مردی که بغداد را لرزاند


در سال 1361 جنگ تحمیلی هر روز شعله ورتر می شد و صدام رییس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می گفت و از مدتها قبل به کمک آمریکا بغداد را به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی اش را روی اتوبانهای نوساز بغداد راه انداخت . از یک طرف هم مدام تبلیغ می کردند که ایران نمی تواند بغداد را ناامن کند در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی ـ سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تاسیسات پالایشگاهی « الدوره » در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست غیرمتعهدها جلوگیری شود. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ 20/4/1361ماموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن نماید.


ادامه مطلب ...

خاطره ای خواندنی از نیروی هوایی ارتش


بمباران هدف ، 150 دقیقه پس از مصاحبه صدام

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

چند ماهی بیشتر از جنگ نگذشته بود. در این مدت خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران امان دشمن بعثی را بریده بودند. آنها مرتب مواضع نظامی و اقتصادی عراق را بمباران می کردند .

در این زمان ما در پایگاه ششم شکاری بوشهر بودیم. یکی از روزها یکی از خلبانان شجاع کشورمان به قصد بمباران پالایشگاه بصره به پرواز درآمده بود، ولی در راه بازگشت مورد اصابت دو تیر موشک زمین به هوای سام 3 و سام 6 قرار گرفته و در خاک عراق سقوط کرده بود.

همگی نگران حال او بودیم و به هر دری می زدیم تا از او خبری کسب کنیم. مشغول دیدن برنامه های تلویزیون بودیم که یکی از خلبانان پیشنهاد کرد تلویزیون عراق را بگیریم شاید بتوانیم خبری کسب کنیم. درست می گفت. در این گونه موارد رسانه های خبری عراق که منتظر چنین اتفاقاتی بودند، با راه انداختن جار و جنجال تبلیغاتی و برگزار کردن کردن کنفرانس های مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی، تلاش می کردند از به اصطلاح قدرت هوایی خود بگویند و با انجام این کار موجبات تضعیف روحیه خلبانان را فراهم کنند.

مشغول دیدن کانال های تلویزیون عراق شدیم

ساعت 11 صبح بود که به اتفاق چند تن از دوستان از جمله شهیدان یاسینی و دوران به عنوان خلبان آماده نشسته بودیم و شروع به گرفتن تلویزیون عراق کردیم. تصویر صدام را دیدیم که در یک مصاحبه مطبوعاتی سخن می گفت.

یکی از خبرنگاران خارجی از او سوال کرد:
-
آقای رئیس جمهور، با توجه به این که خلبانان ایرانی به گونه ای نه چندان مشکل بیشتر نقاط خاک عراق را مورد حمله قرار می دهند، شما چگونه از منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق دفاع می کنید؟

صدام که از طریق مترجم عرب زبان خود متوجه این سوال شد زیاد خوشش نیامد. چهره اش خشمگین شد و مطالبی را به عربی گفت که مترجمش این گونه آن را ترجمه کرد :

-
ما به یاری کشورهای دوست و حامی خود به تازگی چنان دژمستحکمی از پدافند هوایی در اطراف شهرها و منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق برپا کرده ایم که فرمانده پدافند ما اعلام کرده چنانچه هر خلبانی بتواند با موفقیت به شعاع 50 مایلی رینگ های پدافندی این نیروگاه ها برسد، حقوق یک سال خود را به عنوان جایزه به او خواهد داد.

به پیشنهاد یاسینی آماده حمله شدیم

در حین مصاحبه، به چهره رضا یاسینی و عباس دوران نگاه می کردم. برق غیرت را در چشمان این عزیزان دیدم. لحظه پس از پایان مصاحبه علیرضا یاسینی رو به عباس دوران گفت:
-
عباس حاضری بریم روی صدام رو کم کنیم؟
که عباس پاسخ داد:
-
یاعلی بریم.
من هم با آنها راهی شدم. بلافاصله مجوز را از معاونت عملیات پایگاه گرفتیم و عباس دوران به عنوان لیدر انتخاب شد و شروع به تشریح پرواز نمود. بلافاصله بعد از پایان بریفینگ به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن تجهیزات دو فروند فانتوم مسلح آماده پرواز شدیم. با کسب اجازه از برج مراقبت به پرواز درآمدیم. هدف نیروگاه برق بصره بود. با ارتفاع کم و سرعت بالا از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدیم.

هدف را به شدت بمباران کردیم

در فاصله چندین مایلی از نیروگاه، پدافندها شروع به شلیک کردند. انواع توپ های ضدهوایی به سمت ما شلیک می کردند و از هر طرف موشکی به سمت مان می آمد. دوران و یاسینی با مهارت تمام این موانع را یکی پس دیگری پشت سر گذاشتند.
ساعت یک و نیم بعدازظهر روی هدف رسیدیم و با رسیدن به هدف در ارتفاع پایین آن را بمباران کردیم و با گردش های بجا، ضمن کوبیدن کامل هدف به سمت مرز حرکت کردیم. هواپیما که سبک تر هم شده بود، به سرعت به سمت مرز می آمدیم. خساراتی که به آن جا زده بودیم، به حدی بود که می خواستند هر طور شده ما را بزنند که با مهارت خلبانان موفق نشدند و توانستیم سالم به زمین بشینیم.

جایزه خلبانان ایرانی را بدهید!

غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:
-
من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد. اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار نایاب و گران شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
-
البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.

به فاصله دو و نیم ساعت از مصاحبه

مصاحبه صدام حسین ساعت 11 صبح بود که ما دو ساعت و نیم بعد آن جا را بمباران کردیم. پس از چند روز از این واقعه، صدام حسین فرمانده پدافند هوایی عراق را به دلیل بی کفایتی برکنار و زندانی کرد.

سایت جامع دفاع مقدس

نیمه های پنهان جنگ ایران و عراق (بسیارخواندنی...)

 

جنگ ایران و عراق یکی از پیچیده ترین جنگهای جهان و منطقه بود و ما اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که لحظه به لحظه اسرار و ناگفته هایی از این جنگ منتشر می شود. بخشی از حقیقت، درون جنگ ماست و بخشی دیگر آن در دست 26 کشوری است که چرخ های ماشین جنگی عراق را روغن می زدند. که به گوشه‌هایی از ا اشاره می‌کنیم:

1)خواب و خیال دشمن در مورد ایران:
تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست

وفیق السامرایی(مسئول بخش ایران در استخبارات عراق):
«رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) صدو نود و دو فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق، به طرف اهدافشان در خاک ایران به پرواز در آمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کرده باشد، وارد اتاق عملیات شد.
«عدنان خیر الله» وزیر دفاع به او چنین گفت:
«سرور من!جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند» صدام به او پاسخ داد:« تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»

2) کمکهای تسلیحات نظامی:
شوروی بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق

روزنامه القبس چاپ کویت:
«شوروی یک پل هوایی برای حمل اسلحه و مهمات به عراق بر قرار کرده است.گورباچف با ارسال نامه ای به برخی سران عرب، به آنان اطمینان داده است که شوروی اجازه نخواهد داد عراق در جنگ با ایران شکست بخورد.»
«در نوامبر 1983 بین هزار تا هزار و دویست مشاور نظامی شوروی به عراق برگشتند و 400 فروند تانک55
T و 250 فروند تانک12T به عراق داده شد و مقادیر عظیمی موشک گراد، فراگ 7،سام 9 و اسکادبی در راه بود. عراق تنها کشوری بود که از بلوک شرق به موشک اسکادبی مجهز شد.»
«در سال 1983 شوروی بار دیگر تحویل سلاح در حجم وسیع را به عراق از سر گرفت و تمامی تجهیزاتی را که عراق در طی دو سال نخست جنگ با ایران در صحنه نبرد از دست داده بود جایگزین کرد.»

چالز فیلیپ دیوید(نویسنده کتاب جنگ خلیج فارس توهم پیروزی):
«شوروی با61% بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق است.»

انگلستان و ساخت شبکه پناهگاه های زیر زمینی برای صدام:
«در ژوئن 1982 صدام تصمیم گرفت برنامه پرهزینه ساخت شبکه پناهگاه های زیرزمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد. بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد.هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا 1200 نفر را در خود جای دهد. یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود. و پر از تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتر،تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد. حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدیوئی او را می دیدند و مسلسل های خودکار نصب شده بر روی دیوار ها بر سر و روی او گلوله می باریدند.در راستای همین همکاری ها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته ترین رادیوی نظامی جهانرا به نام جاگوار در عراق احداث نماید.»

مین های ضد نفر ایتالیایی
آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«در یکی از پیچیده ترین خلاف کاری ها در رم، میلیون ها مین مرگ بار با استفاده از یک شرکت قلابی در سنگاپور به عراق فرستاده شدند. عراق به کمک یکی از شعبات بانک «لاوورو» در شمال ایتالیا 9 میلیون مین ضد نفر به ارزش 25 میلیون دلار خریداری نمود. این مین ها ساخت شرکت «والسلا» بود که 50 درصد آن تحت مالکیت شرکت فیات، گروه صنعتی بزرگ ایتالیا و تحت کنترل جیانی آنیلی 72 ساله بود که امروزه نیز به عنوان پادشاه بدون تاج و تخت ایتالیا معروف است. برخی از مین هایی که عراق دریافت نمود از نوع بسیار وحشتناکی است که به راحتی می
¬توان آنها را از هلی کوپتر پخش کرد یا به سادگی روی سطح بیابان انداخت. اگر کسی روی این مین ها پا می گذاشت پای قربانی تا مچ یا حتی ران پا قطع می شد.»

فرانسه و فروش جنگنده های میراژ
کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):
« در ژانویه 1981، تحویل 60 فروند میراژ1
F مجهز به موشک که ابتدا از سوی والری ژیسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در ژوئیه همان سال فرانسه بنی صدر و مسعود رجوی را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفت. رجوی، پاریس را به ستاد اپوزیسیون ایران تبدیل کرد. به دنبال خروج دیپلمات های فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپر اتاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد.»
آلن فریدمن:
«تحویل سلاح تقریباً به صورت روزمره ادامه داشت . یکی از پایگاه های ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود به صورت مرکز بارگیری آنتونوف های نیروی هوایی عراق در آمد. این هواپیماها روزانه به این فرودگاه می آمدند و موشک های ساخت فرانسه، بمب های خوشه ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می بردند. سازمانهای اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 بر آورد کردند که اگر سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند،آن کشور شکست خواهد خورد.»

خمپاره های دو زمانه فرانسه
کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«معامله 6/1 میلیارد دلاری طرح ولکان یکی از شیرین ترین معاملات فرانسه با عراق بود. 83 توپی که موضوع قرارداد ولکان بود برای طیف وسیعی از مقاطعه کاران تسلیحاتی فرانسه درآمد تولید می کرد.درهمین راستا عراق از شرکت فرانسوی
TRT یک فیوز فوقالعاده پیشرفته و پیچیده خرید که با نصب آن بر روی دماغه خمپاره ، موجب می شد تا خمپاره درست قبل از رسیدن به زمین منفجر شود. یکی از افراد ارتش فرانسه که خمپاره اندازهای عراقی را در بیابانهای بصره آموزش می داد می گوید:«با یک بار آتش آنها هم? ایرانی ها را تا فاصله یک کیلومتری درو می کردند. همین سلاح بود که جلوی امواج انسانی ایران را گرفت؛ درست مانند نبرد«وردن» در جنگ جهانی اول، آنها مدام آتش می کردند و ایرانی ها واقعا قتل عام می شدند.»

مصر کانالی برای فروش تسلیحات ناتو
آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«در طول دهه 80 حسنی مبارک رئیس جمهور مصر حدود 5/3 میلیارد دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت که صدام از پرداختن بهای آن امتناع کرد. در سال 1984 او با همکاران خود در دولت مصر به توافق رسید تا با عراق بر روی برنامه سری موشک های بالستیک دارای قابلیت هسته ای همکاری کند. این برنامه پروژه کندور 2 نام گرفت. مبارک در ملاقات خود با بوش در سال 1986،مصر را به کانالی برای صدور انواع گوناگون فناوری های موشکی ناتو که شرکت های پوشش اروپا به بغداد قاچاق می کردند تبدیل ساخت.»

بلژیک و ساخت پایگاه های نظامی برای عراق
«صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پر هزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده می
¬شد.آن بود که برای جنگنده های پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده می نمود طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراق در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاه ها خارج می شدند و به پرواز در آمدند. از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژه¬های عکاشات و القائم کار می¬کرد و یکی از بزرگترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»

3) کمکهای هسته ای و سلاحهای غیر متعارف:
همکاریهای هسته ای برزیل

کنت تیمرمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«در همان حال که فرانسه مشغول تکمیل راکتورهای هسته ای در عراق بود، صدام با برزیل قرار داد 10 ساله همکاری هسته ای امضا کرد. این قرارداد که در سال 1972 بسته شد به قدری محرمانه بود که دولت بعدی برزیل مدعی شد از محتوای آن بی خبر بوده است. در یکی از تبصره های قرارداد که به درخواست صدام گنجانده شده بود، برزیل متعهد می شد مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم ، تکنولوژی هسته ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.»

فرانسه و اعطای یک بمب اتمی به عراق
وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«کمکهای خارجی فرانسه به عراق به جایی رسید که فرستاده آنها به بغداد آمد وبا وزیر دفاع وقت،عدنان خیر الله ملاقات نمود و به او گفت:
«فرانسه به طور جدی زمینه اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی می نماید. می توان برای مجبور کردن ایران به توقف جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب کرد.»
من تا سال 1984 نسخه ای از این گزارش را که با امضای وزیر دفاع برای صدام ارسال شده بود،در یک صندوق ویژه نگهداری می کردم.»

حسین کامل (رئیس صنایع دفاع عراق)در این خصوص می گوید:
«واقعیت این است که تلاش ما ساختن بمب اتم بود. منتها با قدرت کم. به این خاطر اگر موفق به پیروزی در جنگ نشدیم آن را علیه ایران به کار ببریم. صدام سال 1990 را برای استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبی جنگ تعیین کرده بود. آن روز تنها چیزی که برای صدام اهمیت داشت به پایان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن علیه ایران بود.»

بمب خوشه ای کارآمد ترین سلاح برای درهم شکستن امواج انسانی
آلن فریدمن(نویسنده و محقق امریکایی):
«امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)،تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی میدانست.به اعتقاد او این بمب ها میتوانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح های شیمیایی می توانند موجب کشتار وسیعی شوند. چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند. عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»

آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«کارلوس کاردوئن رئیس صنایع کاردوئن، به تدریج منافع سرشاری از فناوری بمب خوشه ای و تشویق مقامات ارشد شیلی برای ارسال آن به عراق به دست آورد. او تا آن زمان بمب های خوشه ای به ارزش نیم میلیارد دلار از طریق شیلی به عراق فروخته بود...و به وی اجازه داده شده بود که مقدار زیادی ماده زیرکونیوم را از ایالات متحده وارد کند . این ماده از مواد اصلی تشکیل دهنده بمبهای کوچکی بود که در داخل بمب خوشه ای قرار داده می شد. او به دلایل متعددی از صدام و پینوشه (رئیس جمهور دیکتاتور شیلی)سپاس گذار بود، چرا که صدام بهترین مشتری او بود که در رؤیاهایش می توانست داشته باشد و پینوشه با توسعه تسلیحاتی شیلی او را به نوعی ثروتمند ساخته بود.»

4) کمکهای اطلاعاتی:
پیوند ماهواره ای امریکا و عراق
کنت تیمرمن محقق و نویسنده امریکایی:
«پیوند ماهواره ای در صدر موافقت های بلند مدت عراق و آمریکا بود در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت، این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند در همین راستا مجتمع پیشرفته و پر هزینه ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیماً از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت پذیرد.»

سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه، دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود . هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه هایی که در روی کامیون ها قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم، در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می دادند.»

زمامداران عربستان و دادن گزارشهای محرمانه ایران به عراق
مجله ژون آفریک مورخ 9 ژوئن 1982:
«زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه های سری امریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود.»

دراختیار قرار دادن امکانات شناسایی
بر اساس عملیات سیاه رادیو های کد گذاری شده ای دراختیار خلبانان عراقی قرار داده شد تا آنها امکان ارتباط با افسران مستقر در کشتی های امریکایی در خلیج فارس را داشته باشند. یک افسر بازنشسته در این رابطه گفت:
«هدف این بود که هواپیما های عراقی بر فراز خلیج فارس بتوانند با افسران ما تماس بگیرند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفتکشها و کشتیهای تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند و این امر کمک زیادی به عراقی ها در انتخاب اهدافشان می کرد.»

5)کمکهای نیروی انسانی:
«سودان در اواسط دی ماه 61 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام نمود. همچنین بدستور جعفر نِمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این کشور و پاره ای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبت نام برای اعزام نیرو به جبهه های جنگ علیه ایران دائر گردیده است. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان می دارد که اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات کنفرانس سران عرب صورت گرفته است.»
سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«در جهت کمک به عراق، یمن تیپ پیاده العروبه را به عراق فرستاده بود. اردن نیز نیروی الیرموک را به عراق گسیل داشت و سودان داوطلبانی را اعزام داشت که در جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه فعالیت می کردند.»

6)کمکهای مالی:
پول، نفت و خاک کویت در خدمت صدام
دکتر «فواص بدر»، اقتصاد دان مستقل کویتی:
«کویت در جریان جنگ عراق علیه ایران قریب به 15 میلیون دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض در اختیار بغداد قرار داده است و این جدا از نفتی بود که کویت برای عراق صادر می
¬کرد.»
«افسران نیروی هوایی کویت اذعان کردند که نیروی هوایی عراق از پایگاه هوایی علی السام کویت در طول جنگ به کرات استفاده می کرده است. این پایگاه چون در رأس خلیج قرار داشت راه عراق را برای هدف قرار دادن سکوهای نفتی خارک 200 کیلومتر کوتاه تر می کرد و این امر به خلبانان عراقی کمک شایانی می نمود.»

7)کمکهای شیمیایی:
مقام نخست آلمان در توسعه تسلیحات شیمیایی عراق
تیمر من محقق و نویسنده امریکایی:
«شرکت آلمانی کارل کولمب سر انجام 6 خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه به نام احمد، محمد،عیسی،عانی،مدای و قاضی در مجتمع سامره ایجاد کرد.اولین آنها در سال 1983 و آخرینشان در سال 1986 تکمیل شدند. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شدند و در خمپاره ها، راکتها و گلوله های توپ جاسازی می شدند. بی تردید این بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی در جهان بود.»
رادیو بی بی سی به نقل از مجله اشپیگل:
«هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»

سوئیس و ساخت کارخانه فرآوری اورانیوم
کنت تیمرمن (محقق و نویسنده امریکایی):
«عراقیها یک شرکت سوئیسی به نام شرکت مهندسی آلسا الو سوئیس را اجیر کردند تا کار بر روی پروژه اورانیوم را آغاز کند... در طول پروژه کارکنان شرکت با هیچ کس تماس نداشتند و طرح آنها در کمال خفا انجام می گردید. بعدها معلوم شد که این شرکت واحد تولیدی خاصی درکارخانه القائم عراق ایجاد کرده تا به استخراج نمک های فلوئور و از جمله فلوئورآمونیم از اسید فسفریک مایع بپردازد. آن طور که کار پیش می رفت القائم به صورت پروژه ای کلیدی در تولید سلاح هسته ای عراق در می آمد و این علاوه بر هزینه اولیه پروژه یعنی تولید مقادیر عظیم مواد شیمیایی برای استفاده در سلاح مرگبار گاز سمی بود.»

کمک های شیمیایی و بیولوژیک امریکا به عراق
شبکه تلویزیونی
ABC امریکا:
«صدام حسین از یک شرکت امریکایی به نام «آل کولاک»در باتیمور بیش از 500 تن ماده شیمیایی به نام«فیودی گلیکول» خریداری نمود که این ماده به گونه ای بود که در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می گردید.»
«بنابر گزارشی، شرکتهای خصوصی امریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی امریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»

کشف دخالت اسپانیا در تولید سلاح های شیمیایی عراق
«در یکی از عکسهایی که در مجله تایم به چاپ رسید و شهرت بسیاری کسب کرد، هیأت سازمان ملل و روزنامه نگاران غربی با ماسک ضد گاز در حال بررسی یکی از بمب های شیمیایی کارنکرد?عراقی بودند . اگر فیوز الکتریکی آن عمل کرده بود این بمب هم مثل بقیه منفجر می شد. به هر حال مأموران سازمان ملل علائمی از روی بمب پیدا کردند و با رد یابی قضیه معلوم شد که جداره بمب ساخت کشور اسپانیا بوده است. فیوزها نیز ساخت یک شرکت اسپانیایی بودند. اگر فیوزها بی عیب و نقص بود و تمام بمب ها در جبهه نبرد منفجر می شد کشف دخالت دولت اسپانیا در برنامه تولید سلاح های شیمیایی عراق چندان آسان به نظر نمی رسید.»

8) کاهش قیمت نفت و قطع صدور نفت ایران:
گری سیک(مشاور امنیت ملی کاخ سفید):
«تا موقعی که نفت ایران صادر می شود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد.»
ویلیام فایر،نظریه پرداز غربی:
«ما با ایران چه کنیم؟هرچه پول در رگهای عراق تزریق شد، نتیجه نداده است. اگر عراق از دست برود، فردا کویت و پس فردا هم سعودی نیز خواهد رفت. تنها یک روزنه ی امید هست. با سقوط قیمت نفت ایران بر شکست می شود و ماشین جنگی آن از کار می افتد. شاید این درمان کارگر شد و این آخرین شانس ماست.»

9) کمکهای مجامع بین المللی:
نامه وزارت خارجه امریکا به هیأت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل، 14 مارس 1984
«وزارت خارجه به نماینده امریکا در سازمان ملل دستور می دهد که حمایت سایر هیأت های نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایندتا در مورد پیش نویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگ افزار شیمیایی را محکوم می کند"رأی ممتنه" دهند . در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف سازد.»

ریچارد مورفی:
«تا زمانیکه عراق از سلاح شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح "قابل درک" می باشد.»
روزنامه لس آنجلس تایمز:
«تا آن زمانی که تنها ایرانیان قربانی حملات شیمیایی بودند چه در سازمان ملل و چه در پایتخت های کشور های بزرگ جهان عملاً عزم و اراده سیاسی کافی برای محکوم کردن اینگونه اقدامات وجود نداشت.»

واما اعترافات دشمنان در مورد امام و ایران:
هراس غرب از رهبری امام خمینی(ره)
کنت دامارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه):
«ایران یکی از قدرت های واقعی منطقه است که دارای ذخایر عظیم نفت در قلمرو وسیع و پرجمعیت خود می باشد؛هزاران سال است که این امپراطوری به عنوان قدرت مسلط کل منطقه شناخته شده است. اکنون در زمان آیت الله خمینی این قدرت چند برابر شده است.»

روحیه جسارت و شهامت نیروهای ایرانی
کنت دمارانش:
«ایرانی ها افراد سرسخت خاورمیانه اند که وقتی دارای احساسات مذهبی می شوند ، دوبرابر خطرناک می شوند. اکنون شناخت، مطالعه و نبرد با آنها در سطوح مختلف، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در حال حاظر ایرانیان شیعه به خوبی برای مبارزه، که همیشه بخش جدایی ناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب آنها بوده است ، آماده شده اند.»
«در اردوگاه های اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نا مشخصی از آن در ذهن داریم. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنها به سوی انجام کارهایی که به طرزغیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»
خبرگزاری فرانسه -3/1/1363:
«تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت ، در تاریخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»

 

کلاه سبزها از زبده ترین نیروهاى جهان هستن


عصر ایران

لباس نظامی سرهنگ سید کمال پیمبری، کلکسیونی از نشان های مختلف است.

نشان هایی که هر کدام حاکی از گذراندن دوره ای ویژه است اما با اطمینان می توان گفت هشت سال جنگ مهم ترین دوره ای است که وی آن را تجربه کرده و ایمان و توکل به پروردگار بارزترین خصوصیتی است که نشان آن را می توان در آرامش کلام و نگاه این فرمانده مقتدر یافت.

فرمانده تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی(معروف به کلاه سبزها)، اقتدار و خضوع را با یکدیگر آمیخته است و چه جای تعجب دارد، که اینان شاگردان مکتب مولای متقیانند. سرهنگ پیمبری پس از هشت سال جنگ و دیدن آن همه دوره های خاص و سخت نظامی، توکل به خدا را مهم ترین رکن موفقیت یک نیروی عملیاتی می داند.

وقتی ماجرای نجات سرباز مجروح لشگر64 از پشت خطوط دشمن را تعریف می کند ناخودآگاه به یاد فیلم «نجات سرباز رایان» می افتم و افسوس می خورم که چنین سوژه های نابی مغفول مانده اند.

¤ ضمن عرض تبریک روز ارتش، به عنوان اولین سؤال می خواهم بپرسم به نظر شما آیا ارتش جمهوری اسلامی ایران با سایر ارتش های جهان تفاوتی دارد و اگر جواب مثبت است این تفاوت در چیست؟

- من هم متقابلاً روز ارتش را به همه دلیر مردان ارتش جمهوری اسلامی ایران و امت شهیدپرورمان تبریک عرض می کنم و جا دارد یادی کنیم از شهدای دفاع مقدس، به خصوص 48 هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی ایران.

در پاسخ به این سؤال می توان گفت ارتش ها در دنیا تفاوت هایی دارند اما آنچه ارتش ما را از سایر ارتش ها متمایز می کند، تفاوتی عمده و قابل توجه است و آن هم اتکا نیروهای آن به حق تعالی است و این اتکا در تمام امورات ارتش جمهوری اسلامی اعم از خودکفایی و آموزش و عملیات رزمی و سایر موارد دیده می شود.

این توکل و اتکا باعث شده طی این 30 سال پس از انقلاب ارتش جمهوری اسلامی ایران بین ارتش های دنیا بدرخشد.

دستاوردهای این اتکا به خداوند و اعتماد به نفسی که حاصل این توکل است، باعث شده ارتش نیاز های خود را در داخل تهیه کند و به نقطه ای برسد که قابل اطمینان برای دفاع از کشور و مردم باشد.

¤لطفاً ما و خوانندگان روزنامه را با این تیپ بیشتر آشنا کنید.

- تیپ نیروهای ویژه هوابرد در پیروزی انقلاب اسلامی نقش درخشانی داشته است و افسران و نیروهای زیادی از این تیپ در کمک به پیروزی انقلاب نقش داشته اند. بعد هم با توجه به روحیه حاکم بر نیروها، تیپ 65 جزء اولین یگان هایی بود که منسجم شد و برای مبارزه با گروهک های ضد انقلاب در مناطق مختلف کشور عملیات های موثری را انجام داد.

در ابتدای دفاع مقدس هم پرسنل این تیپ ارتباط خیلی خوبی را با شهید دکتر چمران در بحث عملیات های چریکی و پارتیزانی داشتند و بعد از شهادت ایشان هم عملیات ها ادامه یافت و این تیپ در ماموریت های مختلف برون مرزی و درون مرزی شرکت فعال و بسزایی داشت و در این راه شهدای بسیار زیادی هم تقدیم انقلاب کرد.

پس از دفاع مقدس هم ماموریت های تیپ 65 به پایان نرسید و با توجه به اینکه نیروهای ما باید از آمادگی و مهارت های بالایی برخوردار و برای اجرای ماموریت های ویژه هر لحظه آماده باشند، آموزش ها با توجه به تجارب هشت سال جنگ ادامه یافت و این تجارب به نیروهای جوان نیز انتقال یافت و به حول و قوه الهی الان در نقطه ای هستیم که تیپ 65 هوابرد در سطح کشور منحصر به فرد و یکی از با تجربه ترین و ماهرترین واحدهای نظامی دنیاست. عملیات های مختلفی هم انجام داده ایم که به دلایل امنیت قابل تشریح نیست.

¤ چه معیارهایی برای سنجش آمادگی یک فرد نظامی یا یگان وجود دراد؟ چه چیزی تبحر یک یگان را مشخص می کند؟

- در این زمینه فرم هایی وجود دارد که یک واحد نظامی را در طول سال ارزیابی می کنند. در این تیپ چون عملیات و آموزش های آن منحصر به فرد است این فرم ها و ارزیابی ها هم خاص است.

مجموعه این ارزیابی ها در عملیات های رزمایشی تکمیل شده و تست نهایی انجام می شود و افراد، تجهیزات و آموزش ها مورد کنترل قرار می گیرند تا نقاط قوت یا ضعف های احتمالی برای برطرف کردن مشخص شود.

¤ چه آموزش های خاصی در این تیپ به نیروها داده می شود؟

- کارکنان جدید الورود، چه درجه دار یا افسر ابتدا تست های ورزشی و پزشکی می دهند تا آمادگی آنان مشخص شود. اولین دوره چتربازی اتوماتیک است که تحت نظر اساتید مجرب تعداد مشخصی پرش را باید انجام دهند.

پس از آن نیروهایی که موفق به گذراندن دوره شده اند در دوره نیروهای ویژه هوابرد شرکت می کنند. در این دوره پنج مهارت به نیروها آموزش داده می شود تا بتوانند در عملیات های گوناگون شرکت کنند. این مهارت ها عبارتند از آموزش های ویژه تخریب، اطلاعات و عملیات، بهداری، مخابرات و سلاح های انفرادی و جمعی.

یک سری آموزش های دیگر هم در کنار این دوره به نیروها داده می شود که به دوره نوهد معروف است. پس از دوره نوهد که 9 ماه طول می کشد، نیروها در واحدهای عملیاتی سازماندهی شده و می توانند به ماموریت های مختلف اعزام شوند.

دوره نوهد بسیار سخت و از جهاتی بسیار شیرین است، چون آموزش های بسیار متنوعی را به نیروها می دهد. از بین نیروهایی که این دوره ها را می بینند، افراد ممتاز برای طی دوره رهایی گروگان انتخاب می شوند. در ابتدا تست های مختلفی از جمله پزشکی و حتی روانشناسی روی آنها انجام می شود. چرا که این دوره خیلی سخت تر است و افراد باید یک سری ویژگی های جسمی و روحی-روانی را در ابتدا داشته باشند.

این دوره یک سال و نیم طول می کشد و نیروها آموزش های ویژه ای را برای جلوگیری از گروگانگیری و یا رهایی گروگان از چنگ تروریست ها در شرایط و مناطق مختلف از جمله در خشکی، دریا و هوا می بینند.

پیش زمینه دوره رهایی گروگان، گذراندن دوره سقوط آزاد است. سقوط آزاد فراتر و مشکل تر از پرش اتوماتیک است. مهارت سقوط آزاد در مجامع بین المللی یک ورزش هم محسوب می شود اما در این یگان این مهارت متفاوت و بسیار تکنیکی و خاص است.

در همین زمینه ما برای اولین بار در ایران توانستیم سقوط آزاد را به صورت دو نفره با یک چتر انجام بدهیم. از آموزش های دیگر می توان رزم در برف را مثال زد که شامل مهرت هایی مثل زنده ماندن در برف و کوهستان، احداث سنگر و شلیک با اسکی و اسنوبرد می باشد.

دوره های عرضی دیگری هم مثل پاراگرایدر، پاراموتور و کایت های موتوردار وجود دارد که برای ماموریت های خاص به نیروها داده می شود.

¤ با این آموزش ها گمان می کنم این تیپ مدال های زیادی در مسابقات ورزشی آورده باشد.

- ما غالباً در مسابقات ورزشی در سطح نیروی زمینی مقام های اول و در کل ارتش و نیروهای مسلح هم مقام های بالا را به دست می آوریم. تعدادی از کارکنان این تیپ همیشه جزء مسئولین هیئت های ورزشی ارتش و نیروهای مسلح بوده و هستند.

¤به نظر می رسد نیروهایی ویژه به دلیل شرایط خاصی که ممکن است با آن روبرو شوند باید آموزش های خاصی در مورد مسائل روانشناسی هم ببینند. آیا چنین آموزش هایی وجود دارد؟

- سئوال بسیار خوبی کردید. در سازمان تیپ 65، گروهانی به نام عملیات روانی وجود دارد. این اولین واحد عملیات روانی در سطح نیروهای مسلح کشور است. این واحد عملیات روانی مثبت روی نیروهای خودی و عملیات منفی علیه دشمن را برعهده دارد. نیروهای این واحد دوره های خاصی مثل خبرنگاری، صدا و تصویربرداری و یک سری مهارت های دیگر را طی کرده اند.

این واحد بسیار اثرگذار بوده و زمینه روانی لازم را برای عملیات در نیروها بوجود می آورد.

¤در عالم رسانه می بینیم آمریکایی ها از طرق مختلف اعم از سینما و روزنامه و سایر ابزار، چهره ای خاص، جذاب و شکس ناپذیر از نیروهای ویژه خود نشان می دهد اما در واقعیت می بینیم اینطور نیست و در صحنه عمل - مثل عراق یا افغانستان- آنها آن کارآیی های تبلیغ شده را ندارند. شما چه تمهیدی برای جلوگیری از افتادن در چنین ورطه ای اندیشیده اید؟ آیا برای یک نیروی ویژه صرفاً این آموزش های خاص کافی است و موفق بودن او در میدان عمل را تضمین می کند؟

- همانطور که در ابتدا گفتم، ویژگی قابل اعتماد برای یک رزمنده توکل است. این ویژگی در میدان رزم تعیین کننده است. بقیه عوامل کمک کننده هستند. با توجه به این مسئله، به همراه عقیدتی- سیاسی این تیپ،با دوره ها و برنامه های مختلف توانسته ایم در این موضوع به سطح خیلی خوبی دست پیدا کنیم.

ما مرتب دشمنان خود را رصد کرده و اطلاعات به دست آمده از آنها را تجزیه و تحلیل و بر اساس آن در آموزش هایمان تغییرات لازم را اعمال می کنیم. ما در این فرآیند به این نتیجه رسیده ایم که دشمنان ما اتکای خیلی زیادی به تجهیزات خود دارند و اگر از تجهیزات خود دور شوند نمی توانند کارآیی داشته باشند، لذا ما این نقطه ضعف را در آموزش هایمان لحاظ کرده ایم تا نیروهای ما طوری بار بیایند که با حداقل امکانات، بیشترین تاثیر را در میدان رزم داشته باشند.

برای این منظور مهارت های خاص زنده ماندن در شرایط سخت و حفظ خود در محیط های مختلف را به آنها آموزش داده و بنیه اعتقادی و مذهبی آنان را به حدی برسانیم که اتکا به خداوند در شرایط سخت را در خود نهادینه کنند که این را در عمل و عملیات های مختلف نشان داده اند.
هر چه عملیات سخت تر باشد، توکل بیشتری می طلبد و این نقطه قوت ما در عملیات های ویژه است و به آن افتخار می کنیم.

¤ مواردی از عملیات هایی که خودتان در آنها شرکت داشته اید را بیان می کنید؟

- در سال 1364 من فرمانده تیم الف این یگان بودم. به من ماموریت دادند سربازی از لشگر 64 ارومیه را که در عملیات قادر، زخمی شده و پشت نیروهای دشمن جا مانده بود را نجات بدهم. عملیات قادر در مناطق مرتفع و صعب العبور و در شرایط سختی انجام شده بود.

با مشقت ها و ماجراهای زیاد ما از دشمن عبور کرده و در منطقه ای که مختصاتش را داشتیم جستجو را آغاز کردیم و بالاخره آن سرباز زخمی را در یک سنگر یافتیم. با اینکه دو هفته از مجروحیتش می گذشت و به سختی هم زخمی شده بود اما هنوز زنده بود.

نصف صورتش به شکل دردآوری مجروح بود و یک چشمش از بین رفته و عفونت تمام صورتش را گرفته بود. حالتی نیمه هوش داشت و عراقی ها هم فکر می کردند اینجا را پاکسازی کرده اند. همه افراد تیم اول بهت زده شده بودند. نه اینکه مجروح ندیده باشیم. زیاد دیده بودیم اما شرایط آن سرباز خاص بود و با جیره بندی آب قمقمه اش دوام آورده بود. این فقط خواست خدا و معجزه ای الهی بود که ما به چشم خود می دیدیم.

به سرعت کارهای درمانی اولیه انجام شد و آماده بازگشت شدیم. بازگشت به جبهه خودی هم پرماجرا و البته به دلیل داشتن مجروح خیلی سخت تر بود ولی به حول و قوه الهی با دور زدن دشمن و پیمودن مسیری بسیار طولانی توانستیم این مجروح را به نیروهای خودی برسانیم که الان جزو جانبازان دفاع مقدس هستند.

خاطره دیگری که یادم می آید یک بار به همره چند نفر در مسیری برای شناسایی پشت خط دشمن حرکت می کردیم که مین گذاری شده بود و ما نمی دانستیم. ساعت دو نیمه شب بود که یکی از نیروها روی مین رفت و پایش از مچ قطع شد و شرایط خاصی بوجود آمد.

ما بالای سرش رفتیم و او هم شروع کرد به وصیت کردن که به خانواده ام این را بگویید، اینقدر به چند نفر بدهکارم، اینها را طلب ندارم و از فلانی حلالیت بگیرید.

من هم شروع کردم به روحیه دادن که ما تو را می بریم اما او اصرار داشت که به خاطر من ماموریت را متوقف نکنید و شما بروید. این روحیه همه را دگرگون کرده بود. ما با گردان تماس گرفتیم و قرار شد برگردیم.

کار سختی بود. ایشان خیلی تنومند بود. فاصله زیادی با خط خودی داشتیم و تاریکی و دشمن هم به سختی کار می افزود. درد زیادی هم داشت. 10 نفر بودیم. ایشان را به نوبت کول کردیم و راه افتادیم. چند بار هم به طرفمان تیراندازی شد که نمی دانم متوجه ما شده بودند یا تیراندازی ها کور بود. در نهایت موفق شدیم ایشان را به عقب برگردانیم.

خاطرات خیلی زیاد و هر روز دفاع مقدس خاطره است. تجارب هشت سال جنگ مشعل فروزانی برای آیندگان است که راه این انقلاب را با استفاده از آن ادامه دهند.

¤اگر حرفی باقیمانده می شنویم.

- ضمن تشکر از شما که گوشه ای از توانمندی های این واحد را به اطلاع مردم می رسانید، از طرف من به مردم بگویید ما با یاری خداوند تا آخرین قطره خونمان در جهت اعتلای کلمه حق و دفاع از دین، مردم و خاک میهنمان ایستادگی خواهیم کرد و ان شاء الله بتوانیم سرباز کوچکی برای آقا امام زمان و ولایت مطلقه فقیه باشیم.

نقد تحریفات مستند دفاع مقدس


پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران
مهر 1387
امام خمینی (ره) : ملت ایران باید به چنین ارتش مؤمن و وفاداری افتخار کند و نیروهای مسلح و ارتش بزرگ ایران باید بدانند که همه این افتخارات به برکت ایمان به خدا و دفاع از کشور امام زمان- ارواحنا فداه- و در سایه وحدت و انسجام و همدلی و برابری با یکدیگر و پشتیبانی مردم به دست آمده است.
       « صحیفه نور ج 21 ص 358 »
مقدمه
  ستاد کل نیروهای مسلح (سردار رشید و همکاران) با استفاده از ظرفیت های سیمای جمهوری اسلامی ایران، پس از 27 سال از آغاز جنگ تحمیلی در هفته دفاع مقدس سال 1387 همزمان با ایام ماه مبارک رمضان اقدام به تهیه و پخش« مستند دفاع مقدس» در 19  قسمت نمود که بدلیل اختصاص زمان های مناسب برای پخش و ویژگی های خاص آن با دیدگاههای مثبت و منفی مورد توجه عموم مردم قرار گرفت و از همان ابتدا هدایت سناریو به نحوی بود که یکسویه بودن آن از سوی بینندگان صاحبنظر احساس شد. و همزمان با پخش قسمت اول مستند مذکور عموم کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران به ویژه پیشکسوتان دفاع مقدس، فرماندهان زمان جنگ، کارشناسان و همرزمان ارتش جمهوری اسلامی ایران در زمان دفاع مقدس به اشکال مختلف انتقادات و ایرادات خود را به این مستند اعلام داشتند ولی مسئولین محترم سیما متأثر از پشتوانه هدایت کنندگان آن  بدون توجه به این اعتراضات نه تنها بطور کامل این مستند را مکرر پخش کردند بلکه سی دی آن را در شمارگان بالا تهیه و توزیع و فروش آن را نیز آغاز نمودند که صد البته فروش جمعی آن با پشتوانه اعتبارات سازمانی برخی ادارات، سازمانها و ارگانهای همسو می باشد.
   ارتش جمهوری اسلامی ایران نه به دلیل ضایع شدن حقوق حقه این سازمان عظیم بلکه به دلیل مورد تهدید قرار گرفتن انسجام ملی و وحدت نیروهای مسلح پس از بررسی کارشناسی دقیق، نظرات و انتقادات ارائه شده را در این دفتر گرد آورده و جهت ارائه به مبادی ذیربط آماده نموده است. این گزارش در چهار قسمت تهیه شده است:

1- کلیات
2-
 نقد و  نظرات کارشناسان
3-
 نتیجه گیری و تحلیل کلی نقد
4-
 پیشنهادات
   هر چند تلاش شده است که این مستند بسیار دقیق مورد بررسی قرار گیرد ولی زوایای فراوانی در این زمینه وجود دارد که به دلیل توجه به خلاصه بودن نقد در این گزارش به آن اشاره نشده است.
   امید است این نقد بتواند  ضمن اجر نهادن بر تلاش های خالصانه ای که در جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس صورت می گیرد راهی نو را برای تداوم مناسب این اقدامات در آینده باز نماید.
 
فهرست اسامی و مشخصات کارشناسانی که از نقطه نظرات ایشان در این نقد استفاده شده است.

ردیف درجه نام  نشان آخرین سمت در جنگ وضعیت شغلی فعلی
1
 سرلشکر حسین حسنی سعدی فرمانده نزاجا م ه س ک ن م
2
 سرلشکر عطاء ا... صالحی فرمانده لشکر فرمانده ارتش
3
 سرتیپ  سیاری  فرمانده نداجا
4
 سرتیپ  ناصر  آراسته  سرپرست هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی
5
 سرتیپ عبدالرحیم  موسوی فرمانده گردان جانشین ف کل آجا
6
 سرتیپ محمدحسین دادرس فرمانده گردان م ه آجا
7
 سرتیپ سیدناصر حسینی فرمانده گردان مشاور ویژه ف کل آجا
8
 سرتیپ سیدحسام هاشمی فرمانده قرارگاه شمال غرب رئیس دفتر حفاظت عمومی فرمانده کل قوا
9
 سرتیپ فرض ا... شاهین راد فرمانده ل 21 عضو هیات معارف جنگ شهید صیاد شیرازی
10
 سرتیپ2 والی  اویسی خلبان نیروی هوایی بازنشسته
11
 سرهنگ  قاسمی نو فرمانده ل 92 بازنشسته
12
 سرتیپ2 رحیم رحمانی فرمانده ل 64 بازنشسته
13
 سرتیپ2  موسوی قویدل رییس ستاد قرارگاه خاتم الانبیا بازنشسته
14
 سرتیپ2 نجات علی صادقی گویا ف دا اف امام علی بازنشسته
15
 سرتیپ2 فرهاد  بهروزی معاون آموزش نزاجا بازنشسته
16
 سرتیپ2 مسعود بختیاری استاد دانشگاه جنگ  استاد داعا
17
 سرتیپ2 غلامحسین مفید معاون اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیاء بازنشسته
18
 سرتیپ2 علی بسطامی  بازنشسته
19
 سرتیپ2  نمکی خلبان نیروی هوایی بازنشسته
20
 سرتیپ2 ایرج  جمشیدی فرمانده ل 16 بازنشسته
21
 سرهنگ حسن  سیفی فرمانده گروهان رئیس سارمان حفظ آثار ارتش
22
 سرهنگ احمد حیدری فرمانده گروهان مدیر حفظ آثار نزاجا
23
 سرهنگ علی رضا پوربزرگ فنی هوانیروز نویسنده جنگ
24
 سرهنگ مجتبی جعفری معاون گردان رئیس سازمان ایثارگران نزاجا
25
 سرهنگ  شاهین تقی خانی  مدیر روابط عمومی نزاجا
26
 سرتیپ2 نصرت ا... معین وزیری مدیریت پژوهش دافوس استاد دافوس
27
 سرتیپ2  جوادیان ج- رییس ستاد ارتش بازنشسته
28
 سرتیپ2 سعید پورداراب ج- اداره سوم سماجا بازنشسته
29
 دریا دار  جعفری استاد دافوس بازنشسته
30
 دریا دار  معنوی معاونت عملیات نداجا بازنشسته
31
 سرتیپ2 حسن براتی ف ل ذوالفقار بازنشسته
32
 سرتیپ2  زهرایی نیروی هوایی بازنشسته
 
1) کلیات
بدون هیچ تردیدی پیروزی ایران در مقابل تجاوز عراق در جنگ تحمیلی در سایه وحدت، یکپارچگی و همکاری ارتش و سپاه و پشتیبانی های مردمی که ملهم از انفاس قدسی امام راحل(ره) و تعالیم عالی اسلام بود بدست آمده است، و قطعاً با نبود هر کدام از این دو سازمان یا جنگ به پیروزی جمهوری اسلامی ایران منجر نمی شد و یا حداقل پیروزی به این شکل به دست نمی آمد. بدین ترتیب بسیار بدیهی است که حذف یا نقل ناقص و تحریف شدة تاریخ جنگ هریک از این دو سازمان نه تنها جفا و ظلم به تاریخ و کارکنان این دو سازمان بلکه ستمی خواسته و یا ناخواسته به انقلاب اسلامی و تاریخ پویای این مرز و بوم است و در آستانه ظهور جلوه های تاریخی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، نشانه های تحریف بزرگی را فرا روی محققین و تاریخ پژوهان قرار می دهد.
در این راستا «مستند دفاع مقدس» با تلاش دست اندرکاران سیما تهیه و در هفته دفاع مقدس به نمایش درآمد؛ در حالیکه میزان تحقیق میدانی انجام شده و مستندات تاریخی دفاع مقدس برای ساخت این مستند مشخص نیست. ذکر نام تعدادی از سازمان های ذیربط آن هم برای تشکر کفایت از اعلام منابع مورد تحقیق نمی کند. اگر از اسناد تهیه این مستند نام منابع مورد مراجعه بدست آید به خوبی انحصاری بودن این منابع آشکار خواهد شد. شاید به همین دلیل تهیه کنندگان از ذکر نام منابع خودداری کرده اند. و این نکته از مهم ترین ضعف های این سریال تبلیغی مستند گونه است که با دسترسی به منابع محدود و روایت های خاص از دفاع مقدس و با استفاده از وسعت رسانه ملی، این طیف تاریخ را آسیب پذیر نموده است.
آسیب های وارد شده از این نقد بر تاریخ دفاع مقدس، غیرقابل احصاء و جبران بوده و چون تأثیر ماهوی دارد در صورت بروز اثرات آن در صحنه عمل، آن هم در زمان وقوع بحران، خسارت و زیان ناشی از آن برای کشور غیرقابل تصور خواهد بود. بی شک بیش از دو میلیون رزمنده ارتشی (افسران، درجه داران و سربازان) شرکت کننده در جنگ که در طول 8 سال در خطوط مقدم نبرد با دشمن جنگیده و بیش از 48000 شهید و بیش از 200000 جانباز و 26000 آزاده تقدیم این انقلاب کرده اند متأثر از این تحریف شده و بر عمل و عکس العمل های اجتماعی ایشان نیز تأثیر منفی خواهد داشت چنانچه در مراجعات و تماسهای مکرر عدم رضایت خود را از نحوه گزارشات مستند مزبور اعلام کرده اند.
  بنظر می رسد آنچه به عنوان محور گزینش تصاویر و انتخاب کلمات برای متن مستند دفاع مقدس در نظر بوده است، از مکتوبات موجود در جامعه بدست آمده که عمدتاً توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه تحت عناوین زیر، چاپ و منتشر شده است:
-
 فصلنامه نگین ایران
-
 روزشمار جنگ ایران و عراق.
-
 تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق
-
 سیری در جنگ ایران و عراق
-
 اطلس جنگ ایران و عراق
-
 اطلس های راهنما و ...
دیدگاه
  مجموعه منشورات فوق جنگ ایران  و عراق را بشرح زیر به تصویر کشیده است:
-
 عدم آمادگی نیروهای ارتش در برخورد با تجاوز اولیه عراق
-
 عدم اقدام ارتش برای ممانعت از نفوذ و گسترش نیروهای دشمن یا عدم موفقیت در این زمینه.
-
 توقف عراق با فشار نیروهای مردمی و سپاه و بسیج
-
 عدم توانایی ارتش در طرح ریزی برای بیرون راندن دشمن.
-
 شکست عملیات های سال اول جنگ با محور قرار دادن عملکرد بنی صدر به عنوان فرمانده ارتش (نه فرمانده کل قوا).
-
 به میدان آمدن نیروها و فرماندهان سپاه به عنوان هدایت کنندگان جنگ.
-
 آغاز پیروزی های بزرگ توسط سپاه و همکاری ارتش در سایه.
-
 تداوم جنگ و نفوذ به خاک عراق با جسارت و شجاعت سپاه.
و سرانجام بدون هرگونه تحلیلی از حوادث سال آخر جنگ، اعلام پذیرش قطعنامه و پیروزی ایران بر اساس اعلامیه دبیرکل سازمان ملل از موضوع خارج می شود.
درحالی که واقعیت تاریخ که درحال آشکار شدن است بر خلاف این دیدگاه می باشد که در متن این نقد به آن اشاره شده و سعی می شود مشروحاً مورد بحث قرار می گیرد.
1- درست است که در اثر حوادث اجتناب نا پذیر روزهای آغازین انقلاب ارتش همه توان خود را در اختیار نداشت و این امر بهمراه متشنج بودن اوضاع سیاسی داخلی و مراکز عالی تصمیم گیری کشور، خود عامل مهمی برای آغاز تجاوز دشمن به خاک مقدس ج.ا.ا بود؛ لیکن ارتش غیور و کارکنان سلحشور آن همه امکانات و قدرت موجود را برای مقابله با دشمن و متوقف کردن متجاوزان بعثی بکار گرفته واز هیچ کوششی فرو گذار نکردند.
 تاریخ دفاع مقدس گویای این مطلب است که نیروی زمینی ارتش علیرغم درگیر بودن حدود چهار لشگر از آن در منطقه آشوب زده کردستان در هرجا که توانست به سرعت در مقابل دشمنان وارد عمل شد و آنجا که نتوانست با نیروی هوایی، هوانیروز و توپخانه به جنگ نفرات و ادوات دشمن بعثی شتافت. پرواز 140 فروندی نیروی هوایی آن هم با فاصله چند ساعت پس از آغاز جنگ در اول مهر 1359 لرزه بر اندام صدام انداخت و او را متوجه اشتباهی که مرتکب شده بود کرد بطوریکه ناظرین آگاه معتقدند چنانچه صدام روز اول جنگ در مصاحبه با خبرنگاران ادعای رسیدن به تهران را مطرح نمی کرد در روز دوم جنگ پس از مشاهده اقتدار نیروی هوایی ارتش ج.ا.ا هرگز چنین ادعایی را مطرح نمی کرد.
اسناد باقیمانده از دوران دفاع مقدس بخوبی گواهی می دهد که در ماههای ابتدایی جنگ، ارتش به همراه مردم و نیروهای محلی توانست دشمن را در ارتفاعات شیاکوه، بازی دراز، میمک و کانی سخت
  در غرب و غرب رودخانه کرخه، دروازه های شوش، سوسنگرد، دب حردان(چهل کیلومتری اهواز)، ذوالفقاریه و پشت دیوارهای آبادان متوقف نموده و استراتژی متجاوز را که حداقل «جدا کردن خوزستان» از پیکره مقدس میهن اسلامی اعلام شده بود به «گرفتار شدن در یک جنگ فرسایشی» تغییر داده و همزمان به آموزش نیروهای مردمی و سپاه همت گمارد.
آنچه تاریخ دفاع مقدس گواهی می دهد و برادران سپاهی خود معترفند این است که سپاه پاسداران در سال دوم جنگ از حالت انتظامی بصورت یک سازمان نظامی در آمده و شکل گردان و تیپ به خود گرفت و این دقیقاً زمانی است که دشمن در مناطق اشغال شده تثبیت شده بود و نیروهای مسلح کشور آماده می شدند تا عملیاتهای بزرگ را برای بیرون راندن دشمن بعثی انجام دهند.
شک نیست که به میدان آمدن بسیج، سپاه و نیروهای مردمی توان نیروهای مسلح را چند برابر کرد و اگر این اتفاق و هماهنگی که با هدایتهای حکیمانه و الهی حضرت امام (ره) بدست آمد نبود ما شاهد عملیاتهای موفق و اثر گذار در سرنوشت جنگ نبودیم. اما این استدلال هم منطقی نیست که بگوییم مردم عادی غیرنظامی، دانشجویان و دانش آموزان مدارس از نظر تکنیک، تاکتیک و آموزش های نظامی بر فرماندهان ارتش برتری داشتند و نحوة چگونه جنگیدن را به آنها آموختند. البته ارتش امروز و در طول جنگ نیز، روزانه بر تجربه و معلومات خود افزوده و هرگز دانش نظامی او در ابتدا و انتهای جنگ قابل مقایسه نبوده است.
 چنانچه ارتش به مقتضای حال در مقطعی از جنگ اجباراً تحت فشارها، اصرارها و تأکیدات برادران خود در سپاه پاسداران طرحهایی را پذیرفته است نتیجه را طبق پیش بینی با تلفات و خسارات بیشتری شاهد بوده است.
در تحلیل چهار عملیات- به زعم ادبیات بکاررفته در متن مستند گونه دفاع مقدس- ناموفق ارتش در سال اول جنگ، که در مستند بارها به آن اشاره شد، فارغ از هرگونه جنجال و تبلیغات سیاسی و عملیات روانی خودی و دشمن که بر فضای آن روز جنگ حاکم بود بایستی ببینیم اهداف عملیات چه بوده است؟ ترتیب نیرو، ترکیب نیرو، گسترش نیروها و استعداد نیروهای خودی و دشمن چگونه بوده است؟ و آیا با ادعاهای تبلیغاتی اول جنگ تناسبی داشته است؟
در آن زمان که ارتش عراق با حداکثر قوا و پشتیبانی های منطقه ای و بین المللی در سرزمینهای اشغال شده ما مستقر بود آیا با یک و یا حداکثر دو تیپ ارتش آن هم در درجة دوم و سوم آمادگی، امکان بیرون راندن او تا سرحدات که در مأموریت عملیات ها ذکر می شد وجود داشت؟ و آیا عملیات های بزرگی مثل ثامن الائمه، طریق القدس و فتح المبین و... را که تمام نیروهای موجود کشور پای کار آمده بود را می توان با این چهار عملیات مقایسه کرد؟
دیگران استفاده بدون آموزش و آمادگی دفاعی از جوانهای مؤمن و معصوم و انقلابی این کشور و پذیرش تلفات انسانی بالا را، شجاعت و نبوغ خود دانسته، اما عملیاتهایی که با کمترین عده به مصاف بیشترین عده دشمن رفته و حداقل نتیجه آن متوقف کردن دشمن، تبدیل رکود و رخوت حالت پدافندی جبهه ها به حالت آفندی و ایجاد روحیه در نیروهای خودی بوده است را ناموفق می دانند.
 
با نگاهی به تبلیغات رسانه های منطقه و جهان در ماههای ابتدایی جنگ، کاملاً مشخص است که فشارهای تبلیغاتی و روانی از سوی استکبار جهانی و سران سایر کشورها و سازمانهای بین المللی
  که داعیه میانجیگری داشتند به جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش آتش بس تحت شرایط قطعنامه های بی خاصیت سازمان ملل و یا بعبارتی پذیرش شکست و تسلیم شدن در مقابل خواسته های صدام متجاوز بی حد و حصر بوده است. شاید این مثال وضعیت را قدری روشن تر کند. دقیقاً ما مثل کشتی گیری بودیم که در مقابل حریف به نفس نفس افتاده و داور صحنه هم اعداد را شمارش می کند تا نام کشتی گیر برنده را اعلام نماید در این وضعیت کشتی گیر ضعیف تر باید حرکتی انجام دهد تا داور و تماشاچیان بدانند او هنوز رمقی برای ادامة مبارزه دارد. لذا ج.ا.ا در سال اول جنگ به دو دلیل عمده دست به عملیات های کوچک و محدود می زد اول اینکه به دنیا، شخصیتها، مجامع بین المللی و میانجیان طرفدار متجاوز که بدنبال تحمیل شکست به جمهوری اسلامی ایران بودند بفهماند که ملت و ارتش ایران هنوز زنده است و برای نبردی بی امان و فرسایشی آماده می شود. دوم اینکه آرامش را از نیروهای دشمن  بگیرد و از ادامة پیشروی او در مناطق غرب و جنوب ممانعت بعمل آورد.
بنابراین چهار عملیات ارتش در سال اول جنگ به هیچوجه با هدف پاکسازی مناطق اشغالی از لوث وجود متجاوزان تناسب نداشته و چنین انتظاری را در اذهان ایجاد نمی کند. لذا با این تحلیل امروز پس از بیست و هفت سال فاصله از عملیات های مذکور، نام شکست بر آنها زیبنده نیست چرا که تجارب بدست آمده از آنها بود که زمینه ساز عملیاتهای موفق بعدی گردید و نمی توان تفکیکی بین عملیاتهای سال اول و دوم جنگ قائل شد.
2- بنابراین تردیدی نیست که تاثیر اقداماتی از این قبیل در بستر زمان آشکار می شود و بی اعتمادی به رسانه ملی به علت جانبداری یکسویه از سپاه پاسداران نه تنها به رسانه ملی خدشه غیر قابل جبرانی وارد می کند و ملی بودن آن را زیر سؤال می برد بلکه وضعیت برجسته ای را نیز به وجود نخواهد آورد و تعریف و تمجید بیش از حد، مردم را به نوعی عکس العمل منفی وادار می کند که بار ها در وضعیت های گوناگون اجتماعی در دوران کوتاه پس از پیروزی انقلاب شاهد آن بوده ایم.
3- تلقی تمام کارشناسان عالی سپاه که در زمینه مکتوبات جنگ قلم می زنند از کلمه« ارتش»
       « نیروی زمینی» می باشد. یعنی حتی در یک عملیات زمینی کوچک که توسط یک یا دو تیپ نیروی زمینی مستقلاً انجام شده در تحلیل کلی برای نقد آن کلمه «ارتش» بکار می رود. در حالیکه مجموعه «ارتش» سازمان عظیمی است که گسترش فقط« نیروی زمینی» آن، هم اکنون از تمام واحدهای موجود سپاه پاسداران از نظر پرسنلی تجهیزات و پادگان ها به مراتب وسیع تر و بزرگتر می باشد. اشکال این موضوع آن جا آشکار می شود که حتی در عملیات های بزرگ مشترک نقش نیروی دریایی در اسکورت کشتی ها و و باز نگداشتن راههای تدارکاتی ج.ا.ا در خلیج فارس و دریای عمان و بالعکس ممانعت از انجام پشتیبانی عراق از همین مسیر و نقش نیروی هوایی در انهدام اصلی ترین مراکز حمایت خطوط مقدم نیروهای ارتش متجاوز در عمق خاک عراق و پوشش و پدافند هوایی سراسر کشور به ویژه منطقه نبرد اصلاً و ابداً به ذهن تحلیل گر راه ندارد، و این به نوعی کوچک دیدن و کوچک تلقی کردن دفاع مقدس است، و به همین دلیل تهیه کنندگان مستند دفاع مقدس صحنه جنگ را اصطلاحاً از روزنة مگسک تفنگ کلاشینکف و تنها از نگاه یک رزمنده در گوشه ای از خاکریز مقدم 1000 کیلومتری توصیف، تحلیل و روایت می کنند و متأسفانه این تحلیل در تمامی زوایای تاریخ نگاری دفاع مقدس دیده می شود که در آینده نه چندان دور سؤالات زیادی را برای نسل های بعدی ایجاد خواهد کرد. بنابراین گستره اجتماعی جنگ 8 ساله در ابعاد داخلی و خارجی آن بسیار فراتر از آن است که در عینک محدود و نزدیک بین این تحلیل گران منعکس شود که رنگ شیشه های آن را منافع سازمانی و یا شخصی تعیین می کند.
آن چه ارتش جمهوری اسلامی ایران با وضعیت فوق العاده نابسامان ناشی از حوادث پیروزی انقلاب اسلامی ایران
  بعد از 22 بهمن57 تا کنون در دفاع از آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی ایران انجام داده است قطعاً معجزه بزرگ و اقدام خارق العاده ای است که تنها بستر تاریخ می تواند عظمت و زیبایی آن را ثبت و ارائه نماید. دیدگاه های تنگ نظرانه و جانبدارانه سازمانی، کی خواهد توانست قله عظمت و شرافتی را که در طول جنگ فقط حضرت امام (ره) بر آن احاطه و آگاهی الهی داشت درک نماید. درکی که در سال 1367 و پس از پایان جنگ به قلم این راد مرد بزرگ جاری شد و عباراتی که در مطلع این نوشتار آمده است خلق گردید.
نقص دیدگاه تحلیل گران آن قدر ناپسند است که حتی به جنگ واژه ها هم رفته اند؛ دو عبارت« کلاسیک» و« تعویض زمین با زمان» به تکرار در زبان و قلم همه کارشناسان سپاه (که مورد استفاده مستند قرار گرفته است) مورد نقد، استهزاء و به عنوان داشتن بار منفی و حتی زشت بکار رفته است. در حالیکه کلمه« کلاسیک» هم اکنون در سطوح عالی تحصیلی سپاه به عنوان ارزش مورد توجه بوده و غالباً با این دیدگاه به تاریخ می نگرند و عبارت « تعویض زمین با زمان» در مقابل دشمن نه تنها اقدام عاقلانه و حتی هشیارانه است و نه تنها در سنت نبوی مشاهده شده بلکه آیات قرآن و کلام الهی صراحتاً در دو حالت « تغییر تاکتیک و پیوستن به عمده قوا برای تداوم جنگ» مجوز این اقدام را صادر کرده است. «... و من یولهم یومئذٍ دبره الا متحرفاً لقتال او متحیزاً الی فئهٍ فقد باء ...» (انفال:16) جای تعجب است که برای وصول به اهداف سازمانی و اثبات نظرات و سلیقه های شخصی آیات قرآن در این زمینه نادیده گرفته می شود.
 3- اگر احیاناً این بهانه برای تهیه کنندگان وجود داشته باشد که به منابع ارتشی دسترسی نداشتند کافی بود تا به آرشیو خبری خود و یا روزنامه های زمان جنگ مراجعه کنند.
 چنانچه اگر یک درصد تیترها و گزارشات مطبوعات و اخبار زمان جنگ به ویژه در سال های اول و دوم مورد توجه قرار می گرفت مشخص می شد که میزان اثرگذاری کدام سازمان بیشتر بوده است، در آن زمان خبرنگاران و گزارشگران برای اطلاع رسانی مناسب عمده مصاحبه ها و گفتگو های خود را با فرماندهان و رزمندگان ارتش انجام داده اند که متاسفانه در این تحریف به سادگی مکتوم مانده است. عدم دسترسی به منابع ارتش بیشتر از آن که یک واقعیت باشد بها نه ای است برای فرار از تلاش و تحقیق بیشتر. فقط و فقط کفایت می کرد اگر تهیه کننده به خود زحمت می داد کتاب « درکمین گل سرخ» و « ناگفته های جنگ» شهید صیاد شیرازی را مطالعه می کرد، مشخص می گردید که این بهانه محلی از اعراب ندارد.
 4- یکی از حوادث جنگ که در طول هشت سال و در عرض 1000 کیلومتر خطوط مقدم درگیری اتفاق افتاد پدافند در مقابل عراق بود که به جز موارد بسیار محدودی در طول سال های جنگ و اقدامات سراسری عراق در سال 67 این خطوط شکست ناپذیر بوده و درحد بالای 90% در اختیار نیروی زمینی ارتش بود. جا داشت که این اقدام حتی در حد یک شوخی رزمنده بسیجی که با آب و تاب ارائه شده مورد توجه قرار می گرفت.
این نقد این نکته را مطرح می کند که مسئولیتی که این زمان متوجه فرماندهان و رزمندگان باقی مانده از جنگ می باشد فراتر از منافع شخصی و سازمانی بوده و الزاماً مسئولین طراز اول نظامی کشور در هدایت این مسئولیت نقش اساسی دارند تا آیندگان مستند دیگری در رد
  این مستند نسازند و برای پاسخ گویی به سوالات مخاطبین خود به زحمت نیفتند.
5- نیروی دریایی ارتش در همان روزهای آغازین نبرد نیروی دریایی دشمن را درخور عبداله متوقف کرد و سیادت دریایی کامل خود را در مقابل هیبت و حضور گسترده نیروهای دریایی بیگانه بر خلیج فارس و دریای عمان اعمال کرد. اسکورت هزاران کشتی، بازرسی صدها کشتی، کنترل محموله های تجاری به مقصد عراق ،پدافند هوایی ساحلی، حضور در نبرد های زمینی به تناسب، پشتیبانی مداوم از میادین نبرد، انجام پدافند در جزایر خلیج
  فارس و ده ها اقدام اساسی دیگر که بدون انجام آن مقابله با عراق و تداوم ایستادگی در جنگ غیرممکن بود. از دید تهیه کنندگان مکتوم مانده و حرکت قایق های تندرو و شلیک موثر و یا بی تاثیر به ناوهای بزرگ به عنوان تجلی نبرد دریایی مطرح می شود. بدلیل اینکه در سراسر این مستند نشانی درخور از نیروی دریایی ارتش نیست لذا به حکم      «سالبه به انتفاء موضوع» نداجا از ارائه  هرگونه  نقدی خودداری کرده است. اما جای این سؤال از تحلیلگران محترم مستند گونه دفاع مقدس وجود دارد که آیا می توانند تصور کنند؛ اگر آبهای جنوب کشور بجای حضور قدرتمندانة نیروی دریایی ارتش ج.ا.ا شاهد نیروی دریایی عراق بود، روند جنگ تحمیلی چه تغییری می کرد؟
6- سیاست « یک بام و دو هوا» در سراسر این مستند دنبال شده است. شکست های ارتش در سال اول جنگ، شکست، ضعف، عدم کارایی و احتمالاً شهدای آن، تلفات انسانی قلمداد می شود ولی شکست های سنگین والفجر مقدماتی، کربلای 4 و ... «احدی الحسنین» قلمداد و تعبیر« عدم الفتح» برای آن به کار می رود. گویی ارتش تحت رهبری شخص دیگری
  برای اهدافی غیر از اسلام و ایران می جنگیده و فقط سپاه تحت زعامت حضرت امام (ره) و برای اعتلای کلمه اسلام نبرد می کرده است.
 شاید جای این کلام در این نقد نباشد ولی چاره ای از بیان آن نیست. با توجه به تمایزاتی که در تاریخ دفاع مقدس پیش آمده و در تمام ظواهر جامعه رسوخ کرده، از نام گذاری خیابان ها و میادین تا اشغال مناصب و مشاغل و واگذاری امتیازات به رزمندگان و .... به نظر می رسد اگر توانایی در جداسازی شهدا نیز وجود می داشت الان شهدای ارتش حتماً به دلیل عملکرد ضعیفی که از ارتش در این مستند ارائه شده از صف شهدای دفاع مقدس خارج و به عنوان مثلاً کشته شدگان جنگ در سطح پایین تری قرار می گرفتند. هرچند دراین مستند هم ظواهری از این اقدام به وضوح قابل درک می باشد.
2) نقد و نظرات کارشناسان
الف-
  نیروی زمینی
موارد متعددی به ترتیب قسمت های پخش شده به شرح زیر به عنوان نقد کارشناسان نیروی زمینی ارتش ارائه می گردد.
    

قسمت اول :
• در تیتر روزنامه نوشته است « نماینده امام در ارتش ». ولی گوینده می گوید « نماینده امام در شورای عالی دفاع» یعنی حتی از تکرار کلمه ارتش نیز خودداری می کنند.
• در حالیکه به طور مفصل و مشروح در باره بازماندگان ارتش وابسته به رژیم پهلوی در کودتای نقاب صحبت می شود از چگونگی کشف کودتا توسط کارکنان ارتش صحبت نمی شود. کشف این کودتا توسط یکی از کارکنان نیروی هوایی، از معجزات این انقلاب است که به دلایل امنیتی نام ایشان برای همیشه جزء اسرار این انقلاب باقی خواهد ماند.
• در حالی که اشاره می شود عشایر از وجود تانک های عراقی به عنوان جدی بودن جنگ گزارش می دهند ولی به گزارش یگان های ارتش در مورد احتمال حمله عراق اشاره ای نمی شود.
• تحلیل طارق عزیز از اوضاع ایران« هوشیارانه » عنوان می شود ولی مشخص گردید که این تحلیل در عمل بسیار « ناآگاهانه» بود زیرا اگر هوشیارانه بود عراق به حداقل اهدافش می رسید.
• هنگام نام بردن از حسن البکر تصویر عبدالکریم قاسم نشان داده می شود که کاملاً بی ارتباط با موضوع می باشد. این نشان می دهد که تدوین کننده، تسلط آنچنانی بر موضوع ندارد.
• هرچند محور تحریک عراق آمریکا بود ولی نقش شوروی در پشتیبانی عراق بشدت کمرنگ نشان داده می شود.

قسمت دوم :
• دلایل تضعیف اوضاع نظامی ایران بیان نمی شود. با توجه به این که این تضعیف به ارتش بر می گردد بیان دلایل می تواند در روشن شدن حوادث سال اول جنگ کمک نماید.
• دلایل عدم دستیابی عراق به اهدافش بیان نمی شود. این از مکتوم ترین قسمت های تاریخ جنگ ایران و عراق است. در حالیکه در سال اول جنگ به جز ارتش هیچ سازمان منظم دیگری در طول مرز ها وجود ندارد و اگر ارتش اقدامات خود را انجام نداده است چرا عراق در نزدیکی اهداف مهمی چون کرخه، اهواز، شوش و ... متوقف می شود؛ آیا در طرح عراق این حد پیشروی تعیین شده بود؟ یا متجاوز قصد داشت خوزستان را جدا نماید؟ و حتی نقشة عربستان، نام عربی برای شهرها، فرمانداران را نیز از قبل مشخص کرده بود.
• در این قسمت همه تصاویر ارائه شده مجموع رزمندگان است  ولی گفته گزارشگر «مردم و سپاه» است. به ویژه در خرمشهر، یعنی متن فیلم با حرف های دیکته شده یکی نیست.
• در رابطه با تحویل سلاح و تجهیز مردم تحریف عجیبی صورت پذیرفته مگر تأمین کننده سلاح ارتش بوده است که باید به مردم سلاح می داد. ضمن این که دستور دهنده عدم واگذاری سلاح، فرمانده کل قوا بوده، آیا باید ارتش از این دستور تبعیت می کرد یا سرپیچی؟ علی رغم این که سلاح موجود در سال اول جنگ در دست سپاه باز هم از ارتش داده شده است این میزان سلاح داده شده مورد تقدیر و توجه هم قرار نمی گیرد.

قسمت سوم :
• صدای گوینده اعلام می کند « عراقی ها چهار روزه به کرخه می رسند» در حالی که سپاه در مکتوبات خود  می گوید دو روزه، ارتش به استناد اسناد می گوید هفت روزه و عراقی ها در گزارشات خود می گویند ده روزه، به هر حال این زمان اهمیت خاصی ندارد، اهمیت موضوع آنجاست که آیا هدف عراق کرخه بوده که در ساحل آن به استراحت بپردازد؟
• علت توقف عراق در پل کرخه توضیح داده نمی شود. گزارش مستند سرهنگ قاسمی، فرمانده وقت لشکر 92 زرهی مبنی بر تخریب پل کرخه یکی از دلایل عدم عبور عراقی ها از روی کرخه می باشد.
• علت توقف عراق در داخل منطقه نبرد موج مقاومت مردمی بیان می شود. در حالیکه منهای مناطق مسکونی که مردم آن به پشتیبانی از نیرو های ارتش و سپاه به مقاومت بر می خیزند در مناطقی که مردم حضور ندارند عراق چرا متوقف می شود  روشن نیست.
• « غیور اصلی» استوار ارتش است ولی نه به این عنوان و نه به سربازانی که همراه وی بوده و او را در این اقدام یاری کرده اند، هیچ اشاره ای نمی شود.
• مخالفت امام (ره) با انحلال ارتش به چه دلیل بوده است، اثرات مثبت عدم انحلال ارتش و در واقع این اقدام شجاعانه امام (ره) کجاست؟  یعنی به هر حال ارتش چیزی داشته است که امام (ره) مانع انحلال آن شده، این «چیز» چه بوده است؟
• تمام تلاش در طول جنگ برای گرفت زمان بود که این گونه استهزاء می شود. تهیه کننده متن حتی از ابتدایی ترین اقدامات دفاعی که بطور طبیعی در تمام موجودات عالم وجود دارد خبر ندارد. فقط بصورت کپی و رو گرفت از آن چه در برخی مکتوبات وجود دارد استفاده کرده، تعویض زمین و زمان را به مسخره گرفته و آن را نقطه ضعف می داند. در عملیات کربلای 4، بدر، و در سال 67 در فاو، شلمچه و مجنون چرا زمین به دشمن داده شد؟ آیا غیراز استفاده از زمان بعدی بود که نهایتاَ به نفع ایران تمام شد.

قسمت چهارم:
• این قسمت کاملاً خالی از ارتش و متاسفانه حتی ضد ارتش است.
• جمله « کاتیوشا و توپخانه که مردم آن را خمسه خمسه می گویند » اشتباه است. نه تنها تهیه کننده بلکه حتی بسیاری از مورخان جنگ هنوز هم نمی دانند خمسه خمسه چیست.
• این جمله « نیروهای کلاسیک و لشکرهای سازمان یافته کجا بودند؟» که در ترک خرمشهر بیان می شود بسیار استهزاء آمیز است. این کلمات اوج جانبداری و نگاه طلبکارانه و ناآگاهی است که تا انتهای فیلم ادامه می یابد.

قسمت پنجم :
• از لات های جنوب تهران به زیبا ترین شکل تعریف می شود که از نظر رسانه ای جاذب هم هست ولی از فعالیت های ارتش صحبتی نمی شود.
• این جمله «سازمان دفاعی منظمی در مناطق مرزی وجود ندارد» قابل تامل است. واقعاً جملات با اهداف خاصی تدوین شده و از طرف گویندگان نیز با تاکید خاصی بیان می شود
• نمایش حضور گسترده همه اقشار در جبهه به جز ارتش در سراسر این قسمت قابل مشاهده است.
• از طرح سرهنگ قاسمی فرمانده وقت لشکر 92 زرهی در سال 59 برای استفاده از آب جهت متوقف کردن دشمن که با اجرای آن دشمن در چهل کیکومتری اهواز متوقف شد. خبری نیست.

قسمت ششم :
• آخرین اقدام نظامی (عملیات توکل) را بسیار بد و شکست خورده توضیح می دهد.
• نقد چهار عملیات ارتش را اوج عدم کارایی ارتش و عملیات کلاسیک قلمداد می کند. باید دقت کرد که حتی با قبول این نقد توانایی پاسخگویی در مقابل شکست عملیات کربلای 4  از مسئولان مربوطه سلب می شود در حالی که مقایسه این دو « قیاس مع الفارق» است.
• سپاه آرام آرام با عملیات امام مهدی(عج) محور هدایت جنگ قلمداد می شود. در حالیکه اواخر سال 59 هنوز سازمان رزم یگان های سپاه حتی به شکل ظاهری در حد گردان هم نیست، محور قرار دادن سپاه براساس مکتوبات اطلس جنگ ایران و عراق شکل می گیرد که یگان سپاه را در 31/6/59 در مقابل عراق در غرب کشور گروهانی از لشکر 7 نشان می دهد. برای روشن شدن موضوع به اطلس جنگ ایران و عراق، چاپ و نشر مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه مراجعه شود، در حالی که هنوز سپاه حتی گروهان به معنای رده نظامی ندارد در روی نقشه حضور گروهانی را نشان می دهد که تابع لشکر 7 است، لشکری که حداقل دو سال بعد سازماندهی و تشکیل شده است.

قسمت هفتم :
• تصاویر اولیه این قسمت مربوط به زمان جنگ نیست.
این نکته قابل ذکر است؛ یکی از دلایلی که این مستند را یکسویه و مغرضانه می نمایاند عدم رعایت تناسب و تعادل در نشان دادن فیلم، تصویر و گفتار عباراتی است که از طرف گوینده روی فیلم صدا گذاری شده است. بعنوان مثال نام شخصیت های سپاهی چهار برابر شخصیت های ارتشی شرکت کننده در دفاع مقدس تکرار شده است در صورتی که واقعیت آماری غیر از این می باشد و نام یگانهای سپاه و عملیاتهایی که مورد تأکید سپاه است دو برابر بیشتر از یگانها و عملیاتهای ارتش ذکر گردیده است.

قسمت هشتم :
• کلاسیک ستیزی با عدم آگاهی از اصول جنگ در تمام جملات وجود دارد. ظاهراً تهیه کننده متن بدون هیچ گونه شناختی از مباحث علمی دانش نظامی، مکتوبات پر اشتباه در سطح جامعه را در گفتار متن استفاده کرده است.
• با زیرکی خاصی از عملکرد ارتش در عملیات ثامن الائمه عبور می شود. حداقل از این فراز تاریخ جنگ فیلم مستندی وجود دارد که فرماندهان تیپ قبل از عملیات از زیر قرآن رد می شوند و بعد از عملیات اسرای عراقی از مقابل فرماندهان رژه می روند و فرمانده لشکر77 خراسان«سرهنگ جوادی» با زبان عربی برای اسرای عراقی صحبت می کند و بعد از این عملیات لشگر77 به لقب پیروز مفتخر می شود. لذا این ضعف بزرگی برای یک مستند است که تصاویری به این زیبایی از آن حذف می گردد.
• پخش رمز عملیات فقط توسط فرماندهان تیپ و لشکر سپاه در عملیات طریق القدس نشان داده می شود، در حالی که فرماندهی عملیات با ارتش بوده و فرماندهان لشکر های ارتش نقش اصلی را در این زمینه ایفا کرده اند.
• در مقابل بیان اسم علم الهدی در عملیات نصر از ذکر نام قهرمان سابله خوداری می شود. مراجعه شود به کتاب « ناگفته های جنگ» خاطرات شهید صیاد شیرازی.
•  نام حسین علم الهدی در عملیات نصر (هویزه) به دلیل ایستادگی در مقابل دشمن برده می شود ولی در عملیات طریق القدس نامی از شهید مخبری برده نمی شود که اگر مقاومت ایشان در پای پل سابله نبود شاید حوادث دیگری اتفاق می افتاد.
• اسم شهید مخبری و گزارش وی در مقابل امام (ره) درباره عملیات چزابه پخش نمی شود در حالی که کلام حضرت امام (ره) در معجزه خواندن اقدام چزابه پخش می شود. این معجزه همان مقاومت یگان های ارتش در پاتک 12 روزه عراق است که یکی از حوادث فراموش نشدنی جنگ می باشد.
• در ساخت جاده رملی که یک اقدام تحسین برانگیز و البته با الگو گرفتن از اقدام تیپ 3 لشکر 92 زرهی در تپه سبز انجام شد. ذکر جمله « حرکت ابداعی حیرت آور و ناباور برای نظامیان و عدم اعتماد فرماندهان به آن» بسیار قابل تامل است، در حالی که شهید صیاد شیرازی فرمانده عملیات بوده چگونه این اقدام برای فرماندهان حیرت آور تلقی می شود؟

قسمت نهم:
• همه گزارشات حول محور یگان های سپاه دور می زند و از ارتش هیچ خبری نیست.
• ذکر شرکت 135 گردان سپاه در عملیات فتح المبین عدد قابل تاملی است. یعنی حداقل 15 لشگر که هر کدام، 10 گردان دارند این آمار در ترتیب نیرو عملیات فتح المبین سابقه ندارد مگر آن که تعریف جدیدی از گردان و لشکر ارائه کنیم.
• با نوعی تحسین گم شدن یک گردان در منطقه مطرح می شود احتمالاً این گردان گم شده کمتر از حتی یک دسته نفرات داشته است وگر نه گم شدن گردان در وسعت منطقه فتح المبین جز ضعف فرماندهی در داشتن اطلاعات چیز دیگری را به ذهن تداعی نمی کند.

قسمت دهم:
• در عملیات بیت المقدس گزارشات، تصاویر و کلام همه سپاهی و بسیجی است. آیا انصافاً بدون حضور یکی از قسمت های ارتش مانند نیروی هوایی، نیروی دریایی، هوانیروز، مهندسی پل، توپخانه، یگان های تک ور این عملیات قابل انجام بود. نبود هر یک از این موارد می توانست موفقیت عملیات را به طور کامل مورد تهدید قرار دهد.
• از ارتش با زبان شعر، یک زن عرب تجلیل می کند؛ که نگاه مردمی به ارتش جای بسی خوشحالی است.
قسمت یازدهم:
•  علت شکست عملیات رمضان چه بود؟ این عملیات کلاسیک بود یا غیر کلاسیک؟ متاسفانه در این عملیات شکست خورده توضیح دهنده شهید صیاد می شود که به نوعی آن را به ارتش نسبت دهند.

قسمت دوازدهم :
• تمام صحنه ها در این قسمت بسیجی سپاهی است.
• بازهم تصاویر هدایت عملیات محرم تصاویر سپاهی است. در ارائه این تصاویر مشخص نیست که واقعاً مربوط به عملیات و منطقه مورد بحث است یا صرفاً جهت پشت زمینه کلام انتخاب شده است.
• مقایسه توجیه شکست عملیات والفجر مقدماتی با توضیح شکست عملیات 23/7/59 بسیار جالب است. در 23/7 ارتش مقصر و محکوم و در والفجر مقدماتی به هیچ سازمانی اشاره نمی شود، در حالی که وضعیت زمانی و مکانی 23/7/59 و تعداد یگان های شرکت کننده با وضعیت عمومی عملیات والفجر مقدماتی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
• درحالی که از شکست سنگین والفجر مقدماتی به سادگی عبور می شود شکست والفجر 1 به ارتش و صیاد مربوط شده و آشکارا نشان داده و مورد نقد قرار می گیرد، در کتب تاریخی به ویژه اطلس نبرد های ماندگار، وضعیت این دو عملیات کاملاً مشخص شده است.
• تداوم تعریف و نام بردن از سپاه و فرماندهان آن در والفجر 2 و 3 و 4 .
• تداوم نمایش هدایت جنگ توسط سپاه در تمام مراحل در این قسمت به وضوح دیده می شود.
• به تناسب هرکجا پیروزی دارد به نوعی به سپاه و هرکجا شکست وجود دارد با مصاحبه با ارتشی ها، به ارتش منسوب می شود. اصولاً از اینجا به بعد چیزی به نام ارتش هیچ جایی در این مستند ندارد.

قسمت سیزدهم :
• نه تنها هیچ نامی از یک آزاده ارتشی- به ویژه امیر خلبان حسین لشکری که بیش ترین زمان اسارت(18سال) را بین آزادگان دارد- نیست بلکه حتی یک اشاره کوچک به اقدام بسیار وسیع و بزرگ ملی و کشوری که توسط ارتش در نگهداری اسرای عراقی به عمل آمده نمی شود.
• در حالیکه اقدامات ارتش در ساخت، تدارک و ذخیره سازی مهمات در کارخانجات مهمات سازی بصورت سه شیفته یکی از افتخارات کم نظیر ارتش ج.ا.ا در تاریخ بعد از انقلاب و در زمان دفاع مقدس است تنها از تداوم تلاش سپاه در مهمات سازی و حضور در عملیات هایی مانند بدر به بالاترین شکل ممکن یاد می شود و باز هم ارتش به گونه ای کنار گذاشته شده است.

قسمت چهاردهم :
• در عملیات والفجر 8 از نداجا و نهاجا خبری نیست. واقعاً مستند دفاع مقدس به شکل بسیار خوبی توانسته است نیروی هوایی را از صحنه جنگ حذف نماید.
• هیچ اشاره ای به یگان توپخانه ارتش و هوانیروز نمی شود. بدون هیچ تردیدی عملیات فتح فاو موفق نمی شد اگر فقط و فقط یکی از این یگان ها در عملیات اقدام نمی کرد. ( نیروی دریایی نیروی هوایی توپخانه هوانیروز و عملیات 4 لشکر در منطقه شلمچه تا کوشک)
• تداوم تصمیم گیری سپاه برای تداوم جنگ بسیار روشن و آشکار بیان می شود. گویی سازمانی به نام ارتش وجود خارجی ندارد.
• از عملیات 4 لشکر ارتش در 22/11/1364 در شلمچه تا کوشک تحت نام قرارگاه کربلا خبری نیست. متاسفانه حتی در مکتوبات سپاه نیز این نقص تاریخی وجود دارد. حتی آگاهی و اطلاع شفاهی نیز در قوی ترین نویسندگان سپاه در این زمینه  وجود ندارد و این با ادعای مکرر هدایت جنگ توسط سپاه بسیار منافات دارد. چگونه سپاه جنگ را هدایت می کند در حالی که از عملیات 4 لشکر در 60 کیلومتری جبهه بعنوان تلاش پشتیبانی خبر و سندی ندارد!؟

قسمت پانزدهم :
• عملیات های ایذائی سپاه بیان می شود ولی از حجم بالای عملیات های ارتش هیچ صحبت و اشاره ای نمی شود. آمار های تدوین شده 418 عملیات زمینی را نشان می دهد که نقش ارتش اگر بیش تر نباشد کمتر از سپاه نیز نخواهد بود.
• اقدام پدافند در طول هشت سال و هزار کیلومتر جبهه مقدم زمینی در مقابل عراق فراموش شده است.
• از شکست کربلای 4 ساده رد می شود در حالی که این شکست با شکست  4 عملیات در سال اول جنگ. اصلاً قابل مقایسه نیست. اینجا هیچ شخصی مورد اتهام قرار نمی گیرد و هیچ سازمانی ضعیف معرفی نمی شود و  هیچ تاکتیکی هم زیر سوال نمی رود. در حالی که شکست های 4 عملیات سال اول جنگ تمام کیان و هستی ارتش را زیر سوال برده است.
• اسم های متعدد شهدای سپاه وجود دارد ولی از نام بردن شهدای ارتش خبری نیست.

قسمت شانزدهم :
• عملیات دریایی سپاه مفصل توضیح داده شده ولی در مورد عملیات دریایی ارتش سکوت می شود. اگر پاسخ این سوال روشن شود احتمالاً می توان دلایل این موضع گیری ها را هم پیدا کرد. چرا عراق از ابتدای جنگ تا انتهای جنگ هیچ گونه عملیات دریایی علیه ایران انجام نداد؟ آیا پاسخ جز این است که نیروی دریایی عراق در همان اوایل جنگ تحمیلی در عملیات مروارید توسط نیروی دریایی ارتش و با همکاری نیروی هوایی به قعر آب های خلیج فارس فرستاده شد.

قسمت هفدهم :
• زندگی در جنگ هم همه از سپاه است. گوئی ارتش در جنگ زندگی نمی کرده است. قریب دو میلیون نفر در طول هشت سال در 1000 کیلومتر جبهه به عمق حداقل 50 کیلومتر چقدر ساد ه نادیده گرفته می شوند. از باز پس گیری فاو بسیار ساده رد می شود. کدام تصمیم اشتباه، کدام ضعف یک سازمان و کدام استراتژی و تاکتیک غلط باعث بدست آوردن موفقیت توسط عراق شد. تحلیل گران سال اول جنگ چرا سال آخر جنگ را با سکوت سپری می کنند؟ این هم از سوالات بسیار مهم تاریخ دفاع مقدس است به هر حال جنگ پیروزی و شکست دارد، به ویژه در یک نبرد طولانی فراز و نشیب های جنگ اجتناب نا پذیر است. در این فراز و نشیب ها نمی توان دوگانه تحلیل نمود.

قسمت هجدهم :
• از حملات عراق به شلمچه، مجنون و ... ساده عبور می شود.
•  هیچ تحلیلی از حملات عراق در آخر جنگ ارائه نمی شود. هیچ سازمانی مورد مواخذه قرار نمی گیرد و هیچ تاکتیکی مورد استهزاء واقع نمی شود. «اگر آتش به جای خون» در والفجر1 کارایی ندارد کدام تدبیر در سال آخر جنگ کارائی دارد؟ حوادث پایان جنگ کاملاً توجیه پذیر بوده و قابل تحلیل است ولی نکته اساسی که در این نوشتار تکرار شده آن است که حوادث مشابه باید یکسان تحلیل شوند نه متفاوت.

ب- نیروی هوایی
این موارد فقط قسمت کوچکی از نقد کارشناسان نیروی هوایی بر مستند دفاع مقدس به عنوان نمونه می باشد:

1- پاسخ دندان شکن و حمله 140 فروند جنگنده در صبح روز دوم جنگ  به تنهایی می توانست ثانیه های بیشتری از مستند را به خود اختصاص دهد. این اقدام تاثیرات شگرفی بر تغییر استراتژی صدام داشته که جا دارد بعداً مفصل درباره آن صحبت شود.

2- جنگ هواپیما توسط خلبانان شجاع با تانک در خطوط مقدم جبهه با استاندارد و اصول جنگ کلاسیک و حتی جنگهای نا همطراز به تصویر کشیده نشده و حتی به آن اشاره نمی شود. چگونه است که ابداعات ابتدایی در نبرد های زمینی خارق العاده بیان می شود ولی اقدمات شگفت آور خلبانان نیروی هوایی در چگونگی بمباران اهداف خود به آسانی فراموش می شود.

3- علیرغم صدور دستور مبنی  بر تخلیه پایگاه چهارم شکاری ایستادگی کارکنان بالاخص خلبانان نهاجا باعث توقف دشمن و عقب نشینی نیروهای دشمن بعثی به پشت کرخه شد که این امر تا کنون مطرح نگردیده است. مظلومیت فعالیت های نهاجا در جنگ حتی در ارتش هم نمود دارد و حق مطلب در مورد ایشان ادا نشده است.

4- فرار مستشاران بعد از انقلاب اسلامی و تحریم کامل تجهیزات به دنبال آن در سالهای اول جنگ و به دست گرفتن طرحهای عملیاتی و پروازی و تعمیراتی توسط متخصصین جوان نهاجا تاکنون در هیچ یک از رسانه ها بصورت کارشناسی مطرح و مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است.

5- بکارگیری هواپیماهای اف - 14در جنگ بعنوان بمب افکن قبل از به کارگیری آن توسط نیروهای آمریکائی و بدون دستورالعمل های عملیاتی توسط خلبانانی همچون شهید سر لشگر خلبان عباس بابائی، سرلشگرخلبان شهید مصطفی اردستانی و همرزمان وی از نکات فراموش شده مستند است.
6-
 اولین پرتاب موشک هاگ ( سجیل ) در منطقه عملیاتی خلیج فارس که توسط متخصصین توانمند ایثارگر جهادخودکفائی نهاجا طراحی و لود و به وسیله هواپیمای اف 14 حمل می شود توسط سرتیپ 2 خلبان والی اویسی شلیک گردید که این امر یکی از شاهکارهای منحصر به فردیست که تاکنون در هیچ یک از رسانه های گروهی بیان نشده است.
7-
 ابتکار عمل متخصصین فنی در لود کردن بمب هواپیمای اف 14 و موشک سجیل و شلیک آن در هیچ یک از رسانه ها تا کنون بیان نگردیده است.
8-
 دلاورمردیها و ایثارگریهای کارکنان پدافند و همچنین حراست از مرزها توسط رادارهای همیشه هوشیار با حداقل امکانات درشأن این عزیزان بیان نشده است.
9-
  تلاش ها و کوشش های رکن اصلی عملیات یعنی ارتباط که به صورت نامحسوس امور ارتباطی عملیات جنگ را رهبری می نموده دیده نشده است.
10-
  پدافند های هوایی نهاجا بیش 90 درصد هواپیما های سرنگون شده دشمن را ساقط کرده است.آیا این اقدام ظرفیت بیان حتی در چند ثانیه را ندارد؟
11-
  نقش نهاجا در جابجایی و انتقال نیروهای بسیجی به ویژه در اوایل و اواخر جنگ اگر در مستند دفاع مقدس بیان نشود در کجای تاریخ از آن صحبت خواهد شد؟
12-
  بیان نقش نهاجا در ارائه آخرین اطلاعات از دشمن به وسیله عکس های هوایی و نشان دادن بعضی از عکس های هوایی حتی از منظر افزایش جذابیت مستند می توانست مورد استفاده قرار گیرد.
13-
  اسارت ده ها خلبان از ابتدای جنگ تا انتها خود فصل بسیار شگفتی از تاریخ جنگ است که حتی از فکر مورخان پر ادعای جنگ گذر نکرده است.
3) نتیجه گیری و تحلیل کلی نقد
1-
 آنچه مسلم است نقد حاضر قصد ندارد ارزش های مستند را از نظر هنری و نوع نگاه جدید و پر جاذبه آن به تاریخ دفاع مقدس نادیده انگاشته شود. چه بسا حساسیت های اشاره شده در نقد، بخاطر نگاه نافذ و پرجاذبة مستند گونة مزبور به واقعیات دفاع مقدس بود که برانگیخته شد. اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که استنادات قوی و دقت در تهیه مستند می توانست به ارزشهای آن بیفزاید و از جمعیت منتقدین بکاهد.
2-
 هرچند به اذعان تمامی کارشناسان عمومی بودن تحریف های واقع شده در مستند منتفی است ولی عدم توجه کارشناسان در هنگام تدوین به موارد بسیار واضح نمی تواند چندان هم سهوی و یا از روی بی اطلاعی باشد.
3-
 نقص مستند دفاع مقدس در حقیقت نقص تاریخ پر افتخار این سرزمین نیست، سازمان ها متشکل از انسان ها هستند و هویت مستقلی خارج از کارکنان خود ندارند، تاریخ صحیح و سریع قضاوت خواهد کرد، هنوز سه دهه از آغاز و دو دهه از پایان جنگ سپری نشده است که تحلیل های ارائه شده بعضاً توسط افرادی که آن را ارائه کرده اند مورد نقد قرار گرفته است و این نشان می دهد که هنگام تحلیل اولیه، شرایط اجتماعی ایجاب کرده است که قلم آن گونه بنویسد و گر نه حادثه جنگ تغییری نکرده است.
4-
 مستند دفاع مقدس هر چند تاثیرات خود را در جامعه گذاشته و با فروش شمارگان بالای CD های آن تداوم این تاثیر گذاری را در طول سال های آینده حفظ خواهد کرد، ولی سؤالات بسیاری را بی پاسخ گذاشته و ابهامات فراوانی را در آغاز تاریخ نویسی دفاع مقدس ایجاد کرده است که بدون تردید باید آن را تحریف آشکار در آغاز تاریخ نگاری مستند «دفاع مقدس» نامید.

5- این اقدام فرصت بسیار مناسبی را برای سود جویان فراهم آورد تا از شکاف های ایجاد شده در قسمت های مختلف و مرتبط با این موضوع حداکثر بهره برداری تبلیغی را داشته باشند و بدون ترتیب زیان های ناشی از آن هرگز جبران پذیر نخواهد بود.
4) پیشنهادات
1-
 به دلیل این که این مستند با تکرار چندین باره پخش گردید و احتمال می رود در سال های آینده نیز مکرراً پخش گردد و یک نسخه از آن نیز در شمارگان بالا تکثیر شده و در حال توزیع است. لذا در مورد تصحیح این اقدام هیچ پیشنهادی کارساز نخواهد بود. البته برابر قوانین کشور حقوق ارتش برای نقد این سریال محفوظ است. که همین جا اعلام می شود ارتش آمادگی دارد با استفاده از کارشناسان خود این سریال مستند گونه را در یک برنامه تلوزیونی زنده نقد نماید.

2- در صورت همکاری مبادی ذیربط، به نظر می رسد تهیه مستند دفاع مقدس 2 با رویکرد استفاده از اسناد و تصاویر موجود ارتش بتواند تا اندازه ای تحریف انجام شده را از چهره تاریخ پاک نماید.

3- مهم ترین اقداماتی که ارتش در این مورد میتواند انجام دهد بدون توجه به حجم تبلیغی بسیار بالای پخش این مستند تلاش سریع و گسترده ای است که بر اساس آن سینه های مالامال از خاطره و حوادث جنگ روی نوار و کاغذ تخلیه شده و در حجم بالایی در اختیار تاریخ و جامعه قرار گیرد. تجربه سال های اخیر نشان داده است که با این اقدام مردم به عنوان منصف ترین داور و قاضی می توانند سره را از ناسره باز شناخته و راه را برای گسترش حقیقت تاریخ بگشایند. لذا با ایجاد انگیزه در کارکنانی از ارتش که در جنگ حضور داشته اند و ارائه نمودن برنامه و تسهیلات مناسب و همچنین فراهم آوردن زمینه چاپ و نشر کتاب از مؤثرترین اقدامات در این زمینه می باشد.