئولیت آنرا بعهده «نسل جدید»ی گذاشت که از سازمان اصلی بریده است: «استراتژی شیخ اسامه بن لادن این نیست . . . نسل جدید دیگر نسل بن لادن به شمار نمی آید. نسل ابو مصعب الزرقاوی است که با القاعده تفاوت دارد هرچند که نام آن از سوی برخی گروه ها مورد استفاده قرار می گیرد. این ها نسل عراق و جوانانی هستند که برای جهاد به آن کشور رفته اند. این یک نسل بی تجربه است که به بیراهه می رود و در راه های غلطی بسیج شده است. این نسل، قدیمی ها را ترسو و عامل بیگانه و مخالف خود می داند.(۱۰)» سعیدالجمحی کارشناس سیاسی و مولف کتابی درباره ی القاعده(۱۱) نیز بر همین عقیده است: «سر دولت با عناصر القاعده گرم است و از نسل جدید غافل است

گفته می شود که خمپاره اندازی های اخیر به برخی هدف های غربی در صنعا، کار یک گروه جوانتر جهادی است که خود را «کتائب الجُندُ الیَمَن»(۱۲) می خواند. این گروه بر دولت فشار وارد می آورد که اسلامیست ها را از زندان آزاد کرده، به همکاری امنیتی با غرب خاتمه داده، و جهادی هایی را که مایل به رفتن به خارج و به عراق و افغانستان و سومالی هستند آزاد بگذارد، در غیر اینصورت منافع خارجی ها را در یمن مورد هدف قرار خواهد داد. این نسل از شخص الزرقاوی الهام می گیرد نه از نسل گذشته ی القاعده. ظهور این دسته و فعالیت های آنان تهدیدی علیه پیمان پشت پرده میان مقامات یمنی و فعالین القاعده بشمار می آید. این موافقت نامه بطور خلاصه دست القاعده را، در ازای ترک عملیات نظامی در خاک یمن، در تامین نیاز های لُجیستیکی جهادی ها در کشور های دیگر باز می گذارد.

مقامات یمن در دو جبهه احتیاج به حمایت جنبش جهادی دارند. در درجه اول برای مقابله با رشد نارضایتی در جنوب کشور که بخشی از مردم در آنجا حسرت استقلالی را می خورند که با اتحاد کشور در سال ۹۰ ۱۹ پایان یافت. و در درجه دوم برای مقابله با اعتراضات قبایل زیدیه در شمال (از سال ۲۰۰۴ به این سو) .

اگر خلا سیاسی در یمن، لبنان و مناطق دیگر ادامه یابد جوانان جهادی می توانند رهبران سیاسی و مذهبی جدیدی پیدا کنند و شکل های سازمان دهی نوینی بیابند.

 

سرگشتگی مبارزین در لبنان

برای لبنان نیز این تهدید وجود دارد که تبدیل به پایگاه لُجستیکی جهادی ها گردد برای عملیات در یکی از کشورهائی که در آن « جنگ مقدس » جریان دارد(۱) . لبنان نیز مانند یمن، الجزایر، یا افغانستان کشور بی ثباتی به شمار می آید که از میان خاکستر های یک جنگ داخلی طولانی (۱۹۷۵-۱۹۹۰)، اشغال جنوب آن تا سال ۲۰۰۰ توسط اسراییل، و جنگ خونین میان اسراییل و حزب الله در سال ۲۰۰۶ بیرون آمده است. همین اتفاق اخیر بود که لبنان را به مرکز توجه گروه های جهادی تبدیل کرد. در طول جنگ تابستان ۲۰۰۶ جهادی هایی که در گفت و گو های اینترنتی (chat) شرکت می کردند بهت زده قادر به موضعگیری در این باره نبودند: آنها از یکسو شیعیان را خائنینی تلقی می کردند که در عراق با اشغالگران همکاری می کنند و از سوی دیگر شیعیان لبنانی را مبارزانی می دیدند که پیروزمندانه علیه اسراییل ایستاده اند. آنچه بیشتر به سرگشتگی آنها می افزود این احساس بود که مبارزین سُنی مجاز به شرکت در مبارزه یی (با اسراییل) نیستند که رهبری مطلق آن به دست یک حزب با حامیان علوی ِ سوری (۲) و شیعه ی ایرانی است.

چند ماه پس از جنگ ژوئیه ی ۲۰۰۶ بود که اولین جهادی ها بطور علنی در لبنان ظاهر شدند. در نوامبر سال ۲۰۰۶ گروهی به نام «فتح الاسلام» در جریان یک کودتای بدون خونریزی اداره ی اردوگاه نهر البارد نزدیک تریپولی را به دست گرفت. جریان ظهور و سقوط فتح الاسلام، تحولات سیاسی ایدئولوژیک و تهدیدات امنیتی خاورمیانه یی را نشان می دهد که پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا، ثبات خود را از دست داده است.

رهبر فتح الاسلام شخصی به نام شاکر الابسی یکی از کادر های الفتح بود که در سال ۱۹۸۳ از یاسر عرفات جدا شد و سازمان تندرو تر هوادار سوریه را به نام فتح الانتفاضه بنیاد نهاد که توسط ابو موسی و ابو خالد العمله رهبری می شد. الابسی پس از حمله ی آمریکا به عراق به آن کشور رفت و در آنجا به شبکه ی الزرقاوی پیوست و به جرم قتل یک دیپلومات آمریکایی در عمان به اعدام محکوم شد. الابسی به دنبال گرفتن کنترل اردوگاه نهر البارد اعلام کرد: «ما گروهی را بنیاد نهاده ایم متشکل از بهترین جوانان و کسانی که به اسلام و به حق مبارزه برای بازگشت به فلسطین اعتقاد دارند(۳).» الابسی در راه رسیدن به این اهداف از کمک های مالی، اسلحه ای، و داوطلبان جهادی یی که از سایر کشور های عربی می آمدند برخوردار می شد. با اینحال در عرض چند ماه به دلایلی که تاکنون نامعلوم مانده است میان آنان و ارتش لبنان برخورد نظامی پیش آمد. نتیجه ی نبرد های سنگین سه ماهه، خرابی اردوگاه محل سکونت سی هزار فلسطینی و مرگ شماری از سربازان لبنانی و جنگجویان جهادی بود.

دلایل فراوانی هست که نشان می دهد که به رغم برخورد نظامی ارتش و جهادی ها در لبنان در سال گذشته، نه تنها نفوذ آنها کم نشده بلکه افزایش نیز پیدا کرده است. یکی از دلایل این امر به تاریخ طولانی اردوگاه های فلسطینی مربوط است. از اولین سالهای دهه ی ۱۹۹۰ حضور سازمانهای مانوس فلسطینی از نظایر الفتح و جبهه آزادیبخش فلسطین در اردوگاههای لبنان رو به کاهش نهاده و همین امر به نزول شرایط اقتصادی-اجتماعی، خلاء امنیتی، و ظهور انبوهی از گروه های جهادی از جمله جُندالشام و اُثبات الانصار(۴) منجر شده است. دوازده اردوگاه موجود در لبنان بر اساس پیمان ۱۹۶۹ قاهره، خارج از دسترس نیروهای انتظامی قرار دارند. برخورد های میان گروه های جهادی یی که در بخش های شمالی اردوگاه عین الحلوه نزدیک شهر صیدا در جنوب لبنان موضع گرفته اند، اخیراً افزایش یافته و گزارش می رسد که تعداد داوطلبان خارجی در این اردوگاه بیشتر شده است (۵). تحولات اخیری که به دنبال برخورد های ماه مه ۲۰۰۸ لبنان میان طرفداران دولت (عموماً سُنی های هوادار جنبش المستقبل به رهبری حریری) و حزب الله صورت گرفته، اوضاع خطرناکی به دنبال آورده است. این برخوردها باعث تحرک توده های سُنی لبنان شد و پیروزی حزب الله و ورود میلیشیای آنها به محلات سُنی نشین بیروت از یکسو(۶)، و رهبری ناتوان سازمان حریری از سوی دیگر، به ناخشنودی های آنان دامن زد. خلاء ایجاد شده ی کنونی می تواند مورد بهره برداری رهبران سَلَفی و تقویت سازمانی آنها و حتی ارائه ی آلترناتبوی در رهبری منجر شود(۷). رشد بیسابقه ی جریان های جهادی سَلَفی بیش از هرجا در دومین شهر بزرگ لبنان یعنی تریپولی احساس می شد. نفوذ حریری در این شهر سابقه ی چندانی نداشت و این شهر در گذشته (در دهه های ۱۹۸۰ ) توسط یک گروه سَلَفی به رهبری شیخ سعید شعبان و حزب حرکت التوحید الاسلامی اداره شده بود. صفوف سازمانی طرفدار حریری وارد برخورد های میان محله های سُنی و علوی تریپولی نشدند و جوانان سُنی بطور خودجوش به خیابان ها ریختند. چنانچه جریان سیاسی حاضر و خلاء امنیتی در لبنان و یمن و نقاط دیگر تداوم پیدا کند بزودی همین جوانانی که اینگونه به خیابان ها می ریزند رهبران تازه و انگیزه بخشان و سازمان بندی خود را پیدا خواهند کرد.

جنگ با ترور؟

حتی اگر فرض را هم بر این بگذاریم که هدف آمریکا از حمله به عراق واقعاً سرکوب تروریسم گروه های جهادی بوده، و موقتاً از تردید های درست و آنچه که به عکس آن دلالت می کند صرفنظر کنیم، بازهم جنگ آمریکا نتیجه ی معکوس به بار آورده است. این جنگ یک نسل کامل از جوانان عرب را سیاسی و رادیکالیزه کرد و زمینه یی فراهم آورد که هزاران هزار از آنها در سخت ترین شرایط آموزشی تجربه اندوزی کنند. شمار افراد حاضر این جریان قابل مقایسه با افغان-عرب ها و نسل قدیم تر جهادی هایی است که القاعده را در میان خود پرورده بود. برداشت اینان از سیاست در رابطه ی تنگاتنگ با تجربه ی آنان از عراق است و عملیات وحشیانه و خشونت آمیز را نه تنها قابل توجیه بلکه با اهمیت ترین نمود عمل سیاسی تلقی می کنند. وزن یک نسل جوان خشمگین در لبنان و یمن و حتی الجزایر بر شانه ها احساس می شود و ما بزودی مظاهر آن را در سرمقاله ها و اخبار ملاحظه خواهیم کرد.

 

ما همه نادریم


 

برگی از تاریخ

خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه ایران زمین گفتند اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم ؟

نادرشاه گفت اینجا نیامده ایم پی تخت و تاخ ، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید .

هشتصد مزدور اشرف ، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند . نادر رو به آنها کرد و گفت : چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید ؟ ! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید ؟

مزدوری گفت می پنداشتیم همه مردان ایران ، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم.

از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند . " ما همه نادریم "

و به سخن ارد بزرگ :  کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و دلیر می شوند .

اگر خوب گوش هایمان را تیز کنیم فریاد های سربازان ایران را باز هم می شنویم " ما همه نادریم "

آیا می دانستید؟


عجیب و خواندنی

آیامی دانستید فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر میکند.
. آیامی دانستید هر آمریکایی به طور میانگین
۲ کارت اعتباری دارد.

. آیامی دانستید قلب انسان میتواند خون را ۱۰ متر به بیرون پرتاب کند.
. آیامی دانستید متداولترین نام در دنیا محمد است.
. آیامی دانستید زبان قویترین ماهیچه در بدن است.
. آیامی دانستید روز تولد شما حداقل با
۹ میلیون نفر دیگر یکی است.
. آیامی دانستید ستاره دریایی مغز ندارد.
. آیامی دانستید زنان تقریبا
۲ برابر مردان چشمک میزنند.
. آیامی دانستید شما نمیتوانید با حبس کردن نفستان خودکشی کنید.
. آیامی دانستید لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد.
. آیامی دانستید درآمد مایکل جوردن از کمپانی نایک، بیش از درآمد تمام کارکنان این کمپانی در کشور مالزی است.
. آیامی دانستید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه
month هم قافیه نمیشود.
. آیامی دانستید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست میافتند.
. آیامی دانستید گربه ماهی بیش از
۲۷۰۰۰ عضو چشایی دارد.
. آیامی دانستید کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی که میسوزاند فقط
۱.۵ متر حرکت میکند.
. آیامی دانستید صندلی الکتریکی را یک دندانپزشک اختراع کرد.

. آیامی دانستید که خوک ها به دلیل فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان نیستند؟
. آیامی دانستید که فندک قبل از کبریت اختراع شد؟
. آیامی دانستید که سالانه
۴ هزار نفر غیر سیگاری در اثر همنشینی با افراد سیگاری به سرطان ریه مبتلا شده و جان می سپرند؟
. آیامی دانستید که در زیمبابوه از هر
۵ نفر یکی مبتلا به بیماری ایدز است؟
. آیامی دانستید ایران به سی کشور جهان تسهیلات نظامی صادر می کند؟
. آیامی دانستید که هر
۱۳ دقیقه یک کتاب جدید در امریکا منتشر میشود؟
. آیامی دانستید که از جمعیت
۶ میلیاردی جهان ۵/۱ میلیارد نفر از اب اشامیدنی محرومند و ۶/۱ میلیارد نفر به برق دسترسی ندارند.
. آیامی دانستید که سرطان سینه چنانچه در مراحل اولیه باشد حتی با ماموگرافی
نمیتوان پی به وجود ان برد مگر اینکه چند سال از رشد ان گذشته باشد؟ بد نیست
بدانید مصرف لیمو ترش از ابتلا به بیماری سرطان سینه جلوگیری می کند
. آیامی دانستید که در ایران سالانه
۲۸ هزار نفر در حوادث رانندگی جان خود را از
دست می دهند. این امار در جهان یک میلیون دویست هزار نفر میباشد که نود در
صد ان مربوط به کشورهای جهان سوم میباشد.
. آیامی دانستید که مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.
. آیامی دانستید که بیشتر هواپیماها صندلی شماره
۱۳ را ندارند.
. آیامی دانستید که اثر سیب در بیدار نگهداشتن افراددرشب بیشتر از قهوه و کافین
است.
. آیامی دانستید که
۵۵درصدسوانح هوایی در زمان نشستن هواپیماو۳۰درصد در
هنگام برخاستن هواپیما رخ می دهد.
. آیامی دانستید که در تایوان بشقاب های گندمی درست میشودوافراد بعد از خوردن
غذابشقاب هایشان را هم می خورند.
. آیامی دانستید که گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد می باشند و
بزرگتر می شوند.
. آیامی دانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می باشد.
. آیامی دانستید که اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن ان شدند
ایرانیان بودند.
. آیامی دانستید که بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق ترین نقطه ان
به
۴۳۳۰متر میرسد.
. آیامی دانستید که فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتین خون مکیده شده جهت
تخم گذاری استفاده می کند.

. آیامی دانستید که هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است.
. آیامی دانستید مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است.
. آیامی دانستید جمعیت میمونهای هند بالغ بر
۵۰ میلیون است.
. آیامی دانستید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن
۲۲۰۰ انسان در اختیار دارد.
. آیامی دانستید
۳۵۰ هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد.
. آیامی دانستید نوشابه های زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند.
. آیامی دانستید شش چپ، اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید.
. آیامی دانستید تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک میلیارد و در سگهای شکاری،
۴ میلیارد عدد است

. آیامی دانستید رشد کودک در بهار بیشتر است.
. آیامی دانستید حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
. آیامی دانستید در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ (کلسیم) وجود دارد.


. آیامی دانستید هر تکه کاغذ را بیش از
۹ بار نمی توان تا کرد.
. آیامی دانستید وقتی عطسه می کنید قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد.
. آیامی دانستید تنها غذایی که فاسد نمی شود عسل است.
. آیامی دانستید حلزون می تواند سه سال بخوابد.
. آیامی دانستید فیل ها قادر به پریدن نیستند.
. آیامی دانستید شن خیس از شن خشک سبکتر است.
. آیامی دانستید تا زمانی که غذا با بزاق مخلوط نشود، مزه اش احساس نمی گردد.
. آیامی دانستید گاو نر کوررنگ است و فقط به حرکت شنلی که گاوباز در جلوی او تکان می دهد حساس است. دیگر فرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.
. آیامی دانستید قدرت بینایی جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
. آیامی دانستید فقط قورباغه های نر قورقور می کنند.
. آیامی دانستید لایه ی اوزون فقط به اندازه دو سکه ی روی هم ضخامت دارد.
. آیامی دانستید رازی به غیر از الکل کاشف گوگرد هم هست.
. آیامی دانستید قرنیه چشم انسان خون ندارد.

 

خاطره ای خواندنی از نیروی هوایی ارتش


بمباران هدف ، 150 دقیقه پس از مصاحبه صدام

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

چند ماهی بیشتر از جنگ نگذشته بود. در این مدت خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران امان دشمن بعثی را بریده بودند. آنها مرتب مواضع نظامی و اقتصادی عراق را بمباران می کردند .

در این زمان ما در پایگاه ششم شکاری بوشهر بودیم. یکی از روزها یکی از خلبانان شجاع کشورمان به قصد بمباران پالایشگاه بصره به پرواز درآمده بود، ولی در راه بازگشت مورد اصابت دو تیر موشک زمین به هوای سام 3 و سام 6 قرار گرفته و در خاک عراق سقوط کرده بود.

همگی نگران حال او بودیم و به هر دری می زدیم تا از او خبری کسب کنیم. مشغول دیدن برنامه های تلویزیون بودیم که یکی از خلبانان پیشنهاد کرد تلویزیون عراق را بگیریم شاید بتوانیم خبری کسب کنیم. درست می گفت. در این گونه موارد رسانه های خبری عراق که منتظر چنین اتفاقاتی بودند، با راه انداختن جار و جنجال تبلیغاتی و برگزار کردن کردن کنفرانس های مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی، تلاش می کردند از به اصطلاح قدرت هوایی خود بگویند و با انجام این کار موجبات تضعیف روحیه خلبانان را فراهم کنند.

مشغول دیدن کانال های تلویزیون عراق شدیم

ساعت 11 صبح بود که به اتفاق چند تن از دوستان از جمله شهیدان یاسینی و دوران به عنوان خلبان آماده نشسته بودیم و شروع به گرفتن تلویزیون عراق کردیم. تصویر صدام را دیدیم که در یک مصاحبه مطبوعاتی سخن می گفت.

یکی از خبرنگاران خارجی از او سوال کرد:
-
آقای رئیس جمهور، با توجه به این که خلبانان ایرانی به گونه ای نه چندان مشکل بیشتر نقاط خاک عراق را مورد حمله قرار می دهند، شما چگونه از منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق دفاع می کنید؟

صدام که از طریق مترجم عرب زبان خود متوجه این سوال شد زیاد خوشش نیامد. چهره اش خشمگین شد و مطالبی را به عربی گفت که مترجمش این گونه آن را ترجمه کرد :

-
ما به یاری کشورهای دوست و حامی خود به تازگی چنان دژمستحکمی از پدافند هوایی در اطراف شهرها و منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق برپا کرده ایم که فرمانده پدافند ما اعلام کرده چنانچه هر خلبانی بتواند با موفقیت به شعاع 50 مایلی رینگ های پدافندی این نیروگاه ها برسد، حقوق یک سال خود را به عنوان جایزه به او خواهد داد.

به پیشنهاد یاسینی آماده حمله شدیم

در حین مصاحبه، به چهره رضا یاسینی و عباس دوران نگاه می کردم. برق غیرت را در چشمان این عزیزان دیدم. لحظه پس از پایان مصاحبه علیرضا یاسینی رو به عباس دوران گفت:
-
عباس حاضری بریم روی صدام رو کم کنیم؟
که عباس پاسخ داد:
-
یاعلی بریم.
من هم با آنها راهی شدم. بلافاصله مجوز را از معاونت عملیات پایگاه گرفتیم و عباس دوران به عنوان لیدر انتخاب شد و شروع به تشریح پرواز نمود. بلافاصله بعد از پایان بریفینگ به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن تجهیزات دو فروند فانتوم مسلح آماده پرواز شدیم. با کسب اجازه از برج مراقبت به پرواز درآمدیم. هدف نیروگاه برق بصره بود. با ارتفاع کم و سرعت بالا از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدیم.

هدف را به شدت بمباران کردیم

در فاصله چندین مایلی از نیروگاه، پدافندها شروع به شلیک کردند. انواع توپ های ضدهوایی به سمت ما شلیک می کردند و از هر طرف موشکی به سمت مان می آمد. دوران و یاسینی با مهارت تمام این موانع را یکی پس دیگری پشت سر گذاشتند.
ساعت یک و نیم بعدازظهر روی هدف رسیدیم و با رسیدن به هدف در ارتفاع پایین آن را بمباران کردیم و با گردش های بجا، ضمن کوبیدن کامل هدف به سمت مرز حرکت کردیم. هواپیما که سبک تر هم شده بود، به سرعت به سمت مرز می آمدیم. خساراتی که به آن جا زده بودیم، به حدی بود که می خواستند هر طور شده ما را بزنند که با مهارت خلبانان موفق نشدند و توانستیم سالم به زمین بشینیم.

جایزه خلبانان ایرانی را بدهید!

غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:
-
من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد. اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار نایاب و گران شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
-
البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

به فاصله دو و نیم ساعت از مصاحبه

مصاحبه صدام حسین ساعت 11 صبح بود که ما دو ساعت و نیم بعد آن جا را بمباران کردیم. پس از چند روز از این واقعه، صدام حسین فرمانده پدافند هوایی عراق را به دلیل بی کفایتی برکنار و زندانی کرد.

سایت جامع دفاع مقدس

آینده ارتش آمریکا/محمد باقر نبوی


هفت سال از یازده سپتامبر گذشته است و هم اکنون ارتش آمریکا در بحران به سر می برد. ارتش ایالات متحده بالاخص نیروی زمینی آن زیر فشار جنگ در عراق و افغانستان است و از سویی جذب نیروی انسانی جدید و جایگزینی تجهیرات نظامی مستقر در  این کشورها با مشکلاتی روبرو است.

ارتش آمریکا، که بخش اصلی عملیات ها را در خاور میانه اجرا می کند، اعلام کرده است که در صورت بروز درگیری بیشتر، ارتش از لحاظ امکانات، تجهیزات، و نیروی انسانی جوابگو نخواهد بود. نیروی دریایی نیز اعلام داشته که در صورت بروز درگیری، دچار همین کمبود ها است و آمادگی لازم را نخواهد داشت. حتی نیروی هوایی و ناوگان ایالت متحده که فعالیت کمتری از نیروی زمینی داشته است امکان دارد همانقدر که در روزهای اوج درگیری در ویتنام آسیب دیده بود، دچار آسیب شود. این همه در مقابل کمبود بودجه های احتمالی که با آن روبرو هستند باعث می شوند تجهیزات از این هم ضعیف تر شوند.

این نوشته جست و جویی است پیرامون زمان و چگونگی خروج نیرو های آمریکا از این جنگ ها و در ضمن توجه ویژه ای نیز به موقعیت و شرایط ارتش هنگام بازگشت شده است. با احتساب هزینه های مالی- انسانی مدیران بخش های مختلف، پروژه های مدرن نظامی خود را از مسیر خود خارج شده خواهند یافت. سوال مهم در این جا این است که این هزینه ها ومخارج چگونه تامین شوند تا به نوعی گویای چشم انداز ها و سیاست های ایالات متحده در مقابل تهدیدها باشند.

ارتش آمریکا

ارتش آمریکا از هر نظر بیشترین غرامت را در جنگ های افغانستان و عراق می پردازد. طبق آمار منتشره، در سپتامبر 2007 تعداد 122 هزار نیروی آمریکایی در عراق حضور داشتند و 18 هزار نیروی آمریکایی دیگر در کنار نیروهای ناتو در افغانستان خدمت می کردند.

پس از 11 سپتامبر 2001 تاکنون، حدود 1.4 میلیون پرسنل فعال و ذخیره در عملیات های ارتش آمریکا در عراق و افغانستان شرکت کرده اند. در آوریل 2007 پنتاگون فشار بیشتری به ارتش وارد کرد تا دوره خدمت نظام از 12 ماه به 15 ماه افزایش دهد. این طرح از طرف وزیر دفاع رابرت گیتز، تحت عنوان مدیریت محتاطانه ارائه شد تا از موج فزاینده سربازانی که تمایلی برای تمدید مدت خدمت خود نداشتند کاسته شود. طرح مذکور برای اندازه گیری توان رزمی سرویس ها و همچنین افزودن تعداد 65 هزار سرباز تا بهار سال 2010 و طولانی کردن زمان استقرار نیرو ها از یک سال به دوسال برنامه ریزی شده بود.ارتش همچنین برای افسران جوان جایزه نقدی نیز پیشنهاد نمود تا در یونیفرم نظامی خود بمانند. سلامت سربازانی که به خانه باز می گردند نیز به یکی از نگرانی های دراز مدت بدل شده است. دفتر بودجه و برنامه کنگره اعلام کرده است نزدیک 35 هزار سرباز در سال 2001 طی عملیات های مختلف زخمی شده اند و هزینه ی نگهداری و بازگرداندن سلامت آنها طی دهه ی آتی به 9 میلیارد دلار می رسد. مسئله ی پرسنل و نیروی نظامی تنها مسئله درد سر ساز ارتش نیست. در سال 2006 مرکز برنامه ریزی انیستیتو لکسینگتون گزارشی منتشر کرد که در آن به بررسی اوضاع وخیم تجهیزات مستقر در عراق در اثر کارکرد بیش از حد و شرایط نامساعد آب و هوایی پرداخته شده بود. طبق این گزارش بروز شرایط مذکور از آمادگی و توانایی عملیاتی نیروها به شکل قابل ملاحظه کاسته بود. بعنوان مثال تانک های آبرهام ام یک، 6 بار بیشتر از زمان صلح مورد استفاده قرار گرفته بودند . این در حالی است که کامیون ها تقریباً ده برابر بیشتر از میزان پیش بینی شده کار کرده بودند. این در حالی است که ارتش حدود 13 و نیم میلیارد دلار را برای تعمیرات ادوات نظامی کارکرده خود تخمین زده است.

بمنظور پاسخگویی به نیازهای بلند مدت خود، ارتش آمریکا در ساختار سازمانی خود تغییراتی ایجاد کرده است. این اقدام به ارتش آمریکا امکان داده است با تشکیل دسته های نظامی کوچک، در عملیات نظامی با انعطاف بیشتری عمل کند. با این حال پرسش برخی کارشناسان آن است، آیا تغییرات مذکور از قدرت عمل ارتش آمریکا در عملیات ها نخواهد کاست؟

نیروی دریایی

فشار ناشی از کمبود پرسنل و تجهیزات نیروی دریایی آمریکا را نیز بی نصیب نگذاشته است. در آگوست 2006، مرکز پیشرفت آمریکا (CAP) و انیستیتو لکسینگتون گزارش دادند نیروی دریایی هم مانند ارتش به سوی بحران پیش می رود که می تواند برای عملیات های نظامی آینده خطر ساز باشد. نیمی از سرویس های نظامی و عملیاتی ارتش به عراق اعزام شده اند، در حالی که بیشتر آنها مصدوم یا در جریان عملیات در عراق دچار جراحت شده اند. .

40% از تجهیزات نیروی دریایی آمریکا اروپا قرار دارد. از این میان بیشتر تجهیزات ترابری و مهمات جنگی وضعیت چندان مساعدی نداشته و انتظار نمی رود در صورت وقوع شرایط جنگی جدید پاسخگوی نیازهای عملیات جنگی باشد. برخی از مقامات رسمی ارتش با اذعان به کمبودهای تجهیزاتی آنرا بخشی از "چرخه مرگ" نامیده اند که استراتژی های ذخیره تجهیزات و مهمات را تهدید می کند. جایگزینی و تعمیر 17 میلیارد دلار هزینه داشته و هرچه به جلو پیش می رویم نیروی دریایی شرایط خوبی را تجربه نمی کند.

در حال حاضر 25 هزار سرباز در عراق حضور دارند. نیروی دریایی نیز مانند ارتش در حال برنامه ریزی برای اضافه کردن پرسنل و کاهش زمان میان استقرارها در آینده است. همه اینها در حالی است که نیروی دریایی زیادی در افغانستان وجود ندارد.

ناوگان آمریکا

پس از حادثه 11 سپتامبر نقش ناوگان آمریکا در سایه ی نیروی دریایی و ارتش کمرنگ تر بوده است. از زمان انجام اولین حمله موشکی در جنگ عراق ، ناوگان آمریکا از طریق کمک های پزشکی و حمایت زیربنایی به یگان های نیروی دریایی در جنگ شرکت کرده است. از این حمایت ها همچین می توان به نگهبانی و محافظت از اموال آمریکا و اعزام گروه هایی از ملوانان برجسته جهت یافتن تروریست ها در سطح جهان توسط نیروی ناوگان اشاره نمود. در سال 2007 حدود 17 هزار نفر از ملوانان نیروی ناوگان آمریکا در منطقه برای پشتیبانی عملیاتی در عراق و افغانستان حضور داشتند.

ناوگان آمریکا برای آنکه بتواند برای طولانی مدت دوام بیاورد نیازمند آن است توانایی خود را در جنگ های جهانی باز تعریف کند. در هر حال باید گفت افزایش سرسام آور هزینه ها مشکلات عدیده ای را موجب شده است.

نیروی هوایی

علاوه بر آنچه پیرامون مشکلات نیروی دریایی و ارتش آمریکا برشمردیم نیروی هوایی نیز با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم می کند. از سال 1991 هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا وظیفه گشت زنی در مناطق پرواز ممنوع عراق را بر عهده داشته اند. این در حالی است که اکنون وظایف این در مقایسه با گذشته دو چندان شده و در حال حاضر نیروی هوایی وظیفه پشتیبانی از نیروهای زمینی پشتیبانی نیروی دریایی و موارد بسیار دیگری را در عراق بر عهده دارد.

از ابتدای سال 2007 نیروی هوایی 30 هزار تن از نیروهای خود را در نقاط اصلی عملیاتی آمریکا شامل عراق و افغانستان مستقر کرده است.

در حال حاضر نیز جنگ آمریکا برای نیروی هوایی شامل از دست دادن خلبان ها و تجهیزات و تلفات سنگین می شود. بر اساس گزارش وضعیت نیروی هوایی آمریکا در سال 2007 تعداد 60 هزار هواپیمای جنگی آمریکایی مستعمل، زیر فشار جنگ بوده و این در حالی است که عمرشان رو به پایان است. مثلاً عمر متوسط بمب افکن ها مورد استفاده بیش از 30 سال است. در نتیجه توانایی این سرویس برای انجام عملیات های آینده یک سؤال اساسی خواهد بود.

پیشرفت کندی که در هواپیماهای تازه نیروی هوایی وجود دارد این ناامیدی را بیشتر می کند. به عنوان مثال، تست هواپیمای "F-35 Joint Strike Fighter" که به نیروهای جنگنده ملحق شده به خاطر اشکال الکتریکی به تعویق افتاد یا مثلا کارشناسان، F-22 Raptor را که یکی دیگر از هواپیماهای ضد رادار است، سنگین و تنبل ارزیابی نموده اند.

آینده جنگ

احتمال اینکه پنتاگون ممکن است وارد چه نوع جنگهای دیگری شود بسیار متنوع است. در حال حاضر تمرکز اصلی روی جنگهای کوچک یا همان ضد-شوروشی است. این را می توان چهارمین نسل از جنگهایی در نظر گرفت که ورای خط و ستون اسلحه ها و توپخانه و تانک ها و هواپیما ها، نیاز به حضور سربازان فراوان درمقابل توده کوچکی از جنگنده ها دارند. وزیر دفاع در جایی گفته بود که رویای آینده ای را دارد که جنگ های غیر متعارف مدل پایدار جنگهای امروزی باشند.

هنوز هم بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند که ایالات متحده به حیطه ی عمل قابل درکی نیاز دارد تا بتواند خواستگاه خود را معلوم نماید. بعضی نیز نگران بازگشت دوباره ی پنتاگون به جنگ نظامی پس از جنگ در عراق و افغانستان هستند، مانند آنچه که در ویتنام رخ داد.

دریادار مایکل مولن، رئیس ستاد مشترک نیروها، نگرانی دیگری دارد. او نگران این است که تمرکز بر جنگ عراق ممکن است منجر به انصراف مردم و ملت آمریکا از اینکه آمریکا مسئولیهای جهانی دارد شود. اما بحث در مورد ارتش همچنان ادامه دارد. گیتز نیز معتقد است که ارتش می بایست توانایی هایش را برای حفظ ارتش های دیگر کشور ها افزایش داده و آماده ی بازسازی ساختارهایش و جذب کمک های مردمی باشد. این نگاه، در واقع تلاش های رونالد رامسفلد را که به دنبال ساخت ارتشی کوچک با یگان های فنی بود (بدون دخالت در فرایند ملت سازی) به چالش می کشد.

پرداخت و تامین هزینه

ورای بحث هایی از قبیل آمادگی دفاعی و تمرکز بر جنگ، نزاع بودجه ای بزرگ در حال نمودار شدن است.

برنامه ریزان ارتش رویای جهانی را در سر می پرورانند که مملو از جنگ باشد جایی که حضور نظامی کاملاً حیاتی است. ادعای ارتش این است که بیش از اینها استحقاق بودجه را دارد. از سوی دیگر نیروی دریایی و هوایی امید دارند که به جنگ های قدیمی جهانی بازگردند که در آن کشورهایی مانند جمهوری خلق چین و روسیه خطر جدی امنیت ملی بودند. استیون مکسپاک کریک تحلیل گر مسائل دفاعی در مرکز ارزیابی بودجه و استراتژی، که یک مرکز تحقیقاتی مستقل است، می گوید: "سؤال بزرگ این است که در آینده تهدیدهای بلند مدت آمریکا چه خواهند بود؟"

بودجه ی وزارت دفاع در حال حاضر 483 میلیارد دلار است که چیزی دوبرابر آن چیزی است که در اواسط دهه ی نود بود. این بودجه تقریباً معادل 9/3 درصد از تولیدات ناخالص داخلی آمریکا (GDP) است . اگر چه مخارج اضافی نیز این عدد را بزرگتر می کند. برای مثال بر اساس گزارش پنتاگون در طول جنگ ویتنام این رقم به 3/9 درصد ازGDP رسید. اما پیش بینی می شود فشار های داخلی سیاستمداران را وادار کند تا زمانی که درگیری ها رو به کاهش هستند هزینه ها را مانند بعد از جنگ سرد کاهش دهند. رهبران ارتش با آگاهی از بحث هایی که برای بودجه وجود دارد، شروع به حدس زدن کرده اند. فرمانده نیروی هوایی آمریکا مایکل دبلیو وین در سپتامبر 2007 عنوان کرده بود که نیروی های او به بودجه ی مکمل 100 میلیارد دلاری در عرض پنج سال برای حفظ آمادگی در آینده نیاز خواهد داشت. اما این مباحث برای نیروی ناوگان آمریکا بیشتر پیرامون ارزش عملیاتی نیروها خواهد بود. در آوریل 2007 سرویس های تحقیقاتی کنگره در گزارشی این سوال را در کنگره مطرح کردند که آیا فعالیت های ناوگان به انگیزه ی تلاش در جهت اهداف اصلی آمریکا بوده است یا فقط به خاطر حفظ بودجه خود بوده است.

دریادار مولن نیز کنگره را برای حفظ بودجه فعلی، که مبلغ بالایی است، تحت فشار قرار داده است. در اکتبر 2007 او در International Herald Tribune اعلام کرد مالیات دهندگان در آمریکا باید برای اختصاص بیشتر منابع مالی برای امنیت ملی که صرف تجهیزات و بازسازی نیروها میشود، آمادگی داشته باشند.

البته همه موافق این نظر نیستند. ریچارد کی بتس می گوید بودجه ارتش تاکنون تا حد زیادی خارج از واقعیت شده است. او می گوید ساختار دفاعی ارتش برای زمان صلح، هم اکنون در مقایسه با زمان جنگ سرد بسیار گسترده بوده و آمریکا در حال حاضر خواسته ای قابل توجه در مقایسه با آنچه در زمان جنگ سرد وجود داشته، ندارد.

پی نوشت: شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا

1387 گروه مطالعات آمریکا